مازیار رادمنش
خبر اول چنین بود: آیت الله مشکینی رئیس مجلس خبرگان به حال کما رفت. با گذشت زمانی کمتر از یک روز خبر درگذشت مشکینی در بسیاری از رسانه ها داده شد. اگرچه رسانه های معتبر تا مطمئن نشدند این خبر را نگذاشتند، اما کسانی که می خواستند اولین بار خبر را اعلام کنند، خبر مرگ مشکینی را دادند. ساعتی بعد، این خبر تکذیب شد. خبرگزاری انتخاب که خبر مرگ آیت الله را داده بود، خبرش را اصلاح کرد و نوشت: “حال عمومی آیت الله مشکینی در مقایسه با دیروز “جمعه” تغییرنکرده است. براساس گزارشها، وضع سلامتی آیت الله مشکینی روز جمعه بهتر شده است و وی به رفلکس های محیط پاسخ می دهد. تنفس آیت الله مشکینی از طریق دستگاه اکسیژن انجام می شود و ایشان به علت تجویز دارو برای تحمل دستگاه تنفس مصنوعی در بیهوشی بسر می برند. رئیس مجلس خبرگان رهبری به علت عارضه خونی مزمن در بیمارستان بستری است و تحت مراقبت های ویژه پزشکی قرار دارد.” اگرچه این خبر به دلیل گذشت 86 سال از سن آیت الله مشکینی چندان خبر عجیبی نبود، اما به دلیل نقشی که در معادلات سیاسی کشور داشت و دارد، از اهمیتی ویژه برخوردار است.
آیت الله مشکینی کیست؟
آیت الله علی فیضانی معروف به مشکینی در سال 1300 هجری شمسی در شهر مشکین شهر آذربایجان به دنیا آمد.
پانزده خرداد 1342
آیت الله مشکینی در جریان اعتراضات طرفداران آیت الله خمینی به حکومت شاه در سال 1341 تا 42 یکی از روحانیون مهم و تاثیرگذار بود. اگرچه همواره او در کنار آیت الله منتظری دیده شده است، اما خودش از روحانیونی بود که همیشه از وزنه های اصلی مدرسین قم بشمار می آمد. علی اکبر مشکینی از سال 1340 عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود. او همچنین همراه با یازده روحانی دیگر جمعی مخفی را تشکیل می دادند که بسیاری از امور جریان مذهبی طرفدار آیت الله خمینی را اداره می کردند. گروه یازده نفره شامل این روحانیون بودند: آیت الله منتظری، ربانی شیرازی، مشکینی، آذری قمی، امینی، قدوسی، هاشمی رفسنجانی، سید محمد خامنه ای، سید علی خامنه ای، مصباح یزدی، حیدری نهاوندی و حاج مهدی حائری تهرانی. در این گروه مصباح یزدی منشی جلسه بود. این گروه بعدا در یک جمع رسمی کسانی را تعیین کردند که برای نظارت بر مسائل دینی در کتابهای درسی کار کنند. آیت الله مشکینی پس از دستگیری آیت الله خمینی همراه با منتظری و حسین نوری بالای منبر فیضیه رفتند و در حالی که فیضیه در محاصره بود سخنرانی کردند. مشکینی به دلیل حضور طلاب ترک و عرب سخنانش را به فارسی، ترکی و عربی گفت، چرا که در آن روزها اختلافاتی میان طلاب آذربایجانی و فارس زبان در قم وجود داشت. پس از این سخنرانی و جلسه ای که در خانه آیت الله مشکینی تشکیل شده بود و بعد از تبعید آیت الله خمینی، حکومت تصمیم گرفت 25 نفر از روحانیون از جمله آیت الله مشکینی را تبعید کند. وی به کرمان تبعید شد و مدتها آنجا ماند.
نامه های دوستانه
پس از تبعید آیت الله مشکینی به کرمان نامه های دوستانه او برای منتظری که در طبس بود نوشته می شد. او در یکی از نامه ها به شوخی برای منتظری نوشته است: “گویا بناست شما همیشه پهلوی یک منارجنبان باشید، از کنار منارجنبان اصفهان شما را می گیرند و می آورند کنار منارجنبان طبس!” در نامه ای دیگر، مشکینی از کرمان برای منتظری که در منطقه سنی نشین سقز تبعید بود، به شوخی می نویسد: “بالاخره شما را هم بردند در منطقه سنی ها، معلوم می شود یک سنخیتی هست!” و منتظری هم برای او به شوخی می نویسد: “بله، شما را از اردبیل که قطب الاقطاب شیخ صفی بود بردند ماهان مرکز دراویش، لابد در این انتقال شما هم سنخیتی هست!” بعدها تا سالها بعد همین رابطه دوستانه تقریبا باقی بود.
