وضعیت جنگی

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

تابستان گرم و طولانی ایران آغاز شده است. سرزمینی که تیر آرش مرزهایش را تافراسو درنوردید، در اشغال تیر خلاص زنان حرفه ایست که دیگر بار سرزمین باستانی مارا در تیررس جهانیان قرار داده اند.

سومین تیر ماه بعداز پیروزی انقلاب اسلامی که با خود وعده آزادی و نان داشت، دوران “ستمشاهی” را بر باد رفته می دید و زمانه عشق وعدالت را نوید می داد، با دو ترور همراه بود. روز ششم تیرماه 1360، سیدعلی خامنه ای از تروری جان سالم بدر برد. روز بعد چهره های مشخص حزب جمهوری اسلامی در بمب گذاری دفتر این حزب، به قتل رسیدند. تنها فرد مهمی که درجلسه نبود و زنده ماند، علی اکبرهاشمی رفسنجانی بهرمانی بود.هاشمی به درخواست آیت اله سید محمد بهشتی- مهمترین چهره جانباخته- در جلسه دیگری شرکت کرده بود.

هرگز روشن نشد، در پشت آن حوادث سرنوشت ساز، کدامین دست قرار داشت. هر چه بود، سرنوشت دیگر انقلاب ها را در نبرد همیشگی” که برکه” در مسیری انداخت که هنوز ادامه دارد.

 ”مقام امنیتی” که نقش “سعید امامی” را در سیستم امنیتی دولت احمدی نژاد داردو نوار سخنانش این روزها منتشر شده، سر آغاز را کمی جلوتر می بیند: ترور مرتضی مطهری، نخستین رئیس شورای انقلاب. اومجریان ترور یعنی گروه “فرقان” را به “موسوی خوئینی ها” وصل می کند و فرمانده اشغال سفارت آمریکا رابه صراحت تمام مامور سازمان های اطلاعاتی دشمن می خواند.

شاید روزی تاریخ، این سرفصل های گمشده “نبرد قدرت” درتاریخ انقلاب اسلامی را بیابد. نبردی که امروز در تیرماهی دیگر و بعد از 28 سال ادامه دارد.

نبرد “ که بر که” ذاتی همه انقلاب هاست. نبردی که در هیچ انقلابی اینقدر طولانی، پیچیده و خونریز نبوده است، اکنون در جریان” آخرین رویاروئی” است.

مراسم هرساله “هفتم تیر” تبدیل به برنامه های دولتی “ششم تیر” می شود. فرزند “شهید بزرگ” هفتم تیر که در راس “72 تن”  مقامی مشابه امام دوم شیعیان می یافت، اکنون گرفتارست.

 هاشمی، نفر مهم باقیمانده از روز هفت تیر، زمانه را “آشفته بازار” می خواند و اوضاع را چنین ترسیم می کند: “مشفقانه‌ترین انتقادها را بر نمی‌تابیم و نقشه‌های شوم دشمنان دوست‌نما را در نمی‌یابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت می‌دانیم.”

پیداست با صراحتی تمامتر با نجات یافته روز ششم تیر سخن می گوید. پچپچه های شهر که معمولا در ایران به واقعیات متکی است و توسط “شایعه پرس” بسرعت برق و باد انتشار می یابد، حکایت آخرین دیدار هاشمی- خامنه ای را باز می گوید. تهدید هاشمی به استعفای تمام و طرح زیر پاگذاردن سنت وقف اسلامی توسط “ولی فقیه” که او را در کنار دوپادشاه سلسله پهلوی می گذارد و شرعا ولایتش را باطل می کند، موضوع این دیدار بوده است.

دو تن که از آن تیرماه خونین جان بدر بردند، اکنون رودر روی هم ایستاده اند. علی خامنه ای که سال پیش در همین روزها مردم درخیابانها ولاتیش را باطل اعلام کردند، در راس “مقدس‌مآبان به ظاهر انقلابی”- به گفته مهدی کروبی- قرار داردکه: “در دانشگاه‌ها با دانشگاهیان برخورد می‌کنند، در مساجد مردم را کتک می زنند، در رای گیری‌ها تقلب، در خیابان‌ها کشتار، در ۱۴ خرداد از سخنرانی نوه امام ممانعت کنند و به خانه، دفاتر و مساجد مراجع حمله می‌برند.”

