اصولا نگرانی چیز خوبی نیست، و اینکه شما گاهی نگران می شوید، یا خیلی وقتها نگران هستید و تا آنجا که من شنیده ام، اکثر اوقات نگران هستید، مشکل شخصی خودتان است. می توانید نگران نباشید. مثلا فرض کنید که پول قبض برق تان اضافه شده و پول ندارید بدهید. اصلا نگران قطع برق نباشید، اول بروید ببینید وزیر نیرو موافق افزایش قیمت برق است یا نه، اگر مخالف افزایش قیمت برق بود، چه نگرانی دارید؟ فوقش برق تان قطع می شود، ولی خیال تان راحت می شود که قیمت برق بالا نرفته و نگران نیستید. یا مثلا در اتاق قفل است و هر کاری می کنید باز نمی شود، در می زنید یک آقایی می آید که زندانبان است، یک دفعه نگران نشوید که زندانی هستید. اول بروید مصاحبه دادستانی را بخوانید. شاید گفته باشد که ما زندانی نداریم. آن وقت بیخودی نگران می مانید که چی؟ اول مطمئن بشوید که دادستان گفته زندانی داریم، بعدا به فکر آزادی تان بیافتید. یا مثلا شما را به دانشگاه راه نمی دهند و شما نگران می شوید، بروید مصاحبه وزیر علوم را مطالعه کنید، ببینید اخراج شدید یا نه، بعد نگران بشوید. همین است که وزیر امور اقتصادی و دارایی گفته که “ مردم هیچ نگرانی برای تامین کالاهای اساسی و قیمت نان نداشته باشند.” ممکن است فردا بروید نانوایی و ببینید قیمت نان سه برابر شده، وقتی وزیر می گوید نگران نباشید، نگران چی هستید؟ یک لیوان آب بخورید، یک نفس عمیق بکشید، اصلا نگران نباشید.
سی سال زور زدی، آخرش همین؟
یک آقایی بود به اسم منیرالدین الهاشمی الحسینی، ایشان سی سال قبل یک محلی داشت در قم به اسم فرهنگستان علوم انسانی، این آقا یک برادر داشت که نامش معزالدین الهاشمی الحسینی بود، این برادر هم مسوول بخش جامعه شناسی و جغرافیای انسانی در این فرهنگستان بود. این آقایان همراه با دهها نفر دیگر، از ده سال قبل از انقلاب، تا سی سال بعد که همین امروز باشد، دارند تلاش می کنند، این علوم انسانی حرامزاده جاسوس بی وطن را اسلامی بکنند، هی اشهد یادش می دهند، نمی شود، هفت بار ختنه اش کرده اند، اسلامی نشده، حتی سه چهار بار اخته اش کرده اند، باز هم مسلمان نشده. جمهوری ارمنستان سیاستش مطابق با سیاست جمهوری اسلامی شده، ولی این علوم انسانی درست نشده. اصلا من نمی فهمم مکتب جامعه شناسی ماکس وبر یا اقتصاد کینز یا روانشناسی پیاژه که خودش کلا بیست سال طول کشیده، تا ایجاد شده چرا نمی شود در عرض چهل سال مسلمانش کرد؟ آن وقت نصف کمونیست های عرب خاورمیانه در عرض شش ماه همه شان شده اند رهبران جنبش اسلامی، به نظر من این علوم انسانی یک مشکل اساسی دارد، باید از بیخ ببرند بیاندازند دور. حالا بعد از سی سال که حوزه دارد علوم انسانی را اسلامی می کند، تازه دیروز حجت الاسلام اسلامیان گفته که “ تبیین علوم انسانی منطبق بر اسلام وظیفه حوزه علمیه است.” یک جوری حرف می زنند، انگار ماکس وبر و پارسونز و دورکهیم دیروز به دنیا آمدند.
مسکن جهانی
سنگ بزرگ ممکن است علامت نزدن باشد، ولی همین سنگ بزرگ را برش می دهند و با آن سنگ هایی درست می کنند که در ساخت مسکن خیلی هم مفید است. تا اینجا همه چیز درست است، ولی من هرچه فکر می کنم متوجه نمی شوم چطوری 150 کشور سروکله شان پیدا شده. وزیر مسکن گفت “ 150 کشور خواهان همکاری در طرح مسکن هستند.” دست شان درد نکند، ولی من باور کنید نمی دانستم اصلا صد و پنجاه کشور در دنیا وجود دارد، فوقش فکر می کردم بیست سی کشور باشد، یا حداکثر صد و بیست کشور. واقعا اگر 150 کشور فقط برای طرح مسکن فسقلی ما خواهان همکاری هستند، چرا هر وقت می خواهند علیه ما در سازمان ملل رای بدهند، فوقش یکی به نفع ما رای می دهد، یکی هم ممتنع رای می دهد. مسکن توی سرشان بخورد، رای سازمان ملل ما را پس بدهید.