داستان شهید جاوید و تقریظ بر کتاب
وقتی کتاب شهیدجاوید توسط صالحی نجف آبادی نوشته شد، گروهی از روحانیون سنتی که نوشتن کتابی تحقیقی را که با بسیاری باورهای واعظان و نوحه خوانان و روضه خوانان درباره امام حسین تعارض داشت، خطرناک می دانستند، علیه این کتاب و نویسنده آن اعتراض کردند. البته یک نظریه هم این است که در نوشتن کتاب مذکور مشکینی و منتظری هم دخالت داشتند. گفته شده است که ساواک هم به اختلاف انداختن میان دو گروه روحانیون دامن می زد. برای دفاع از این کتاب آیت الله منتظری و مشکینی دو تقریظ بر کتاب نوشتند. اما حجم مخالفت توسط روحانیون سنتی چنان شدید بود که مشکینی مجبور شد چیزی شبیه توبه نامه بنویسد و نوشتن هر چیزی درباره آن کتاب را انکار کند. مدتی بعد در جلسه ای که منتظری و مشکینی نیز در آن حضور داشتند، مرحوم آیت الله اراکی در سخنرانی خودش بالای منبر مثل اکثر روحانیون که یکی از وظایف شان را این می دانستند که نویسنده شهید جاوید را لعنت کنند، گفت: « خاک بر سر کسی که کتاب شهید جاوید را نوشت و خاک بر سر آنها که بر این کتاب تقریض نوشتند.» آیت الله منتظری در خاطراتش گفته است که همان روز وقتی با مشکینی نزد آیت الله اراکی رفتند، او از گفته خود شرمسار شد و از آنان عذرخواهی کرد. در همان زمان بخث کتاب شهید جاوید چنان بالا گرفت که حتی طرفداران صالحی نجف آبادی و برخی تندروهای طرفدار سید مهدی هاشمی اقدام به ترور یک روحانی سنتی به نام شمس آبادی در اصفهان کردند. قبل از این در خانه آیت الله مشکینی جلسه مهمی از روحانیون تشکیل شد که بنا بود آنان در جلسه به توافق برسند، توافقی حاصل نشد، اما ساواک شرکت کنندگان در جلسه را دستگیر کرد. رابطه منتظری و مشکینی در سالهای قبل از انقلاب همیشه ادامه داشت. آن دو همراه با هاشمی رفسنجانی در سال 1357 نزد آیت الله شریعتمداری رفتند تا وی را راضی کنند که کلاس های درس حوزه علمیه قم را تعطیل کنند، اما آیت الله شریعتمداری اعلام کرد که حتی برای یک روز هم کلاسهای درس حوزه را تعطیل نخواهد کرد. آن کلاس ها تعطیل شد و آیت الله شریعتمداری بعدها قربانی این اختلاف نظرش شد.
روحانی، مشکینی و منتظری
آیت الله مشکینی در سالهای پس از انقلاب تا مدتهای طولانی همراه آیت الله منتظری بود. در بسیاری موارد آیت الله خمینی اختیارات رهبری خود را به یکی از این دو یا به هر دو نفر تفویض می کرد. پس از مرگ آیت الله طالقانی در شهریور 58 این دو نفر به عنوان ائمه جمعه تهران تعیین شدند تا به تناوب مراسم نماز جمعه که در آن سالها مرکز ارتباط نیروهای مختلف انقلابی طرفدار حکومت بود را برگزار کنند. بعدا آیت الله منتظری خود در نماز جمعه اعلام کرد که آقای خامنه ای هم صدای بهتری از من دارد و هم بهتر خطبه می خواند، به همین دلیل از امامت جمعه تهران کنار رفت و حجت الاسلام خامنه ای امام جمعه تهران شد. در همین شرایط نیز آیت الله منتظری و مشکینی با همدیگر و به تناوب ائمه جمعه قم شدند. آن دو همچنین مجلس خبرگان قانون اساسی را نیز اداره می کردند. آقایان مشکینی و منتظری از سوی دیگر با حکم رهبر مسوول انتصاب قضات که تا پیش از واگذاری آن برعهده شخص آیت الله خمینی بود، شدند. آن دو، اولین اطلاعیه را برای کنترل دادگاههای انقلاب که در سال 1358 بدون هیچ کنترلی هر چه می خواست می کرد، صادر کردند و در تاریخ چهارم اسفند 1358 با امضای مشترک مشکینی و منتظری آن را منتشر ساختند. مشکینی همچنین یکی از افراد گروه سه