اینان از “مدیران و تصمیم گیران امروز جمهوری اسلامی” دستور می گیرند که  سایت رادیو فردا نمائی عمومی از آنها بدست می دهد: “از نهادهای نظامی و امنیتی می آیند (در دولت احمدی نژاد این امر تشدید شد) یا از دستگاه‌های آموزشی روحانیت تمام طلب (مثل دانشگاه امام صادق و مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی) فارغ التحصیل شده‌اند. اکثرا قدرت دیدن تنوع و تکثر فرهنگی و اجتماعی و سیاسی پیرامون خود را ندارند (با انکار آنها پرورده شده‌اند) و می خواهند جهان پیرامون را در چمدان‌های کوچک ذهن خود جای دهند.”

اینان حزبی رامی خواهند که محمدنبی حبیبی، دبیرکل موتلفه تعریفش می کند: “حزب اگر برای سربازی ولایت فقیه تلاش نکند، حزب نیست.”

فرهنگی رامی خواهند که- به گفته مهدی مکاری، مدیر تالار مولوی-  در اختیار نیروهای شبه نظامی باشد. وسیله ای هم جز زور نمی شناسند. پس “همه کارکنان  این تالار راکه از متخصصان وکارشناسان تئاترمرکزهنرهای نمایشی وجهاد دانشگاهی تهران” هستند، اخراج می کنند و نیروهای واحد بسیج وامورفرهنگی دانشگاه تهران بر کرسی آن ها می نشانند.

سنگر اصلی هفته، هنوز دانشگاه آزاداست: “نقطه عطف رویارویی هاشمی‌رفسنجانی و خامنه ای.” نبرد بر سر “دانشگاه آزاد” تنها برای به چنگ  آوردن ثروت کلان این دانشگاه و  دراختیار گرفتن هزاران دانشجویش نیست. با کمی دقت می توان به لایه های حیاتی دیگری رسید: “نمایندگان حامی دولت در مجلس به دنبال پیدا کردن راهکاری برای برکناری علی عباسپور تهرانی فرد، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هستند. عباسپور، یکی دیگر از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی است که در ماه های اخیر مورد حمله حامیان احمدی نژاد قرار می گیرد.وی در عین حال برادر زن عبدالله جاسبی و شوهر خواهر علی مطهری هم هست. او باجناق علی لاریجانی نیز محسوب می شود که یکی دیگر از دختران آیت الله مرتضی مطهری را به همسری گرفته است.”

شبکه پیچیده مافیائی ـ فامیلی که بر ایران چنگ انداخته است، در معبر دانشگاه آزاد بهم می رسدو جدامی شود. “نظام سیاسی” بر اساس تحلیل مجید محمدی، گمان می برد “از یک زایمان بزرگ - وضع حمل اصلاح طلبان- فارغ شده است.”

محمدجواد لاریجانی می گوید: “فتنه‌ای که سال گذشته پشت سر گذاشتیم از جنگ تحمیلی عظیم‌تر و پیچیده‌تر بود.”

“مهمترین مقام امنیتی” حاکمیت در سخنرانی اش اعتراف می کند که جنبش سبز نزدیک بود هستی نظام رادر نوردد. در فضای تنفسی ایجاد شده بعداز سرکوب، نظام “درتدارک زایمانی دیگر - سنت گرایان- است”. خطر حتی به بیخ گوش موتلفه رسیده است.محمدرضا باهنر، در هراس ازاین  خطر بصراحت تمام می گوید:“یکی از تهدیدات موجود جبهه اصولگرایی بخش کوچکی از خود جریان اصولگراست که رفتار خود را برای حذف و بی‌تاثیر کردن دیگر بخش‌های اصولگرایی هر روز شفاف‌تر و صریح‌تر می‌کند”.