کوچولویم کوچولو، صورتم مثل هلو
فرض کنید یک خانه دارید که سقفش در ارتفاع 140 سانتی است، بعد می خواهید آن خانه را بدهید به بیست نفر که قدشان بین 170 تا 180 سانت است. چند تا راه وجود دارد، یکی اینکه آن بیست نفر را راه ندهیم و دنبال مردانی بگردیم که قدشان کوتاهتر از 140 سانت است، یکی دیگر این است که سقف را بالا ببریم، مثل همان کاری که حافظ کرده بود که سقف را شکافته بود و طرح نوین مسکن را در انداخته بود. یک راه دیگر هم هست که می توانیم کف خانه را سوراخ کنیم و چهل سانت کف خانه را ببریم پائین. در این حالت ممکن است خانه چند طبقه باشد، و هنوز چهار تا کلنگ نزده ببینیم افتادیم طبقه پائین. پس قبول کنید که سیب همیشه از خود درخت نیست، گاهی از کسی است که می خواهد سیب بچیند. معمولا در همه دنیا وقتی می خواهند رئیس انتخاب کنند، می بینند که مثلا یک مدرسه چهارصد دانش آموز دارد، آقای عسگراولادی را می گذارند رئیس آن، همه چیز بخوبی پیش می رود. مثلا یک نیروی انتظامی داریم که 20 هزار عضو دارد، قالیباف را می گذاریم رئیس آن که می تواند 20 هزار نفر را اداره کند، مثلا یک شهردار برای ماکو لازم داریم که مثلا 40 هزار نفر جمعیت دارد، احمدی نژاد را می گذاریم فرماندار ماکو، قول می دهم می تواند آنجا را اداره کند. شهری داریم مثل اصفهان که سه میلیون جمعیت دارد محمد حسن ملک مدنی را می گذاریم، خیلی هم خوب اداره می شود، یا مثلا شهری مثل تهران داریم با 15میلیون جمعیت، کرباسچی و ملک مدنی را می گذاریم. خوب فرض کنیم که در شهر تهران ابراهیم اصغرزاده که برای اداره یک شرکت با جمعیت دویست نفر مناسب است، بگذاریم بشود شهردار، می شود همان افتضاحی که در شورای شهر تهران شد. حالا ما یک کشوری داریم با هفتاد میلیون جمعیت، یک پایتخت 15 میلیونی، با سه تا قوه، با ده میلیون نان خور دولت دو هزار تا از دوستان دولت میلیونر و بقیه گرسنه، احمدی نژاد هم شده رئیس جمهور، معلوم است که هر روز یک جایش سوراخ یا بقول آقای پیام سولاخ می شود. البته ما ایرانی ها راه حل های خودمان را داریم، می بینیم مردم پایتخت از رئیس جمهور ناراضی اند، ولی مردم امین آباد کشکویه از او راضی اند، نیم ساعته تصمیم می گیریم، امین آباد کشکویه بشود پایتخت ایران، جمعیت تهران هم باید بشود یک میلیون نفر. عزیز من! شما یک رئیس جمهور پیدا کنید که بتواند این پایتخت و این کشور را اداره کند، وگرنه پایتخت را که عوض نمی کنند. اگر بنا بود آن کار را بکنند، به جای انتخابات چهارساله ریاست جمهوری انتخابات برای پایتخت می گذاشتند. عقل هم گاهی وقت ها چیز خوبی است.
یا ابوالفضل یا امام حسین
اصولا توسل به ائمه چیز خوبی است. مثلا در فوتبال که هدبند یا زهرا در زدن گل خیلی اثر دارد. گفتن یا ابوالفضل و تکان دادن گردن به این طرف و آن طرف هم برای وزنه برداری مفید است. اخیرا آیت الله بهاء الدینی فرمودند که ذکر مصیبت امام حسین برای جلوگیری از زلزله مفید است. من خودم تجربه کردم که در اروپای بی دین، حتی عکس احمدی نژاد برای جلوگیری از دزدی مفید است. سارقین وقتی می بینند مثلا یک مجله تایم با عکس احمدی نژاد توی ماشین است، چون حدس می زنند، ممکن است ماشین متعلق به یک مسلمان باشد، ماشین هم دین شان را نمی دزدند، و می روند ماشین کفار را می دزدند. آیت الله بهاء الدینی فرمودند: “ تا زمانی که مردم توسل به ائمه خصوصا امام حسین دارند هیچ خطری از جمله زلزله تهدید نمی کند.” معلوم نیست این ملت رودبار، بوئین زهرا، طبس، قزوین، بم، ترکیه که میلیونها نفرشان مسلمان سه نبش بودند، چطوری زیر آوار رفتند و اصولا چرا در تمام اروپای کافر بی دین، فقط در همان ایتالیا که واتیکان هست، زلزله می آید؟ البته بستگی به ریشتر هم دارد.
