خانواده سعید زینالی: از رهبر به مجلس خبرگان شکایت کردیم

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» در مصاحبه با روزمطرح شد

خانواده سعید زینالی از آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی به مجلس خبرگان رهبری شکایت کردند. اکرم نقابی، مادر سعید زینالی در مصاحبه با روز می گوید “هرکجا مراجعه کردیم در نهایت گفتند باید ار طریق بیت رهبری پی گیری کنی، بیت رهبری هم هیچ پاسخی به ما نمی دهد، برای همین ناچار شدیم از رهبری به مجلس خبرگان رهبری شکایت کنیم”.

او می گوید نهاد بازداشت کننده فرزندش سپاه است و رهبرجمهوری اسلامی به عنوان فرمانده کل قوا در این زمینه مسئولیت دارد.

سعید زینالی ۲۳ تیرماه ۷۸ و تنها ۵ روز پس از واقعه کوی دانشگاه تهران، در منزل شخصی اش بازداشت شد.از آن تاریخ تاکنون، جز یک تماس تلفنی کوتاه، هیچ خبری از این فارغ التحصیل کامپیوتر دانشگاه تهران در دست نیست.

خانواده سعید زینالی طی ۱۶ سال گذشته از نهادهای مختلف پی گیر سرنوشت فرزندشان بوده اما تاکنون پاسخ درستی دریافت نکرده اند.

یک حقوقدان در زمینه مبنای حقوقی و قانونی چنین شکایتی به روز می گوید: خانواده سعید زینالی مسیر را درست رفته اند چون مرجع ناظر بر رفتار رهبر، مجلس خبرگان است و یکی از وظایف مجلس خبرگان نظارت بر رفتار رهبری است. چون مرجعی که سعید زینالی را بازداشت کرده سپاه پاسداران است و فرمانده کل قوا هم رهبری است بنابراین مسئولیت نهایی مفقود الاثر شدن سعید زینالی بر عهده رهبر است.

او توضیح می دهد: شکایت را کاملا درست مطرح کرده اند، حالا وظیفه مجلس خبرگان است که به این موضوع تحت عنوان نظارت بر کار رهبررسیدگی بکند و قضیه را تا انتها پیش ببرد و مسئولیت رهبر را هم در این میان تایید کند. ضمن اینکه همین که کسی جرات می کند مدعی رهبر می شود فی نفسه اقدامی در جهت استفاده از حقوق شهروندی است. یعنی من نوعی حق دارم به رهبر بگویم شما فرمانده کل قوا هستی بچه من هم ۱۶ سال است مفقود شده، و باید رسیدگی شود.

مصاحبه با اکرم نقابی، مادر سعید زینالی در پی می آید.

 

 شما از رهبری به مجلس خبرگان شکایت کرده اید. شکایت شما دقیقا چیست؟

خودتان می دانید در این ۱۶ سال به هر کجا مراجعه کردم، در آخر به رهبری وبط دادند و گفتند شما باید از آنجا جواب بگیرید. آنجا هم که می رویم و نامه می دهیم به ما جوابی نمی دهند و امروز و فردا می کنند. براساس قانون اساسی ایشان فرمانده کل قوا هستند چون جاهای دیگر جوابی نگرفتیم مجبور شدیم شکایت کردیم به مجلس خبرگان رهبری که اگر سعید ما کشته شده حداقل جنازه او را به ما بدهند. فعلا که جوابی نگرفته ایم ولی به ما وقت داده اند. اگر تا آن موقع جوابی به ما ندهند نامه را به سایت ها می دهیم. به خودشان هم گفتم اگر به من جواب ندهید مجبور می شوم کپی نامه را بدهم به سایت ها و بگویم که از رهبری هم جوابی نگرفتم.

 

شما به بیت رهبری مراجعه کرده بودید و آنجا هم جوابی نگرفته بودید.

بله، من هر ماه یک نامه به رهبری داده ام. رسید همه نامه ها را را دارم. هر ۲ ماه یک بار نامه بردم که آقا من به هر کجا مراجعه می کنم آخر می گویند شما باید از طریق بیت رهبری پی گیری کنید. ولی هر بار می رویم نامه را می دهیم رسید می دهند و می گویند رسیدگی می کنیم. ولی باز مراجعه می کنیم و هیچ جوابی به ما نمی دهند. می گویند هنوز در حال رسیدگی است، هنوز جوابی نگرفته ایم و.. در همین حد به ما جواب می دهند.

