یادداشتی از احمد پوری پیرامون دستور زبان فارسی
آن غلط است. این درست است.
آیدین پوری در صفحه فیس بوک خود یادداشت طنز و جالبی گذاشته که بین دوستان بحث انگیز شد و بهانه ای داد دست من تا دو سه خطی بنویسم و با یاران بحثی را شروع کنم.
یادداشت آیدین این است:
“یه نکته ی دستور زبان انگلیسی بگم و برم.
موقعیت اینه که همین الان من و دوست عزیزم کامران خان جهان در محل کارش نشسته ایم و یکی از کارمندان ایشون میان تو دفتر و این مکالمه ی کوتاه رد و بدل می شه. دقت کنید به کلماتی که داخل گیومه گذاشتمشون.
are you «wanting» me to come to work tomorrow-
yes please
OK. I’ll see “yous” tomorrow then
خب. پس ماجرا این شد. یارو از کامران پرسید که آیا میخوای من فردا بیام سر کار؟ اینم گفت بعله لطفا. اونم گفت پس شما دو تا رو فردا خواهم دید. دقت کنید که فعل want به صورت wanting اومده و درضمن کلمه ی you که به ما گفته بودن جمع بسته نمیشه اینجا چون به دو نفر اتلاق میشه جمع بسته شده.
حالا ماجرا اینجاست: این کسی که اینجوری حرف زد نسل اندر نسل اسکاتلندیه و به نظرم بسیار هم درست داره حرف می زنه.
حضار محترم اون انگلیسی ای تو کتابها می خونید رو ول کنید. اگه درست حسابی میخواین زبان یاد بگیرین بیاین یه مدت در بلاد انگلیسی زبان زندگی کنید و از نزدیک ببینین این ملت مظلوم چطور لب به سخن می گشایند”
واقعا این واژه هایی که آیدین توی گیومه گذاشته و ظاهرا خلاف گرامر انگلیس است غلط است؟ اگر نه، تکلیف ما با آن ها که بسیار طبیعی دارند بین یک گروه بزرگ اجتماعی در بریتانیا بکار می روند چیست؟
ابتدا اجازه دهید به چند نکته به عنوان مدخل بحث اشاره کنم:
احکامی مانند “عربی کاملترین زبان دنیاست.“، “اگر جلو تهاجم واژه های بیگانه را نگیریم فارسی نابود خواهد شد” ، “ <گاها> واژه غلطی است زیرا تنوین عربی را به واژه فارسی چسبانده” و چندین حکم دیگر در پرتو تلقیات زبان شناسی مدرن اززبان فاقد اعتبارند و دیگر حکمی معتبر به حساب نمی روند.
فردینان دو ساسور پدر زبان شناسی مدرن در نیمه دوم قرن نوزده بسیاری از تعاریف زبان را تغییر داد. این کار او نه تنها گشودن دریچه جدید و علمی به نگرش در زبان بود بلکه تعصبات و برتری جویی هایی را که با لباسی مبدل خودرا در زیر این تعاریف پنهان کرده بود آشکار ساخت.
او در مورد گرامر هم به دونوع گرامر به نام های “دستور زبان سنتی یا نسخه پیچ و دستور زبان توصیفی” اشاره کرد. دردستور زبان نسخه پیچ عده ای زبده در زبان برای استفاده از زبانی معین دستور العمل صادر می کنند و می گویند چه چیز را باید بکار برد و چه چیز را نه. اما دستور زبان توصیفی می گوید کدام کاربرد زبان پذیرفته شده است و کدام نه. این پذیرفته شدگی می تواند از زبان استاندارد شروع شده تا کاربرد های محدودتر قومی و اقشار اجتماعی و دایره های گوناگون کاربران زبان گسترش یابد.
معمولا کاربرد زبان در اقشار فرودست و جدا از دانشگاه و مراکز آکادمیک تفاوت هایی با زبان استاندارد و به اصطلاح تحصیل کرده دارد. این تفاوت ها دست آویزی می شود برای پست شمردن و غلط نامیدن آن زبان و به طریق اولی پست بودن و عقب مانده بودن کاربران آن. در حالی که زبان وسیله ارتباطی انسان ها ست که نیازهای اجتماعی آن هارا برآورده می کند و از حد اکثر ابزار واژگانی و آوایی و ساختاری بهره می جوید تا به بهترین وسیله منظور خود را به مخاطب بیان کند.مثلا اگر در انگلیس کسی بگوید:
He is much better than me.
از نظر اساتید دستور زبان نسخه پیچ اشتباه می کند و غلط صحبت می کند و درست آن است که بگوید:
He is much better than I.
حال آن که شکل دوم امروزه بسیار غریب و کتابی تلقی می شود و استفاده از آن خنده دار است. و برای رساندن این منظور شکل اول بسیار مناسب و توانا است.
یا اگر در فارسی بگوییم: من گاها نوشابه می خورم. از نظر نسخه پیچ ها غلط صحبت کرده ام چرا که باید می گفتم: من گاه گاهی نوشابه می نوشم. یک فارسی زبان به راحتی می تواند قضاوت کند که شکل اول نه تنها مورد پذیرش همه است و هیچ تعجب و یا سردرگمی ایجاد نمی کند بلکه طبیعی و کارآست.
اگر گونه ای از زبان را در میان بومیان آن زبان به کار ببریم و آن ها آن گونه را به راحتی بپذیرند و هیچ زنگ خطری در ذهنشان به صدا در نیاید. این کاربرد درست است حتی اگر چندین کتاب گرامر خلاف آن را بگویند.مثلا همان کاربرد “گاها” بسیار طبیعی خواهد بود اما اگر در فارسی صفت را جمع ببندیم صاحب این زبان آن را قبول نخواهد کرد: “کتاب های جالبها” به جای کتاب های جالب.
امیدوارم گرفتاری های کار و زندگی اجازه دهد این بحث را ادامه دهم و به این که اگر غلط و درست نباشد آیا هرج و مرج در دستور زبان پدید نخواهد آمد؟ و این که مرزهای پذیرفتگی و ناپذیرفتگی تا کجاست و داور های این پذیرفتگی چه کسانی می توانند باشند نیز در حد بظاعتم بپردازم و حد اقل دری بگشایم برای طرح یک سری سئوالات که فکر می کنم به صورت واهمه های بی نام و نشان در باره زبان به وجود آمده است.
منبع: وبلاگ “یادداشت های احمد پوری”