سید حسن نصرالله غلط زیادی کرد
به نظرم باید ته این داستان را گرفت. من اصلا با دین و اسلام و شیعه و مسیحیت و یهودیت و بهائیت و زرتشتی ها و هیچ دینی مخالف نیستم، ولی دولت ایران که پول نفت را به این مردک می دهد که او مزخرف بگوید مسوول است. به نظرم باید تمام ایرانیان داخل و خارج در سراسر جهان علیه این جانور بی فرهنگ موضع بگیرند و با او برخورد کنند. من مخالف عرب ها و مردم عرب نیستم و بخش اعظم عرب ها هم از حسن نصرالله که در حقیقت مزدور جمهوری اسلامی است( مزدور در اینجا فحش نیست، بلکه به شغل اشاره دارد، ایشان از دولت ایران پول می گیرد و مردم لبنان و فلسطین را در مقابل اسرائیل به کشتن می دهد.) این آدم نمی داند، یا هنوز در این حد نیست که بفهمد که از 40 دانشمند بزرگ اسلامی که تصویرشان در موزه جهان عرب پاریس است، 38 نفر ایرانی الاصل هستند. این جمله که “در ایران چیزی به اسم تمدن پارسی در ایران پیدا نمی شود…..و رهبر ایران جد اندر جد عرب است.” حداقل یک فحش به مردم ایران است.
ایران با آمریکا آشتی می کند؟
مثل این می ماند که عاشق یک پیرزن هشتاد و پنج ساله بیریخت و بداخلاق باشید که در جوانی فاحشه بوده و حالا هم در بخش سی سی یو بستری است و شیمی درمانی اش جواب نداده و اگر فردا نمیرد، حداکثر پس فردا می میرد. آقا هم که یک جوان رشید و رعنا و با بصیرت و شاعر مسلک و خوش تیپ و قهرمان جهان و مدیرکل جهانیان و هفت تا کاخ دارد و صد تا خانه و سالی هم صد میلیارد دلار درآمدش است. با این اهن و تلپ، برای چی رفتی خواستگاری این عجوزه مشرف به موت که شب حجله به جای اینکه گربه بکشی، باید زنگ بزنی بهشت زهرا ببرند عروس خانم را دفن کنند. آخر عقل هم چیز خوبی است، اگر به گفته آیت الله خامنه ای آمریکا دارد نفس های آخرش را می کشد، احمدی نژاد هم که گفته هم ایپلاسیون کرده و هم در حال نابودی است. حتی دو سه تا کوروکچل در خود آمریکا هم گفته اند امپراطوری آمریکا در حال فروپاشی است، و سردار جزایری هم امروز گفته است که “آمریکا گروگان ایران شده” واقعا کدام دیوانه ای سالی یک بار با اره و عوره، شمسی کوره، مادر شوهر و پدر شوهر، زن داداش و هفده نوع ری بن و هفت دست لباس، هفته ای یک نامه، پیغام و پسغام می رود خواستگاری کسی که دارد می میرد؟ تازه این همه هم التماس و درخواست و نامه فدایت شوم، طرف جواب هم نمی دهد. آدم این همه خواری طلب!
