اگر از ما بپرسند مهم ترین مشخصه یک دولت قوی چیست چه پاسخی باید بدهیم؟ شاید برخی ها به توان جنگی و نظامی اشاره کنند. طبعاً پاسخ منفی است. دولت اتحاد جماهیر شوروی در این عرصه بسیار قدرتمند بود و دیدیم که چه سرنوشتی داشت و دارد. قدرت سرکوب داخلی و ستاندن جان افراد مزاحم هم پاسخ احتمالی دیگر است. قطعاً در رد این شاخص، استدلال ها و شواهد بیشتری می توان عرضه کرد.
قدرت اقتصادی هم می تواند گزینه ای دیگر برای پاسخ به این پرسش باشد. اما کیست که نداند دولت های ثروتمند حاشیه خلیج فارس لزوماً دولت های قدرتمندی نیستند. دولت قدرتمند یک مشخصه کلیدی دارد.
توان مالیات گیری از مردم مشروط به رغبت و میل نسبی آنان. چرا می گویم که رغبت و میل نسبی زیرا به طور معمول کسی دوست ندارد ثروت و درآمدش را به دیگران تقدیم کند اما الزامات اداره امور و مورد احترام بودن کارگزار این امور یعنی دولت ها موجب می شود که مردم با رضایت و رغبت و میل نسبی مالیات بپردازند. در چنین جامعه ای مجازات فرار از پرداخت مالیات بسیار سنگین است هم به لحاظ روانی و اجتماعی و هم به لحاظ کیفری هزینه زیادی برای متقلبان مالیاتی در نظر می گیرند جرمی که در ایران یا مجازات چندانی ندارد یا معمولاً به نتیجه اجرایی نمی رسد و استنکاف از پرداخت مالیات حداکثر با ممنوعیت خروج از کشور مواجه می شود. شنیده ام که این جرم در انگلستان تا 25 سال زندان دارد درحالی که برای تجاوز به عنف حداکثر پنج سال زندان در نظر گرفته اند. کاری را که در ایران با خواهش، تمنا، تبلیغ و جایزه و… کمتر کسی حاضر به پرداخت مالیات می شود در ایالات متحده مردم در صف های طولانی می ایستند تا قبل از پایان موعد مقرر مالیات خود را کامل و شامل پرداخت کنند.شاید گفته شود در آن کشورها به زور و ترس از مجازات از مردم مالیات می گیرند. اما این غلط است زیرا اگر مجازات جرمی زیاد باشد به آن معنا نیست که مردم از ترس مجازات سنگین، آن را مرتکب نمی شوند برای مثال مقایسه کنید میان قتل و مواد مخدر که مجازات مواد مخدر بعضاً شدیدتر از قتل است اما در جامعه فعلی تعداد زیادی قاچاقچی و معتاد داریم ولی قتل از قاچاق مواد خیلی کمتر است. و اگر همین امروز مجازات قتل کاهش یابد بدان معنا نیست که قتل افزایش شدیدی پیدا می کند زیرا مردم آن را عملی زشت و گناهی بزرگ می دانند. بنابراین بالا بودن مجازات یک جرم مشخص در یک جامعه سالم نشانه ای از بیشتر مطرود بودن آن جرم است و از این منظر باید گفت که پرداخت مالیات یکی از نوامیس و خطوط قرمز جدی جوامع جدید و پیشرفته و قدرتمند است البته چنین پرداختی همانطور که گفته شد مشروط به وجود نوعی رغبت و میل نسبی هم هست، در غیر این صورت دریافت مالیات با زور سرنیزه، چیزی جز غارت اموال مردم نیست. دولتی می تواند مالیات را با رضایت نسبی جمع کند که نمایندگی مردم را داشته باشد. در نتیجه نقش کارگزاری و نه هدایت گری یا سلطه را برای مردم ایفا می کند.
اعمال قدرت چنین کارگزاری مشروط به حمایت مردم است و چون مردم مهم ترین منشاء قدرت در جامعه هستند، بنابراین چنین دولتی نیز قدرتمندترین است و مآلا در عرصه های دیگر نیز صاحب قدرت و نفوذ خواهد بود.
مالیات بر ارزش افزوده یکی از مهم ترین ابزارهای مالیاتی است که بخش عمده آن را طبقات مصرف کننده تر پرداخت می کنند و چند دهه است که در کشورهای پیشرفته با دقت تمام به اجرا درآمده است و البته سازوکار و زیرساخت های لازم آن نیز باید فراهم باشد. درصد این مالیات برحسب نوع کالا متفاوت است، مثلاً در فرانسه تا 18 درصد هم برای کالاهای غیر ضروری بالغ می شود و برای مواد غذایی پنج درصد است.