 

بعد چه شد به مجلس خبرگان رهبری شکایت کردید؟

من پرس و جو کردم گفتند تنها جایی که می توانی از رهبری شکایت کنی، مجلس خبرگان است. شکایت کردم که رسیدگی کنند ببینیم جواب ما را باید از رهبری بگیریم یا دادستانی. بالاخره یک جوابی باید بدهند. حالا خبرگان باشد، رهبری باشد، من دیگر چاره ای نداشتم. مجبورم کردند این کار را بکنم، ۱۶ سال است به هر جا رفتم جوابی نگرفتم. در نامه ام هم قید کردم که وادارم کردند چنین کاری بکنم. حالا نامه را دادم، گفتند یکی دو ماه صبر کنید ما بررسی کنیم ببینیم چیست، بعد به شما جواب دهیم.

 

یعنی پی گیری های شما از طریق دادستانی و قوه قضائیه و سایر نهادها در نهایت به جایی نرسیده؟

نه، تا قبل از عید می گفتند تا آخر سال به شما جواب می دهیم، پرونده را فرستاده بودند حقوق شهروندی. من ۲۶ اسفند رفتم، گفتند به دستور دادستان پرونده موقتا بایگانی شده. یکشنبه که باز رفتم گفتند پرونده بایگانی شده، یک اعتراض نوشتیم روی پرونده گذاشتند. برای سه شنبه هفته دیگر از حقوق شهروندی که آقای اسماعیلی جایگزین آقای آوایی شده به من وقت داده اند که ایشان را ببینم به من بگویند به چه دلیلی پرونده را بایگانی کرده اند؟

 

درباره سرنوشت سعید و اینکه زنده است یا چه اتفاقی برای او افتاده صحبتی کرده اند؟

یک تعدادی که می گویند اصلا چنین چیزی نبوده. حتی چند ماه پیش به من گفتند که اصلا جایی ثبت نشده که سعید نامی وجود داشته. من آمدم تمام شناسنامه و مدارک بیمارستانی که سعید دنیا آمده بود بردم، عقب نشستند گفتند نه ما اینطور نگفتیم فقط گفتیم جایی ثبت نشده. الان دیگر قبول دارند که سعید بازداشت شده. منتهی می گویند یک عده مامورین تخلف کرده اند و ما نمی توانیم بگوییم کدام مامورین بوده اند و دیگر کاری از دست ما برنمی آید. شما باید کنار بیایید. گفتم با چه چیزی کنار بیایم؟ قبلا می گفتند قبر داریم. ۳- ۴ سال قبل بود. گفتم به شرطی قبر را قبول می کنم که باز شود و من بدانم سعید من است. بعد از آن جوابی ندادند.

 

یعنی به شما قبر نشان دادند؟

نه. به من گفتند این قضیه باید جمع شود. اگر به شما قبر بدهیم شما آرام می شوید؟ گفتم قبر بدهید من باز می کنم. بعد از آن عقب نشینی کردند و جوابی ندادند. الان هم خواسته من این از تک تک مسئولین مملکت این است، ۱۶ سال است مرا دوانده اند، هرجا رفته ام به من هیچ جوابی نداده اند. می خواهم اگر بچه من زنده است بچه مرا برگردانند. مرده است؟ جنازه اش را بدهند نه قبر. خواسته من این است تا نفس دارم. در شکایت ام هم همین را نوشته ام. سعید مرا برگردانند. برنمی گردانند؟ تا نفس دارم ادامه می دهم که سعیدهای دیگر اینطور نشوند. به من که جوابگو نیستند هزاران سعید ما را کشتند جواب ندادند. خواسته من این است حالا اگر سعید مرا برنگردانند، سعیدهای دیگر را برگردانند.

خانواده آقای زینالی از ۱۶ سال پیش تاکنون برای گرفتن خبری از فرزندشان به همه مراکز امنیتی و قضایی مراجعه کرده اند اما هیچ پاسخ درستی به آنها داده نشده است.