سکسولوژی و اپیلاسیون اسلامی
نوشته اند که بناست آموزش آداب زناشویی به دانش آموزان تهران تدریس شود. چقدر هم این کار خوبی است. حداقل فایده ای که دارد این است که جای یک چیزهایی مشخص می شود و معلوم می شود […] را باید کجا گذاشت. در یک بررسی علمی می بینیم الآن سطح اطلاعات جنسی بچه های دبستان و دبیرستان خیلی بالاست، فقط نمی دانند چطور باید درست استفاده کنند. شما به فحش های مردم دقت کنید. مثلا اینکه شلوارتو می کشم پائین. یا مثلا خشتک تو در می آرم، یا مثلا فلان به فلان مادر فلانی. یا مثلا […] برای فلانی. ناراحت نشوید. به من هم نگوئید بی ادب، من فقط همان چیزهایی را که همه هر روز می گویند، مودبانه نوشتم. مثلا رئیس جمهور فرمودند “ غربی ها پشم و پیل شان ریخته است.” این موضوع کاملا درست است، نامش هم اپیلاسیون است. همین که به بچه ها بگوئیم که همان کاری را که می خواهند با روح پدر بدبخت فلان آدم انجام بدهند، با همسر خودشان انجام بدهند، حل است. با روح که نمی شود، حداقل من بلد نیستم. ما سطح دانش جنسی مان خیلی بالاست، فقط به جای اینکه آن را در مدارس بصورت مودبانه بگوئیم تا بچه ها یاد بگیرند، به عنوان فحش از آن استفاده می کنیم. حتی در مورد سیستم فاضلاب هم این استفاده غلط وجود دارد، مثلا “ من […]م به قبر پدرت” نوعی استفاده غلط است. اگر یاد بدهیم که به جای این فحش یا مثلا فحش های خیلی انتزاعی مثل این که واقعا نوعی تخلیه سوررئالیستی است که باعث آلودگی محیط زیست می شود، از فحش های درست و حسابی استفاده کنند و به بچه ها بیاموزیم که از گنجینه بیکران فحش های ناموسی شان برای افزایش سطح اطلاعات جنسی استفاده کنند. من قول می دهم خیلی زود حل می شود.
آویزان زدگی و مشکلات خانواده
یکی از سایت های اینترنتی در مورد سایت سکسی فارسی “ آویزون” که مسوولان آن دستگیر شده و معلوم شد یک موجود معلوم الحال، یک تنه این همه زحمت می کشید و حالا به اشتباهش پی برده و روشن شد که او در مقابل این توطئه بزرگ که نزدیک بود برادران حزب الله را بکلی نابود کند، ماهی 700 دلار دستمزد آگهی از یک سایت دوستیابی، البته رفیق بد، می گرفت، خطرات این سایت و سایت های مشابه را بازگو کرد. البته در مورد خطرات این سایت هیچ شکی نداریم و باید این موجودات معلوم الحال را مجازات کرد، بخصوص کسانی که از کانادا که ام القرای ایرانیان خارج از کشور است، این کار را می کنند. ولی آنچه جالب است نظرات یا کامنت هایی است که در موافقت با اعدام مدیر این سایت نوشته شده است.
ع.م از قم نوشت: این موجودات فاسد را اعدام کنید، چون من که نماز می خواندم و روزه می گرفتم و آدم متدینی بودم، با مطالعه هر روزه این سایت، تبدیل به یک انسان فاسد شدم و به سکس ضربدری و خانوادگی روی آورده و تمام خانواده فاسد شد و مدتی ناراحتی روانی پیدا کردم. این موجود را اعدام کنید.
الف. ف از تهران. با اعدام این فرد شدیدا موافقم. بخصوص در پنج شش داستان آخرش، واقعا چیزهایی نوشته بود که من هر روز ده بار آنها را می خواندم و نزدیک بود خانواده ام فروبپاشد و زنم طلاق گرفت و رفت. اعدامش کنید تا درس عبرتی برای بقیه شود.
جیم نون. از قزوین. من که یک انسان متدین بودم، بارها سعی کردم جلوی خودم را بگیرم و همه داستانها و عکس های آنها را تماشا نکنم و نخوانم، اما این فریبکاران از خدا بی خبر مرا فریب داده و همه را مجبور شدم ببینم. من دلم برای فرزندان و نوه هایم می سوزد که در معرض آتش جهنم هستند. بخصوص چند داستان داشت که من کپی کردم و به دیگران دادم و حالا پس نمی دهند و واقعا تا اعدام شان نکنید من یک قدم هم عقب نمی نشینم.
ناشناس. من فرمانده محترم نیروی انتظامی بودم و مشغول امر به معروف و مراقبت از عفاف که ناگهان این سایت را دیدم و معتاد آن شدم و یک دفعه نگاه کردم دیدم معتادم که روزی شش ضعیفه را به نماز وادارم اما برهنه. حالا هم که توبه کرده ام خیال آن نماز ها از سرم بیرون نمی رود. این ملعون را اعدام کند.
البته نظرات زیادی زیر این مطلب نوشته شده بود که نشان می داد اکثر کسانی که از آن استفاده می کنند از امت حزب الله هستند، همه شان فریب خوردند، هیچ کدام نتوانستند جلوی خودشان را بگیرند، و اگر این فرد اعدام شود آنها هم کانون خانواده شان گرم می شود و هم جاهای دیگر.