وضعیت به راستی جنگی است. طالبان شیعی “باهمت و تلاش مضاعف” برای کسب تمام و کمال قدرت می تازند. آمارهای تکان دهنده از 58درصد افسرده، 400 هزار معتاد، 14 درصد بیکارفقط در تهران خبر می دهند. طالبان شیعی چاره کار را در اختصاص ۱۰ هزار میلیارد ریال دیگر تجهیز نیروی انتظامی می یابند.

سردسته آدمکشان که محمود احمدی‌نژاد باشد، می گوید: “امروز جهان به شدت نیازمند فرهنگ و ارزش‌های ایرانی است، فقدان این فرهنگ و ارزش‌ها باعث آدم‌کشی شده است.” ودرهمان حال خبر می رسد: “هشت شهروند زاهدانی در آستانه اعدام قرار گرفته اند.” دادگستری استان کردستان اعلام می کند: “تاکنون حکم اعدام برای ‌۲۰ شهروند به اتهام «قاچاق مواد مخدر» در استان صادر شده که حکم هشت نفر از آنها اجرا شده است.”

تمام هفته صحبت از اعدام زینب جلالیان است.

وضعیت درمنطقه هم سخت جنگی است. بولتن های داخلی سپاه می نویسند: “شرایط منطقه جنگی است.”

نظام با همه تبلیغات نتوانسته یک کشتی را به طرف غزه بفرستد. دبیرکل کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه به دنبال هشدار اسرائیل به ایران و لبنان ارسال کشتی “امدادرسانی” به غزه را منتفی اعلام می کند. اما تهدید جهان ادامه دارد.سخنانی که تنها به کار بسیج افکارعمومی دنیا علیه ایران می خورد، مدام صادرمی شود.علی فدوی، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران می گوید: “در صورتی که آمریکا و هم‌پیمانان آن اقدام به بازرسی کشتی‌های ایرانی در آب‌های آزاد و بین‌المللی کنند با «واکنش خاص و متناسب» نیروی دریایی سپاه در تنگه هرمز و خلیج فارس روبه‌رو خواهند شد.”
احمدی نژاد  بعداز صدور قطعنامه گفته بود: “غلط کردند قطعنامه صادر کردند. نمی دانند ما یک چیز ترسناک داریم.ما از صدور این قطعنامه ها خوشحالیم چرا که جمهوری اسلامی ایران برای تغییر نظام جهانی و رسیدن به دنیای عادلانه اندیشه ها و نقشه ها در سر داردما معتقدیم شورای امنیت سازمان ملل متحد بر محور استکبار می چرخد، ناعادلانه تصمیم می گیرد و شورایی استکباری است و باید تغییر کند.”

و این هفته پیشنهاد تجدید مذاکره می دهد: “برای ادب‌کردن غربی‌ها تا دو ماه دیگر مذاکره نمی‌کنیم.بعد گفتگو می‌کنیم، اما طوری گفتگو می‌کنیم که پشیمان شوید که دیگر از این غلط‌ها نکنید.”

جهان که دیگر بخوبی با سیاست “خالی بندی” و “وقت کشی” طالبان شیعی آشناست، پیوسته و با گامهائی که مدام بلندو بلندتر می شود، از سوئی  حلقه محاصره اقتصادی و سیاسی را تنگترمی کند و ازجانب دیگر جنگی تمام عیار را تدارک می بیند.

شرکت توتال فرانسه این هفته توقف واردات بنزین به ایران را رسما اعلام می کند و تعداد شرکتهای بزرگ نفتی که طی 6 ماه گذشته واردات بنزین به ایران را متوقف کرده اند به 10 می ر سد. پیش‌بینی می‌شود گروه نفتی “ایندیپندنت” کویت یازدهمین شرکتی باشد که بزودی واردات بنزین به ایران را متوقف سازد.

درآغاز هفته، سنای آمریکا با اجماع کامل لایحه تحریم شرکت‌هایی که با صنایع انرژی ایران یا شرکت‌های مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری دارند را تصویب می کند.این طرح، سرمایه‌گذاری در حوزه نفت و گاز، صادرات  بنزین و فرآورده های نفتی به ایران و شرکت های مرتبط با سپاه پاسداران را هدف گرفته و شرکت ها و موسساتی که بر خلاف آن عمل کنند، با قطع رابطه با بازار آمریکا مواجه خواهند شد.     

