بیخود نیست که می گویند هر چه کیفیت چی توز تنزل می کند، کالاهای بدتری برای مشتری عرضه می کند. بقول قدما خیلی خوش پروپاچه است، دائما هم می رود حمام. البته روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری هر نوع رفتن به حمام رئیس جمهور را در یکی دو سه چهار پنج شش هفت هشت سال اخیر تکذیب کرد. در عوض همین روابط عمومی اعلام کرد که امروز پس از جلسه هیات دولت، “ احمدی نژاد گفت که فقط با خبرنگاران رسانه های تصویری گفتگو می کند.” لطفا پاسخ بدهید که احمدی نژاد، چرا فقط با رسانه های تصویری مصاحبه می کند، و اگر تصویر او را منتشر نکنند، مصاحبه نمی کند؟
گزینه اول: چون خوشگل است.
گزینه دوم: چون خوشگل است و خوب تار می زند.
گزینه سوم: چون دیدن چهره های زیبا نورچشم آدم را زیاد می کند.
گزینه چهارم: چون مثل آینه دق قرار است همه مان را سکته بدهد.
گزینه پنجم: چون شانس نداریم، وگرنه به جای محمود الفنون جورج کلونی را می دیدیم.
دروغ و ایمان
به قول عبیدزاکانی، به یکی گفتند خربزه و عسل با هم نمی سازند، گفت: فعلا که با هم ساخته اند و دارند پدر مرا درمی آورند. حالا داستان ماست با آقای ناصر مکارم شیرازی، ایشان گفته است “ دروغ با ایمان سازگار نیست…“، در حالی که فعلا این دو تا با هم سازگار شدند و دارند پدر ما را درمی آورند.
مردم مصر دکتر را دوست دارند
حالا چه مشکلی را حل می کند، بماند، ولی رسانه های حامی دولت، رجانیوز و فارس نیوز و غیره نیوز، اعلام کردند: “ مردم مصر به احمدی نژاد علاقه ویژه ای دارند.” حالا مشکل اصلی این است که ما باید چکار کنیم؟
گزینه اول: برش دارند ببرند مصر، همه اش مال آنها.
گزینه دوم: آدم وقتی دور باشد، اشتباه زیاد می کند.
گزینه سوم: اگر راست می گویند بیایند ایران زندگی کنند.
گزینه چهارم: زیاد هول نزنید، حداکثر شش ماه دیگر می فرستیم بیایند خدمت تان. خیرش را ببینید.
رای ما رو پس بده
به نظر شما فهمیدن این جمله “ رای ما را پس بدهید” این همه سخت است؟
گفتند بیایید از میان این چهار نفر به هر کدام می خواهید رای بدهید.
رفتیم به آن یکی رای دادیم، رای ما را نشمردند و کسی دیگر را رئیس جمهور اعلام کردند. رفتیم توی خیابان و فریاد زدیم “ رای ما را پس بدهید.”
ما را کتک زدند و تعدادی از ما را زندانی کردند.
رفتیم روی پشت بام و فریاد زدیم “ رای ما را پس بدهید و زندانی ما را آزاد کنید.”
رای ما را پس ندادند و به ما گاز اشک آور زدند و تعدادی را هم کشتند.
رفتیم توی خیابان و فریاد زدیم: “ رای ما را پس بدهید و زندانی های ما را آزاد کنید و قاتلین را مجازات کنید.”
رای ما را پس ندادند و تعدادی را دستگیر کردند و به آنها تجاوز کردند.
رفتیم به محل نماز جمعه و فریاد زدیم و گفتیم: “ رای ما را پس بدهید و زندانی های ما را آزاد کنید و قاتلین و متجاوزین را مجازات کنید.”
رای ما را پس ندادند و ما را تهدید کردند که اگر باز هم به خیابان بیایید همه تان را زندانی می کنیم.
رفتیم به دانشگاه و فریاد زدیم و گفتیم: “ رای ما را پس بدهید و زندانی ما را آزاد کنید و قاتلین و متجاوزین را مجازات کنید و ما را تهدید نکنید چون ما نمی ترسیم.”
رای ما را پس ندادند و گفتند ما جاسوسان دشمن هستیم و مزدوران خارجی هستیم و ما را اخراج کردند و جلوی ورودمان را گرفتند.
رفتیم به کوچه های شهر و فریاد زدیم و گفتیم: “ رای ما را پس بدهید و زندانی ما را آزاد کنید و قاتلین و متجاوزین را مجازات کنید و ما را تهدید و اخراج نکنید.
یک سال گذشت، آنقدر رفتیم و آنقدر حرف مان را تکرار کردیم و آنقدر در خیابان دویدیم و آنقدر فشار آوردیم که بالاخره گفتند: رای تان از آن شما، بیایید.
گفتیم: حالا دیگر دیر شده است، حالا دیگر نه فقط رای مان را می خواهیم، بلکه شما را هم نمی خواهیم، قانون تان را هم نمی خواهیم، قدرت تان را هم نمی خواهیم، حالا دیگر یاد گرفتیم که چطور باید حق مان را بگیریم، حالا دیگر همیشه این مائیم که برنده ایم.
عمار یاسر یا یوسف گوبلز؟
من هم بودم همین حرف را می زدم، هر کس دیگری هم بود، همین جایزه را می داد. البته، یک کمی هم شرافت و وجدان و این جور ماجراها مطرح است که باید به آن توجه کرد. امروز نشان “ عمار یاسر” از سوی حامیان عبیدالله زیاد به آیت الله مصباح یزدی معروف به شریح قاضی تقدیم شد. مصباح یزدی بعد از دریافت این جایزه در حالی که میزان قند خونش در اثر استعمال بیش از حد شکر بالا رفته بود، گفت: “ خداوند را باید سپاسگزار باشیم که ویژگی هایی چون علم، تقوا، بصیرت و آگاهی به زمان را در وجود رهبر معظم انقلاب جمع کرده است.” آگاهان توضیح دادند که اگر ابراهیم نبوی هم این حرفها را درباره آیت الله خامنه ای گفته بود، نه تنها نشان عمار یاسر، بلکه نشان ناپلئون بناپارت را به او می دادند. با گفتن این جملات مصباح یزدی، بخشی از شعارهایی که مردم داده بودند، و توی گلوی وی گیر کرده بود، هضم شد.