خانواده های مهسا امرآبادی و فریبرز رئیس دانا در مصاحبه با “روز” از آخرین وضعیت این زندانیان سیاسی گفتند.
مادر مهسا امرآبادی از پاسخگو نبودن مسئولان به درخواست های مکرر خانواده برای انتقال مسعود باستانی، همسر مهسا به زندان اوین گفته و افزوده است که مهسا و مسعود از هم بی خبر و به شدت نگران وضعیت یکدیگر هستند.
مهسا امرآبادی از سه هفته پیش برای سپری کردن محکومیت یکساله اش در حالی راهی زندان اوین شده که همسر روزنامه نگارش از سه سال پیش در زندان به سر می برد و تاکنون حتی برای یک روز هم مرخصی نیامده.
تنها خواسته مهسا امرآبادی به گفته خانواده اش انتقال مسعود باستانی از زندان رجایی شهر به زندان اوین است؛ امری که تاکنون از سوی مسئولین مورد توجه قرار نگرفته.
مریم نقی، مادر مهسا امرآبادی که روز یکشنبه با او به صورت حضوری ملاقات کرده می گوید:
”مهسا حالش خوب بود فقط خیلی نگران مسعود است. هیچ خبری از مسعود ندارد. یعنی در این سه هفته ای که مهسا به اوین رفته اجازه نداده اند حتی تماس تلفنی با هم داشته باشند. از آن سو مادر مسعود هم که با مسعود ملاقات کرده میگوید مسعود هم همین وضعیت را دارد و به شدت نگران مهسا است. در اصل بچه ها در بی خبری مطلق از هم هستند و دارد ظلم مضاعف به هر دوی آنها می شود.”
او می افزاید: “ما رفتیم دادستانی و نامه نوشتیم درخواست کردیم که مسعود را به اوین منتقل کنند اما تاکنون هیچ جوابی نداده اند. متاسفانه می رویم نامه می نویسیم می دهیم اما دیگر نه جواب منفی می شنویم نه جواب مثبت. نامه ها و درخواست ها بی جواب می ماند. خود مهسا و مسعود هم هر کدام از داخل زندان نامه نوشته و این درخواست را کرده اند که باز هم بی پاسخ مانده.”
مادر مهسا امرآبادی سپس می پرسد: “چه فرقی میکند برای آقایان که بچه های ما کدام زندان باشند؟ ما که نمی گوییم آزادش کنید می گوییم ببرید اوین حداقل آنها هر از چند وقت یکبار بتوانند همدیگر را ملاقات کنند و از نگرانی در بیایند. متاسفانه آقایان به مرگ می گیرند به تب راضی شویم. ما که نمی گوییم آزاد کنید می گوییم حداقل بگذارید در یک زندان باشند و امیدواریم مسئولان یک مقداری با مهربانی و رافت بیشتری با بچه ها برخورد کنند. بخصوص که خودشان هم به حرفهای چند سال پیش بچه های ما رسیده اند و به رویشان نمی آورند. بچه های ما کاری نکرده اند جز وظیفه و رسالت حرفه روزنامه نگاری شان و حرفهایی که زده و آنچه نوشته اند امروز مسئولان به آنها رسیده اند.”
خانم نقی پیشتر هم به روز گفته بود: “دختر من جرمش این است که حاضر نشده از مهندس موسوی و آقای کروبی اعلام برائت کنید. خب کجای دنیا این جرم است؟ جرم دختر من این است که در جلسات قرآن خانواده های زندانیان سیاسی حضور داشته. جلسات قرآن چگونه در جمهوری اسلامی جرم می شود؟ تا کنون می گفتند شرکت در مجالس رقص و آواز جرم است حال قران هم جرم شده. دیدار با مراجع تقلید جرم دختر من است، دفاع از حقوق قانونی همسر زندانی اش جرم دختر من است. شما بگویید کجای دنیا اینها جرم است؟ مشخص است که برای دخترم پرونده سازی شده؛خود آقایان هم می دانند هم دخترم و هم مسعود بی گناه هستند نه فقط اینها که بقیه زندانیان سیاسی هم بی گناه هستند.”
او افزوده بود: “خیلی دوست داشتند بچه های ما عفو نامه بنویسند اما بچه های ما ایستادند و گفتند کاری نکرده ایم که تقاضای عفو کنیم و اتهامات و جرم هایی که می گویید را قبول نداریم. فکر می کنم برای همین است اینقدر دشمنی دارند.”
فریبرز رئیس دانا در اتاق 24 نفره بند 350
فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان و عضو کانون نویسندگان ایران هم دوشنبه هفته گذشته برای تحمل محکومیت خود بازداشت و به بند 350 زندان اوین منتقل شد.
او پس از مصاحبه با تلویزیون بی بی سی و نقد طرح هدفمندی یارانه ها بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شده بود.
آقای رئیس دانا به یکسال حبس تعزیری محکوم شده. همسرش ، روز گذشته پس از ملاقات با او به روز گفت: “از نظر روحی که وضعیت خیلی خوبی دارد اما از نظر جسمی داروهای خاصی مصرف میکند که خب فعلا در اختیارش هست. داروهایی که بیرون از زندان باید تهیه شود و امیدواریم بعد از اتمام آنها باز هم این امکان باشد و در اختیارش قرار گیرد.”
آزاده فرقانی می افزاید: “همسرم در یک اتاق پر جمعیت 24 نفره در بند 350 زندان اوین است. او را به بهانه مصاحبه با بی بی سی بازداشت و بعد در حکمی که صادر کردند از کانون نویسندگان ایران به عنوان گروهی غیر قانونی نام بردند و عضویت در آن را جرم دانستند. بعد امضای بیانیه هایی را هم که در اعتراض به نقض آزادی بیان و سانسور و اتفاقاتی که بعد از سال 88 افتاده، منتشرشده، جرم اعلام کردند. اتهام دیگر هم دعوت از مردم برای حضور در مراسم سالگرد قتل محمد مختاری و همچنین پوینده بود که قاضی مقیسه اینها را جرم اعلام کرد.”
همسر آقای رئیس دانا سپس با اشاره به فضای بسته داخل کشور میگوید: “چندان امیدی به آزادی همسرم در این روزها ندارم. اتفاقاتی که در کشور دارد می افتد و شدت برخوردها بیشتر می شود، فضایی که در ایران می بینیم چندان امیدی نمیدهد. متاسفانه در مملکت برای خیلی از کارها ، دلیل قانونی وجود ندارد؛طرف میلیاردها پول برمیدارد و به راحتی از فرودگاه امام خمینی میرود و از کشور خارج می شود اما آدم تحصیلکرده ای که دلش برای این مملکت می سوزد و میخواهد در مملکت خودش زندگی کند و حاضر به ترک کشورش نیست و به هر آنچه میکند و میگوید آگاه هست و درد مردم را دارد ، باید برود زندان.”