البته رئیس دولت اعلام کرده در برخی کشورها به 30 تا 35 درصد هم می رسد. بودجه اصلی دولت ها از این مالیات تامین می شود. این مالیات را مصرف کننده می پردازد و نه تولیدگر یا عرضه کننده.در ایران هم قانون مالیات برارزش افزوده تصویب شد اما رقم آن بسیار اندک و سه درصد است، با این حال در اولین مواجهه با آن بازارهای طلا تعطیل و دولت به سرعت عطای گرفتن این مالیات را به لقایش بخشید و فعلاً دریافت آن را متوقف کرده است. جالب اینکه مخالفت از سوی صنف طلافروشان آغاز شد که اصولاً کالایی زینتی (ولو سرمایه ای هم باشد) است و قرار هم نبود که فروشندگان آن را بپردازند بلکه باید از خریدار دریافت می کردند و از همه مهم تر اینکه در دو سال اخیر قیمت این کالا به دلیل نوسانات قیمت جهانی از حدود اونسی کمتر از 600 دلار به بیش از هزار دلار هم رسیده بود، یعنی بازار طلا تا حدود 80 درصد افزایش قیمت را تجربه کرده بود اما چرا در برابر سه درصد ناقابل مقاومت نشان داد و موفق هم شد؟ این امر چند علت دارد.
یکی اینکه به دلیل درآمدهای نفتی مردم نه تنها خود را موظف به پرداخت مالیات نمی دانند بلکه خود را طلبکار از دولت هم می دانند، اتفاقاً دولت هم این را قبول دارد و به همین دلیل هم شعار آوردن پول نفت سر سفره را داد و اکنون هم می خواهد پول را به طور مستقیم به مردم پرداخت کند، پس دولتی که به مردم بدهکار است، چگونه می خواهد مالیات بگیرد؟ دلیل دیگر غیرپاسخگو بودن مجموعه دولت است.
حکومتی که علنی شدن دریافت 100میلیون تومان از سوی نمایندگان مجلس اش موجب بحران می شود و علنی کننده با شدت تمام از سوی رئیس مجلس شماتت می شود که چرا این خبر را علنی کرده است، نمی تواند از مردم مالیات را با رغبت بگیرد، زیرا در نظام مبتنی بر مالیات شفاف ترین مسائل، امور مالی و صرف بودجه است که خارج از قانون مصوب خرج نمی شود و همه مردم باید از محل صرف آن مطلع باشند.به علاوه دولتی که مهم ترین شعارش پرداخت یارانه (مالیات منفی) به مردم است، چگونه همزمان درصدد دریافت مالیات از آنان است؟ و اصولاً چه نیازی دارد؟ روشن است که هزینه های اخذ مالیات برای چنین سیستمی و سپس بازگرداندن مجدد آنها به مردم عملی عجیب است.
مثل این است که دولت 10 تومان هزینه کند تا 100 تومان مالیات بالقوه را وضع و دریافت کند اما در عمل به علت ضعف و فساد موجود نتواند این 100 تومان را دریافت کند و مثلاً 80 تومان آن را دریافت کند. بعد از سوی دیگر درصدد باشد که به مردم هم مستقیماً کمک مالی کند و 10 تومان هم هزینه کند تا 120 تومان را به مردم برساند که در عمل هم به همان دلایل، بیش از 100 تومان به دست مردم نمی رسد.
از نظر موازنه جیب مردم 100 تومان داده اند و 100 تومان گرفته اند و هیچ فرقی برای آنان نداشته است اما در این میان 60 تومان که از جیب دولت رفته است (120 تومان پرداخت، 20 تومان هزینه جمعاً 140 تومان و در عوض 80 تومان دریافت) و روشن است که این رقم کجا می رود.
ممکن است گفته شود که زیرساخت های لازم برای اخذ مالیات بر ارزش افزوده فراهم نشده بود، در این صورت چرا چنین تمهیداتی از پیش اندیشیده نشده بود؟ به علاوه چرا پس از اعتصابات بازاری ها دریافت مالیات متوقف شد، می خواستند پیش از آن اجرای مالیات را متوقف کنند.
اقدام به اجرای قانون و عقب نشینی از اجرای آن، خسارات بسیار سنگینی بر موضوع مهم اخذ مالیات به عنوان ناموس دولت های قدرتمند است. دولتی که توان برنامه ریزی و اخذ این حد اندک از مالیات را در مورد کالایی چون طلا ندارد، چگونه می تواند برای اداره دنیا برنامه ارائه کند؟ پاسخ محتمل این است که فقط دولت هایی که درصدد ارائه برنامه برای اداره دنیا هستند، قادر به اخذ مالیات ولو اندک از مردم خود نیستند.
منبع: سرمایه، 22 مهر