نفره (هاشمی، منتظری و مشکینی) بود که از سوی آیت الله خمینی برای برخورد با آیت الله شریعتمداری تعیین شده بودند. این گروه که در 17 آذر 1358 تشکیل شده بود، در جلسه با آیت الله شریعتمداری با برخوردهای تند وی مواجه شد و به نتیجه نرسید. مشکینی همچنین همراه با منتظری و بهشتی در 25 شهریور سال 1358 در جریان اختلافات شدید میان مالکین و دهقانان در مورد زمین که در آن سالها باعث درگیری های خونینی نیز شده بود، قانونی تحت عنوان “قانون نحوه واگذاری و احیای اراضی در حکومت جمهوری اسلامی” نوشتند. پس از آن آقای مشکینی ریاست مجلس خبرگان را عهده دار شد و آقای منتظری تقریبا بر همه امور کشورنظارت می کرد. در سال 1364 در زمانی که آیت الله مشکینی ریاست مجلس خبرگان را عهده دار بود، این مجلس طی ماده واحده ای آیت الله منتظری را به عنوان جانشین رهبری تعیین کرد. منتظری نیز بلافاصله در نامه ای مخالفت خود را با این ماده واحده و غیر ضروری بودن آن اعلام کرد، اما مشکینی در نامه ای تلاش کرد او را قانع کند که این تصمیم درست بوده است. البته اعلام این ماده واحده باعث اعتراض برخی روحانیون و از جمله سید صادق روحانی شد. به همین دلیل آیت الله ری شهری بلافاصله کلاس درس سید صادق روحانی را تعطیل کرد.
حذف منتظری و تغییر سیاست های کشور
در همان سالهای اول دهه شصت آیت الله منتظری از آیت الله خمینی خواست تا گروهی را برای مدیریت حوزه علمیه قم تعیین کند. قرار شد سه نماینده از سوی آیت الله خمینی، سه نماینده از سوی آیت الله گلپایگانی و سه نماینده از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای مدیریت حوزه تعیین شوند. مشکینی یکی از کسانی بود که آیت الله خمینی از سوی خود معرفی کرد، اما آیت الله گلپایگانی با حضور مشکینی در آن جمع مخالفت کرد. البته اگرچه قم هنوز تحت سیطره کامل طرفداران آیت الله خمینی نبود، اما مجلس خبرگان که کاملا در انحصار روحانیون انقلابی بود، داستانی دیگر داشت. آیت الله مشکینی تقریبا از اواسط دهه شصت یک شغل مشخص و روشن داشت، او همیشه رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی بود. تا سال 1367 وی همیشه در کنار آیت الله منتظری قرار داشت.
آیت االله منتظری گفته است که قبل از نوشتن آخرین نامه به آیت الله خمینی، نامه ای در اعتراض به وضع نابسامان کشور بر اثر جنگ برای رهبر انقلاب نوشته بود، آیت الله مشکینی به دیدار منتظری آمد و از وضع کشور گلایه کرد و گفت: “این چه وضعی است که مردم همه از آن گلایه دارند؟” آیت الله منتظری نامه ای را که برای امام خمینی نوشته بود، به مشکینی نشان داد و وی پس از خواندن نامه گفت: الحمدالله که همه چیز را گفتید. اگرچه این گفته نشان می دهد که نارضایتی های مورد اشاره منتظری مورد توافق مشکینی نیز بوده است، اما وقتی در فروردین سال 1367 آیت الله خمینی تصمیم گرفت منتظری را از همه موقعیت ها حذف و برکنار کند، مشکینی نیز یکی از کسانی بود که به این تصمیم رضایت داد. مشکینی پس از حمله به خانه آیت الله منتظری و آغاز محاصره خانه ایشان در 13 رجب سال 1367، در خطبه های نماز جمعه قم، بدون آنکه به روند برکناری منتظری اعتراض خاصی بکند، ازحمله کنندگان به خانه آیت الله منتظری انتقاد کرد و آنان را مشکوک خواند. صدا و سیما این بخش های مصاحبه را در آن روز سانسور کرد، اما در نتیجه اعتراض مشکینی و برخی دیگر از روحانیون قدرتمند، یکی - دو روز بعد بخش های حذف شده نمازجمعه قم نیز پخش شد.