وزرای اتحادیه اروپا تصمیم می گیرند در نشست خود در اواخر تیر ماه جاری تحریم‌های وسیعی علیه تمام بانک‌های ایرانی، صنعت نفت و گاز در تمامی بخش‌ها و نیز بیمه ایران تصویب کنند و سریعا به اجرا گذارند. هدف از این تحریم‌های گسترده، فلج کردن صنعت نفت و گاز ایران به منظور کاهش جدی تمامی تولیدات و نیز اخلال گسترده در مناسبات تجاری ایران خواهد بود.

تنهاراهی که برای دولت کودتا می ماند، طرح مجدد وارد کردن بنزین از ونزوئلا است. ظاهرا فراموش شده  که نمایندگان مجلس دو ماه قبل فاش کرده بودند قیمتی که دولت چاوز برای فروش بنزین طلب کرده سه برابر بهای جهانی آن است.

طالبان شیعی برای جلب حمایت متحد “کمونیست” خودمیلیونها دلار از جیب مردم ایران پرداخته اند و حالا هم باید بنزین را سه برابر قیمت جهانی بخرند. آخر چاوز که بی دلیل به زیارت “آقا” و “امام رضا” نرفت.

سایت دیپلماسی ایرانی که توسط صادق خرازی سفیر سابق ایران در فرانسه و از افراد بسیار نزدیک به حلقه خاتمی- روحانی اداره می شود، می نویسد: “به نظر می‌رسد که دامنه تحریم‌ها از مذاکره فراتر رفته، حتی اهداف امریکایی‌ها از موضوع بحث هسته‌ای هم فراتر رفته است. البته موضوع هسته‌ای می‌تواند مستمسک و بهانه‌ای برای فشارهای سیاسی-اقتصادی امریکا به ایران باشد ولی آنچه به نظر می‌رسد این است که هدف نهایی موضوع دیگری است. در قطعنامه اخیری هم که تصویب شد- قطعنامه ۱۹۲۹- به نوعی از ادبیاتی که یادآور ادبیات قطعنامه‌های صادر شده علیه عراق است استفاده شد.”

حوادث دیگر هفته صحت تحلیل “دیپلماسی ایرانی” رانشان می دهد. “لئون پانیتا” رئیس سازمان CIA در مصاحبه با شبکه تلویزیونی  ABCاعلام می کند: “ایران به مقدار کافی اورانیوم برای ساخت دو بمب اتمی در اختیار دارد و می تواند ظرف دو سال به آن دست یابد. تحریم های اقتصادی و سیاسی شاید بتوان از روند دست یابی جمهوری اسلامی به بمب اتم بکاهد، اما نمی تواند مانع آن شود.”

بلافاصله پس از این مصاحبه، رئیس جمهور روسیه که از اجلاس سران 8 کشور بزرگ سرمایه داری بیرون آمده، تلویحا نظر رئیس سازمان سیا را تائید می کند: “اگر اطلاعاتی که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ارائه داده است، واقعیت داشته باشد، باید در انتظار تنش های جدی بود.”

رهبران گروه هشت کشور صنعتی، در بیانیه‌ای از ایران می خواهند به حاکمیت قانون احترام بگذارد و آزادی بیان را ارج بنهد.بیانیه نشان می دهد که رعایت حقوق بشر در کنا ر حل مساله اتمی قرار گرفته و به خواست جهانی تبدیل شده است.

