تهران راحت‌تر از ریاض

آتلانتیک
آتلانتیک

» تحلیل آتلانتیک از روابط ایران و آمریکا

سیاست خارجی یعنی ضرورت، نه میل. و ضرورت‌های چندگانه، آمریکا و ایران را به سمت آشتی کشانده است. اینکه منافع اسرائیل، حتی در کنار آن عربستان سعودی، بتواند موقتا یا حتی بصورت دائم آشتی میان آمریکا و ایران را که اولین ابرقدرت جهان محسوب می‌شود سد کند، مشکل‌آفرین است. درست است که لابی‌های اسرائیل قدرتمند است اما در نهایت نمی‌تواند مانع شاخه اجرایی آمریکا در استفاده از فرصتی که شاید دو سه بار در یک قرن رخ بدهد بشوند. نتیجه مذاکرات هسته‌ای ایران هر چه باشد، اسرائیل نمی‌تواند مانع گرم شدن روابط ایران و آمریکا در این دوره ریاست جمهوری یا دوره بعدی شود. تضاد گزارش‌شدۀ دولت اوباما با اسرائیل نشان‌دهنده سیاست های ژئوپولیتیک‌ شروع قرن 21 برای آمریکاست.

از دور اول ریاست‌جمهوری اوباما، دولت او به درستی تمرکز بیشتری بر آسیا داشته تا از تجارت جهانی و از متحدان این کشور در مقابل گسترش دریایی چین محافظت کند. افزایش تنش نظامی در آسیا می طلبد که آمریکا راهی پیدا کند تا درگیری خود در تنش‌های خاورمبانه را کاهش دهد.

برای این منظور هیچ راهی بهتر از نزدیکی با ایران نیست. آمریکا برای مبارزه با افراطیون سنی داعش به ایران شیعه نیاز دارد و همچنین از ایران می‌خواهد تا با فشار بر دولت شیعه عراق آنها را وادار کند تا برای برقراری ثبات با سنی‌ها رفتار بهتری داشته باشند. در ضمن ایران و آمریکا می‌توانند برای یافتن یک راه‌حل برای سوریه، با یکدیگر همکاری کنند. از آن گذشته، ایران می‌تواند در میانه خروج نیروی‌های آمریکا به افغانستان کمک کند. پیشاپیش ارتش آمریکا بدون سروصدا دولت ایران را تشویق کرده تا نقش بیشتری در این کشور ایفا کند.

تمام این‌ها به نفع آمریکا و ایران است. ممکن است ایران بتواند به تنهایی این کارها را انجام دهد اما با هماهنگی آمریکا می‌تواند بیشتر به برقراری ثبات در خاورمیانه یاری رساند.

نزدیک شدن به ایران شیعه به این معنی نیست که آمریکا از متحدان سنی خود در منطقه فاصله خواهد گرفت. آشتی با ایران روابط با کشورهای سنی را به خاطر نمی‌اندازد؛ بلکه آن‌ها را وادار می‌کند نسبت به قبل متحدان صادق‌تری باشند. ده‌ها سال دیکتاتورهای سنی در مصر و عربستان اتحاد خود با آمریکا را دائمی فرض کرده بودند.

ممکن است درگیری‌های عراق و سوریه تا ده‌ها سال ادامه یابد. در این میان قدرت‌های منطقه، از جمله ایران، می‌توانند بار ثبات این دو کشور را به دوش بکشند.

بیش از این‌ها، یک ایران همراه، کمتر متمایل به مشکل‌آفرینی از طریق حماس و حزب‌الله خواهد بود و می‌تواند به ایمنی یمن کمک کند. حتی شاید بتواند در مقابل نفوذ آینده چین در خلیج فارس نیز واکنش نشان بدهد. پیشاپیش ایران و هند برای توسعه بندر دریای عربی چابهار در ایران به هم پیوسته‌اند. این بندر می‌تواند روزی در برابر بندر گوادر که چین و پاکستان روی آن کار می‌کنند قرار گیرد.

درک متقابل ایران و آمریکا می‌تواند به امنیت شیخ‌نشین‌های خلیج فارس هم کمک کند و از خشونت ایران در برابر همسایگان خود بکاهد. همچنین ایرانِ دوست، می‌تواند در مقابل نفوذ روسیه در قفقاز توازن برقرار کند.

در حالیکه آمریکا می‌تواند از تمام منافع بالا بهرمند شود، ایران نیز می‌تواند از آمریکا برای مشروعیت خود استفاده کند و به این ترتیب سرمایه‌گذاری خارجی و نجات اقتصاد را پیش بگیرد. بیشترین ترس حاکمان ایران این است که در اثر فشارهای اقتصادی، مانند شاه با تظاهرات مردم سرنگون شوند. البته با گشایش اقتصادی خطر این وجود دارد که عناصر تندرو ایران تقویت شوند اما در درازمدت کشور به سمت آزادی گام خواهد برداشت.

در آخر، آشتی ایران و آمریکا جنبه‌های فرهنگی زیادی هم دارد. ضدآمریکاگرایی مدت‌هاست که در ایران کاهش یافته. ایران شیعه به مراتب دموکراتیک‌تر و بسیار پیچیده‌تر، روشن‌تر و غربی‌تر از عربستان سعودی عقب‌مانده است. آمریکایی‌ها در تهران احساس راحتی بیشتری نسبت به ریاض می‌کنند.

ایران مثل عربستان یک سازه مصنوعی نیست. این کشور قدرتمند پارسی هزاران سال است که در فلات ایران حضور دارد. اگر خشونت‌های منطقه شام ده‌ها سال طول بکشد، شانس این‌که عربستان تضعیف شود بسیار بیشتر از ایران است.

اسرائیلی‌ها باید این را درک کنند. خود آن‌ها تا قبل از انقلاب روابط سازنده‌ای با ایران داشتند و این کشور را به خوبی می‌شناسند. نتانیاهو هرچه هم که به خبرنگاران بگوید، اما خوب می‌داند نمی‌تواند مانع گرم شدن روابط ایران و آمریکا شود. ممکن است بخواهد در عوض کوتاه آمدن رشوه بخواهد: شهرک‌سازی بیشتر در کرانه غربی، تسلیحات ارزان‌تر، اطلاعات بیشتر؟ دولت اوباما اگر باهوش باشد حداقل باید بخشی از چیزهایی را که می‌خواهد به او بدهد. 

منبع: آتلانتیک - 28 دسامبر