مشکینی و واقعه دوم خرداد
آیت الله مشکینی پس از تغییر سیاست های کشور در دهه هفتاد، مانند بسیاری از روحانیون مهم سالهای اول انقلاب، حضورش کمرنگ شد و صرفا در عرصه دفاع از نظام جمهوری اسلامی و اسلام سخنانی می گفت. موضع گیری های او از منظر جناحی خارج شد و مثل پدربزرگی که در اختلافات خانه دخالت نمی کند، اما گاهی فرزندان و نوه ها را نصیحت می کند، فقط به گفته های کلی پرداخت. موضع گیری آیت الله مشکینی در انتخابات دوم خرداد از این منظر جالب است. وی در روز 13 اردیبهشت با سید محمد خاتمی که در قم با روحانیون دیدار کرده بود، دیدار کرد و برای او آرزوی موفقیت کرد. چند روز بعد دوستان ناطق نوری اعلام کردند که مشکینی از ناطق نوری حمایت می کند، اما مشکینی که در آن زمان نیز مثل قبل و پس از آن رئیس مجلس خبرگان بود، خبر حمایت از ناطق نوری را تکذیب کرد و در روز 20 اردیبهشت گفت: “بنده هیچ مطلبی مبنی بر اصلح بودن آقای ناطق نوری به صورت کتبی یا شفاهی ابراز ننموده ام.” یک روز بعد یعنی روز 21 اردیبهشت ایشان گفت: “من بر نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم باقی هستم.” و در روز 22 اردیبهشت 1376 در تائید دامادش، یعنی ریشهری اعلام کرد: “من ایشان را خوب می شناسم، عالمی است فاضل، مجتهدی است با تقوا و صلاحیت ایشان را برای هر پستی در حکومت اسلامی تائید می کنم.” البته در این حمایت خانوادگی دختر آیت الله مشکینی که همسر ریشهری است نیز شوهرش را تنها نگذاشت و در روز 31 اردیبهشت اعلام کرد: “سفارش همیشگی آقای ریشهری به ما نماز اول وقت است.” تقریبا در انتخابات دوم خرداد معلوم نبود که بالاخره آیت الله مشکینی حامی کدام یک از نامزدهاست.
نمایندگانی که امام زمان فهرست آنان را امضا کرد
پس از انتخاب احمدی نژاد در تیرماه 1383 آیت الله مشکینی باز هم به عنوان عضو مجلس خبرگان انتخاب و بازهم در موقعیت ریاست این مجلس قرار گرفت. وی قبل از انتخابات اخیر مجلس خبرگان قصد نداشت نامزد این مجلس شود، اما به دلیل اینکه در مورد ریاست مجلس خبرگان هیچ اجماعی در مورد کسانی مانند هاشمی رفسنجانی یا مصباح یزدی وجود نداشت، به همین دلیل جناح راست ترجیح داد حتی اگر جنازه مشکینی هم در مجلس باشد، جلوی ریاست هاشمی رفسنجانی یا مصباح یزدی در خبرگان را بگیرند. آیت الله مشکینی در سالهای اخیر جملاتی را گفته است که مهم ترین آنها چنین است. مشکینی در مورد اعضای مجلس هفتم گفت: “فهرست اسامی نمایندگان مجلس هفتم را امام زمان امضا کرده است.” وی چندی قبل گفته بود: “تنها حکومت مشروع جهان جمهوری اسلامی است.” همچنین مشکینی پس از مناقشه اسرائیل و لبنان اظهار داشت: “پیروزی حزب الله لبنان بر صهیونیست های اسرائیل یک پدیده الهی بود.” آیت الله مشکینی درباره اشغال عراق توسط آمریکا گفت: “یک قلدر به قلدر دیگری در جهان کشورهای اسلامی حمله نظامی کرده است… ببینید آنها به اسم آزادی چه می کنند؟… نقاب نیرنگ از چهره بوش و بلر کنار رفت و حالا بر همگان روشن شده است که آنها هیتلرهای خون آشام هستند.”
آیت الله در کما
آیت الله مشکینی که 86 سال از زندگی اش می گذرد، آثار زیادی درباره فقه و مباحث فقهی نوشته است که این آثار در حوزه های علمیه تدریس می شود. او همیشه یک استاد فقه و اصول و یکی از شاگردان مکتب آیت الله خمینی بوده است. او زمانی یکی از یازده نفری بود که چهل سال قبل برای اداره جریان دینی طرفدار آیت الله خمینی تعیین شده بودند. از آن یازده نفر، چهار نفرشان در این سالها مرده اند، منتظری و سید محمد خامنه ای از گردونه سیاسی کشور تقریبا حذف شده اند، آیت الله امینی در قم مانده است و مشغول حفظ میراث فقهی شیعه در قم است. مشکینی در حال خوبی نیست، سه نفر دیگر به نظر می رسد که هنوز نقش مهمی در سیاست کشور دارند، این سه نفر کسانی نیستند جز اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنه ای و محمد تقی مصباح یزدی. مثلثی که معلوم نیست آینده چگونه توسط آنان تعریف می شود.