مجله “فوربس”، تحت عنوان “چگونه تغییر رژیم در ایران دنیا را متحول خواهد کرد” می نویسد: “امریکا برای تغییر رژیم ایران چاره ای جز حمله نظامی به این کشور ندارد. عوارض این حمله می تواند دردانگیز باشد، اما بالاخره برای یک ایران آزاد، و دمکراسی مردم آن کشور مجبورند هزینه پرداخت کنند. راه به سوی آزادی و دموکراسی از میان ویرانه ها می گذرد و قیمت آن با خون و ثروت های برباد رفته پرداخت می شود. ما در شرف وقوع یک جنگ هستیم…”

فیدل کاسترو، که دولت را به برادرش واگذاشته و خودمشغول مقاله نویسی در باره اوضاع جهان است، می نویسد: “شعله های جنگ، بزودی درخلیج فارس زبانه می کشد. من تاکنون تصور می کردم جنگ در شبه جزیر کره آغاز شده و سپس به ایران کشیده می شود؛ اما امروز به این یقین رسیده ام که جنگ در ایران آغاز می شود. درگیرودار مسابقات فوتبال جام جهانی، رویدادهای مهمی در حال تدارک است که افکار عمومی سرگرم فوتبال است و به آن توجه ندارد.”

رئیس جمهوری آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی مشترکی با همتای روسی خود در واشنگتن اعلام می کند که آمریکا و روسیه در مورد تشدید تحریم‌ها در قبال ایران و کره شمالی به توافق دست یافته‌اند.

روسیه در پایان راهی است که هوگوچاوز در ابتدایش قرار دارد.

هنوز سه روز از صدور حکم انسداد حساب بانکی ۴۱ ایرانی در امارات متحده عربی نگذشته است که نماینده این کشور در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از “اقدامات” امارات برای “حفظ امنیت اتمی خود” خبر داده است. امارات متحده عربی یکی از عمده‌ترین شرکای تجاری ایران به شمار می‌آید و به دلیل تحریم های‌موجود علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر کالاهای مورد نیاز ایران به صورت صادرات مجدد از امارات به بازارهای ایران سرازیر می‌شود.

عربستان بار دیگر اتحاد خود با آمریکا را برخ می کشد.

علی لاریجانی شامگاه سه‌شنبه در دیدار با خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس، رمضان عبدالله شلح، دبیرکل سازمان جهاد اسلامی فلسطین، و احمد جبرئیل، دبیرکل جنبش خلق برای آزادی فلسطین، می گوید: “یکی از وزیران خارجه دنیا به من گفت که مساله اصلی ما با شما پرونده هسته‌ای ایران نیست. حتی اگر ایران بمب اتمی تولید کند، ما با آن مشکلی نداریم، بلکه تاکید کرد که مشکل دنیا با ایران بر سر حمایت ایران از فلسطین و مخالفت با اسرائیل است.”

گروه‌های فلسطینی “مقاومت” بایدچه  نقشی باز کنند؟ رئیس مجلس از چه چیز هراسان است؟

تاریخ به این پرسش ها پاسخ خواهد داد. وتیرماه 1389 در متن حوادثی ثبت خواهدشد که در پشت همه آنها، یک هدف قرار دارد: بدست گرفتن رهبری آینده ایران. هدفی که عمادبهاور مطرح کرد و بخاطر همین سخت عقوبت شد. “مقام امنیتی” ریشه حملات به سید حسن خمینی را درهمین موضوع دید. هاشمی رفسنجانی به همین دلیل تحت فشار قرار دارد تاکناره گیرد

 باید شرایطی فراهم شود که عطا ءاله مهاجرانی می نویسد: “اگر آن جماعت که توسط سپاه و بسیج سازمان داده شدند و خودرو های بی شماره نشانه ای بود که آن ها از یک نهاد نظامی دستور می گیرند که برای خود روهایش خودش شماره می زند یا شماره ها را می کند، سخن رئیس مجلس هم به توپ بستن مجلس بود با ادبیاتی دیگر. دیری نخواهد گذشت که همین جمعیت و البته بسی بیشتر از این، در برابرمجلس خبرگان رهبری اجتماع می کنند. همین شعار ها را خواهند داد. با همین کیف انگلیسی و اینکه خبرگان ننگ ما هستند… تا رهبر مورد نظر یک نهاد نظامی بر ملت ایران تحمیل شود.”

  این رهبر آینده کیست که ایران را بخاطر او در “موقعیت جنگی” قرار داده اند؟ اواز بیت سید علی خامنه ای می آید؟ از درون سپاه و یا از جائی که هیچکس نمی داند کجاست؟