لولیتا، هالو و رخشان بنی اعتماد

نویسنده
رحمان حیدری

» اتفاق‌های جامعه‌ی فرهنگی

شبکه‌ی ۲ به انعکاس مسائل ادبی هنری روز در شبکه‌های اجتماعی و عکس‌العمل کاربران ایرانی به آن مسائل می‌پردازد.

 

عکس هفته

هفتاد و یکمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم ونیز، قدیمی‌ترین جشنواره‌ی فیلم جهان به پایان رسید. فیلم «قصه‌ها» ساخته‌ی رخشان بنی‌اعتماد، جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه را از آن خود کرد. فیلم قصه‌ها محصول سال ۱۳۹۰ است. رخشان بنی‌اعتماد در این فیلم نگاهی به گذشته دارد و به سراغ شخصیت‌های فیلم‌های گذشته‌ی خود از جمله “روسری آبی”، “زیر پوست شهر”، “گیلانه” و “خارج از محدوده” رفته است. در این فیلم بازیگرانی چون پیمان معادی، باران کوثری و گلاب آدینه نقش‌آفرینی کرده‌اند.

 

صفحه‌ی “من مخالف سانسور هستم” در فیس‌بوک: زندان به جرم سرودن شعر!

محمدرضا عالی‌پیام ملقب به “هالو” شاعر و طنزپرداز به علت سرودن یک شعر انتقادی به یک سال و سه ماه و یک روز حبس محکوم شد. او در صفحه‌ی خود در فیسبوک نوشته است: دیروز از شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب تلفنی تماس گرفتند که بیا حکم حاضره. رفتم و دادنامه را گذاشتند جلوم و گفتند بخوان. حتا کپی هم ندادند و گفتند سند دست شماها نمی‌دهیم.

به نوشته خود آقای عالی پیام، قسمت‌هایی از حکم به شرح زیر است:

رای دادگاه

حسب کیفر خواست صادره از دادسرای عمومی وانقلاب تهران آقای سید محمد رضا عالی پیام فرزند ماشالله به شماره شناسنامه ۴۳۱ متولد ۱۳۳۶ صادره از تهران، شیعه مسلمان، متاهل، آزاد با تودیع وثیقه، شغل شاعر، متهم است به:

الف - فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری سلامی ایران با سرودن اشعار طنز در بین مردم و ارسال آن از طریق پیامک و اینترنت برای افراد دیگر.

ب - توهین به مقدسات قرآن کریم و امام زمان

ج - توهین به حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری

د - توهین به ریاست محترم جمهوری اسلامی و مسئولین نظام

با توجه به مفاد کیفر خواست دادسرا و گزارش مرکز پشتیبانی عملیات اطلاعات پاواناجا و صورتجلسه کشف آلات و ادوات مجرمانه از قبیل لب تاب و دو حلقه فیلم ویدئویی و مقداری سر رسید و دفتر یادداشت حاوی دست نوشته‌های متهم و غیره همچنین بررسی و بازبینی لب تاب و استخراج عکس‌های مستهجن و مبتذل که تصاویر این اقدامات در پرونده ضبط می‌باشد و توهین به مقام معظم رهبری و حضرت امام خمینی و رئیس جمهور که در آن مشهود است و این که متهم علیرغم حضور در زندان به تاریخ ۶/۱۰/۹۱ شعر هالو تحت عنوان: “این گونه زندان گشت دانشگاه” سروده و در سایت کلمه منتشر شده است. سوابق شغلی و فعالیت‌هایی در زمینه‌ی بازیگری و کارگردانی و غیره موجب گردیده که از سوی وزارت ارشاد ممنوع کاری شود. به دنبال این موضوع در انجمن‌های مختلف علمی ادبی هنری عضویت یافته و با برگزاری جلسات در حضور شعرا و اعضاء انجمن به سیاه‌کاری و شعرخوانی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نماید. سرودن اشعار در قالب طنز به صورت سیاه‌نمایی علیه نظام جمهوری اسلامی و تحریک مردم به عدم مشارکت در انتخابات یکی از این مصادیق می‌باشد…

با توجه به گردشکار فوق‌الذکر و متن اشعار و سروده‌ها و اقاریر صریح متهم به ماهیت این اشعار و استمرار و عملکرد متهم در سرودن شعر با مضامین سیاه‌نمایی بر علیه نظام جمهوری اسلامی و توهین و تحقیر حضرت ولی عصر و در دفاعیات وی احراز بزهکاریش و توجها به این که اعمال مجرمانه‌ی وی مشمول قانون مجازات اسلامی سابق می‌باشد و حسب ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی اخیرالتصویب می‌بایست بر اساس قانون حاکم بر زمان وقوع جرم تعیین مجازات نموده و آن که مجارات سابق اخف و به نفع متهم می‌باشد، لذا با رعایت ماده ۴۲ همان قانون و مواد ۵۰۰ و ۵۱۳ از قانون مجازات اسلامی نامبرده از حیث اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به تحمل ۹۱ روز حبس تعزیری و از جهت توهین به مقدسات به یکسال حبس تعزیری محکوم می‌نماید. ایام بازداشت قبلی به هنگام اجرای حکم کسر و محاسبه خواهد شد.

