نمایش پنجره فولاد در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر تهران در حال اجراست. نمایشی که سالن تئاتر را شبیه به یک حسینیه می خواهد. هنر روز این شبیه به نمایش را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
تبدیل تئاتر شهر به حسینیه
نویسنده: مهدی متوسلی- کارگردان: سید جواد هاشمی- طراح صحنه: حسین عالم بخش بازیگران: اکبر عبدی، محمود راسخفر، محمود فرهنگ، اسدالله بابایی، عطیه غبیشاوی
خلاصه داستان:نمایش به افرادی می پردازد که زوار حرم امام رضا هستند. در این حرم برای آنها اتفاقاتی می افتد که آنها مبنای جریان اصلی داستان هستند.
درحال حاضر اینکه چه نمایش پنجره فولاد چیس و چه شیوه اجرایی را در پیش گرفته از بحث های ثانویه مواجهه با این نمایش به شمار می آید. مهمترین نکته اجرای نمایش هایی چنین است که اندک اندک به عنوان تئاتر فاخر بر صحنه های تئاتر شهر سایه می افکند. اینکه چه کسی به این نمایش ها عنوان فاخر می دهد خود بحثی است دیگر.
حضور بازیگرانی همانند اکبر عبدی که از اقبال عمومی نزد مخاطبان برخوردارند برای کشاندن تماشاگر به سالن بزرگ مجموعه تئاتر شهر و پراستقبال نشان دادن چنین نمایش هایی بحثی است حساب شده که مسئولین وقت از روز اول سفارش چنین نمایش هایی به آنها اندیشیده اند. این در حالیست که نمایشی همانند ددالوس و ایکاروس که سال قبل درباره اش نوشتیم به مدد خلاقیت کارگردانش هفته به هفته تمدید می شود و نمایشی مثل پنجره فولاد به مدد حیات مصنوعی روی پا نگه داشته می شود.
اجرای نمایش مذهبی به عنوان شکلی از نمایش لبه هیچ عنوان مذموم نیست، اما اگر به بهانه اجرای نمایش های مذهبی بخواهیم کلیت تئاتر را حذف کنیم که مثلا امثال سمندریان و بیضایی و رفیعی از صحنه دور باشند تا سالنی که روزی در آن کارنامه بندار بی دخش اجرا می شده تبدیل به حسینیه شده دردناک است. کافیست صحنه نمایش را برایتان توصیف کنم تا پی به عمق فاجعه ببرید. کارگردان تالار تئاتر را تبدیل به حرم امام رضا میکند. دیگر این که، نمایش به شیوهای دو سویه اجرا میشود؛ یعنی سن، از طرفین به میان تماشاگران راه دارد و جمعیت عزاداران از درهای ورودی وارد تالار شده و ضمن اجرای مراسم سینه زنی، از داخل تالار روی صحنه میروند. مضمون نمایش فضای تالار را کاملاً فرامیگیرد و با وجهی غالب بر تماشاگران سیطره پیدا میکند. صحنه، تقریباً بخش اصلی حرم امام رضا را نشان میدهد و حتی کبوتران حرم هم روی صحنه در حال حرکت هستند. گاهی این کبوتران واقعاً روی سر تماشاگران به پرواز درمیآیند و فضای مذهبی و روحانی مکان را تشدید مینمایند.
نمایش پنجره فولاد به کرات از عناصر نمایش های تبلیغی سود می جوید. کارگردان با استفاده از ملاحت شیرینی بازی اکبر عبدی می کوشد کا را در برخی لحظات به نمایش های تخت حوضی نزدیک کند، اما حاصل آشی در هم جوش می شود که تناقض های بسیاری را به بار می آورد. فرض کنید در ابتدای نمایش ابراهیم-عبدی-مرده است. بازیگران دیگر جنازه او را به میانه صحنه می آورند. او ناگهان زنده می شود و بازیگران که از اتفاق صحنه از پیش مطلع هستند بازی را به عبدی می سپارند تا با تبحری که او در گرداندن صحنه دارد کار را ادامه دهد. کارگردان می کوشد عبدی طنازی کند پس او را در میزانسن ها و موقعیت هایی قرار می دهد که تماشاگر آن رات دوست دارد. اما عبدی بر خلاف نظر هاشمی چندان موقعیت مطرح شده در نمایش را جای طنازی نمی داند و برای اولین بار دائم سعی می کند خود را کنترل کند تا متناسب با فضای نمایش چندان در صدد گرفتن خنده از تماشاگر نباشد. فرض کنید در فضایی که شکل حرم دارد و در طول نمایش دائم کبوتران دور سر شما می چرخند با چه حسی می توان تماشاگر را خنداند.
البته کار برای اینکه به طور مستقیم این شائبه را در ذهن مخاطب عام به بار نیاورد که مشغول چاپلوسی است شاخه های فرعی را نیز به داستان خود اضافه می کند تا مثلا نسبت به نگرش های سیاسی موجود در جامعه نیز انتقاد هایی داشته باشد. در بخشی از نمایش می بینیم که یک جانباز جنگ از دست مسئولان آسایشگاه که قصد استفاده سیاسی از وی را دارند به حرم روی می آورد وآنجا مجاور می شود تا در نهایت نیز می میرد.
درهرحال صدای پای این نمایش ها می آید. نمایش تازه ای اجازه اجرا نمی گیرد مگر اینکه کاری خنثی و بی خاصیت باشد. نمونه اش همین یکی دو هفته قبل بود که از هادی مرزبان خواسته شد تمرینات نمایش دکتر نون را که حسین پاکدل بر اساس شهرام رحیمیان نوشته بود متوقف کند. چنان نمایش هایی باید متوقف شوند تا حسینیه ها جای خود را در تئاتر باز کنند.
سال گذشته هم اکبر عبدی در نمایشی مختص به جنگ بازی کرد و حاصل این بازی تالاری بود که مدت ها در اختیارش قرار گرفت تا نمایش اکبر آقا اکتور تئاتر را در آن اجرا کند. البته این زیرکی عبدی قابل تقدیر است، اما هنرمندان باید موظب نقشه ها باشند تا در دام نیفتند. هنوز به خاطر داریم که رئیس فعلی مرکزهنرهای نمایشی در پایان اجرای نمایشی که از قم آورده بود، مداحی را روی سن سالن اصلی تئاترشهر دعوت کرد تا برای حاضرین که به طور حتم تماشاگران آشنای تئاتر نبودند، نوحه بخواند.