اکرم نقابی، مادر سعید زینالی ۳۰ تیرماه ۹۰ به “روز” گفته بود: نه به ما می گویند سعید زنده است و نه می گویند مرده. من دیگر هیچ از خدا نمیخواهم فقط می خواهم جنازه بچه ام را ببینم و دفن اش کنم. دگر چه می توانم بخواهم؟

او توضیح داده بود: مدام می گویند در حال پی گیری هستیم تا به حال نگفته اند سعید کجا است و چه بر سر او آمده، آیا زنده است یا مرده. فقط از دفتر آقای نقدی آن موقع به ما گفته بودند که بچه ات را واحد عملیات ما گرفته و بیخود نیایید هر موقع لازم بود خودمان تماس می گیریم. اما هیچ خبری نشد. بعد که آقای قالیباف شد فرمانده نیروی انتظامی از دفتر او سرهنگ فاطمی زنگ زد و گفت عکسی از سعید بیاورید تا پی گیری کنیم. پدرش عکس او را برد، گفتند پی گیری میکنیم، هفته دیگر ملاقات کنید هفته بعد رفتیم گفتند همین روزها ملاقات می دهیم اما بعد گفتند دست ما نیست و متاسفیم. چهار سال قبل آقای سالارکیا گفت با وزارت اطلاعات صحبت کرده اند و قرار است به ما ملاقات دهند تا سعید را ببینیم. رفتیم دفتر آقای مرتضوی گفتند ده روز دیگر بیایید. هی ده روز، ده روز تمدید کردند. اخر سرهم گفتند بروید هر موقع لازم بود خودمان تماس می گیریم، فعلا به خود ما هم اجازه نمیدهند و… تمام این سالها اندازه یک کارتن ما فقط شماره نامه داریم که به ارگان های مختلف از بیت رهبری، وزارت اطلاعات، وزارت کشور و دادستانی و هر جایی که فکر کنید نوشته ایم و رفته ایم پی گیری کرده ایم و در نهایت هم به نتیجه ای نرسیده ایم.

اکرم نقابی مادر سعید به اتفاق دخترش الناز زینالی، ۱۷ تیرماه ۸۹ بازداشت شدند. الناز با قرار کفالت و خانم نقابی با قرار وثیقه آزاد شده اند.

مادر سعید زینالی آبان ماه ۹۱ هم در مصاحبه با “روز” گفته بود: یک ماه پیش از دادستانی به من زنگ زدند گفتند که سعید زینالی آزاد شده. نمیدانید چقدر خوشحال شدم چه حالی پیدا کردم. اما بعد انکار کردند. گفتند ما پرونده را دیدیم اشتباه شده. بعد گفتند نگران نباشید و ما پی گیر هستیم و خبرتان میکنیم. رفتیم دادستانی گفتند نماینده سپاه را خواسته ایم اینجا و با او جلسه می گذاریم و قضیه را روشن میکنیم. آقای خدابخشیان، دادیار ناظر زندان اوین بود که به پدر سعید گفته هر موقع میخواهیم جای سعید را پیدا کنیم و به شما اطلاعات بدهیم جایش را عوض می کنند. اما توضیح نداده که چه کسی جای سعید را عوض میکند، اصلا سعید دست چه کسی است؟ اصلا زنده است؟ در نهایت هم گفتند پرونده سعید، دست حاجی یعنی آقای دولت آبادی است ایشان باید به شما جواب بدهند و وقت میدهیم با حاجی ملاقات کنید اما تا الان وقت نداده اند که بپرسیم چه بلایی سر بچه من آمده؟ من هم که نمی روم خودشان زنگ میزنند می گویند فلان روز بیا فلان جا درباره سعید صحبت کنیم. می رویم باز ما را بازی میدهند. میگویند درخواست ملاقات بنویس. می نویسیم می گویند خبر میدهیم و دیگر باز خبری نمی شود. دیگر بریده ام، نمیدانم چه باید بکنم، به کدام عدالت و کدام قانون شکایت ببرم. خودشان زنگ میزنند می روم میگویند یک ماه صبر کن. دو ماه صبر کن ما خبر میدهیم و مساله امنیتی است و…