در خصوص الات و ادوات مشکوفه که مرتبط با جرم می‌باشد، در اجرای ماده ۱۰ قانون مجازات اسلاحی سابق و ماده ۲۱۵ قانون مجازات اسلامی اخیر التصویب امحاء و وسایل سیستم رایانه پس از تخلیه‌ی کامل تحویل متهم می‌گردد.

“دوستان عزیز، منتظر اشعار من از داخل زندان باشید”

عالی پیام (هالو)

 

شعری که عالی پیام در سال ۹۱ سروده و در حکم دادگاه به آن اشاره شده است:

در بهمن پنجاه و هفت، این را

دارم به خاطر بین آن آشوب

بر روی دیوار اوین، شخصی

بنوشت این جمله به خط خوب:

“مردم بدانید این که خیلی زود

با سرنگونی رژیم شاه

با همت روحانیون، زندان

تبدیل می گردد به دانشگاه”

بعد از گذشت سال های سال

همواره با خود کرده ام تکرار

پس کو؟ چه شد آن وعده های خوب

پس کی محقق می شود این کار؟

تا این که افتادم به زندان و

دیدم به چشم خویشتن اینجا

مملو دانشجو و استاد است

این گونه زندان گشت: دانشگاه

 

علی میرشاه‌ولدی: لولیتا از افغانستان

روزگاری شده که یه سری کتابا رو باید از افغانستان تهیه کرد وقتی در ایران مجوز براش صادر نمی‌شه یا خیلی سخت صادر می‌شه. خداروچه دیدی چندسال دیگه می‌بینی همه کتابایی که پشت خط ارشاد و سانسور گیرکردند سر از افغانستان و تاجیکستان در آوردند و از اون‌جا قاچاقی وارد ایران شدند!

 

امین شاهد: سرنوشت موزه‌ی هنرهای معاصر رشت چه شد؟

با وجود وعده و وعیدهای مسئولینی که مدام در حال تودیع و معارفه هستند و نگرش های تک بعدی بسیاری از آنها نسبت به فضای فرهنگی در استانی که سال هاست به عنوان “اســـتان آخــر” از آن یاد می شود، استانی که بسترساز بسیاری از جریان های تفکری و روشن گری نوین ایران بوده و مسیرهای جدیدی را رقم زده است، استانی که ادیبان و هنرمندانی پیشرو را به سرزمین پهناور ایران معرفی کرده و موجب افتخار آفرینی های بسیار در دنیا بوده است، همچنان فقدانِ مکانی مناسب برای عرضه ی آثار فرهنگی و هنری معاصر هنرمندانش (و نه سوغاتی های مرسوم و خوراکی های محلی) است.
باید به مدیرانِ فرهنگی بقبولانیم که اثر هنری معاصر با سوغاتی و صنایع دستی تفاوت دارند. باید بپذیرند که هنرهای تجسمی، تنها نقاشی و خوشنویسی آن هم در حوزه های تفکری ویژه ای که آنها تعیین می کنند، نیست. باید به آنها یاد بدهیم که امروزه برای بیان تفکر و ارائه ی اثر، سال هاست که هنرمندان از شیوه های نوین و ابزار جدید نیز بهره می برند. در دنیای امروز استفاده از رسانه های تلفیقی(بینارشته ای) برای بهتر بیان نمودن ذهنیات هنرمند کارکرد بسیار دارد.

تنوع افکار و نقد و نظرهای بی پرده ی هنرمندان و اندیشمندان گیلانی موجب گسترده تر شدن دامنه ی ذهنی اقشار مختلف جامعه و در امتداد آن پذیرش افکار و آرای جدید برای زندگی بهتر و سالم تر شده است.

لزوم ایجاد موزه ی هنرهای معاصر رشت از سال ۱۳۵۶ احساس شده است. اما چرا با وجود گذشت بیش از ۳۷ سال همچنان از جانب مدیران و مسئولین مورد شک و تردید است و برای ایجاد آن نامه ها را از این دست به آن دست می دهند؟

به جاست با توجه به سفر مدیر کل یونسکو به شهر رشت و احتمال زیاد تاسیس دفتر ثابت “یونسکو” در این شهر با توجه به حجم گسترده و سابقه ی فرهنگی آن تقاضای راه اندازی طرح تاسیس “موزه ی هنرهای معاصر رشت”، با جدیت تمام از سوی هنرمندان و اقشار اندیشمند و فرهیخته ی استان گیلان پیگیری شود.برای همین مقصود پیشنهاد می شود، دوستان هنرمند و اندیشمندی که لزوم چنین مکانی را احساس می‌کنند با گذاشتن نام خود در قسمت کامنت، این تقاضا را امضا نمایند و از دیگر دوستان شان برای این کار دعوت کنند، تا بصورت مکتوب به دست یا به گوش مسئولین ذیربط برسد، شاید در پیشبرد و لزوم تاسیس هر چه سریع تر آن تاثیری ایجاد داشته باشد.