سخنی با نمایندگان مجلس

علیرضا خانی
علیرضا خانی

این موضوع آشکار را همگان می‌دانند و نیازی به تأکید و تکرار نیست که رأی مردم به رئیس جمهوری و مشخصاً به ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی، رأی به سیما و چهره و لباس و وزن و قد و چشم و ابروی او نبود. رأی به دیدگاه و نگاه و مشی و منش و جهت‌گیری و رویکرد او بود. روحانی سخنانی گفت و نگاهش را به هستی و به ایران تصویر و ترسیم کرد و مشی و جهت‌گیری‌اش را شکافت و جهان‌بینی‌اش را گفت و برنامه‌هایش را برشمرد و آنگاه اکثریت مردم به او رأی دادند، یعنی ما این شیوه و این برنامه و این نگاه و این مسیر و این روش‌ها را می‌خواهیم و برمی‌گزینیم و اینک او نماینده ماست برای اجرای هرآنچه گفته است. به عبارتی واضح‌تر، برنامه‌ها و وعده‌ها و رویکرد او، دیگر مال او نیست، مال ماست.

با این وصف، مردم از نمایندگان‌شان در مجلس ـ تا وقتی که نماینده هستند ـ این انتظار به حق را دارند که واقعاً مردم را نمایندگی کنند و به خواست و انتخاب و جهت‌گیری و آرای آنها احترام بگذارند. نمایندگان مردم، از آن‌رو که «نماینده مردم»‌اند، باید مردم و خواست‌هایشان را نمایندگی کنند نه احیاناً گروهی دیگر را و دولتی گذشته و رفته یا نیامده و در سایه را.

مردم می‌خواهند کشورشان پیشرفت کند، رابطه‌شان با ملت‌های جهان اصلاح شود، نگاه جهانیان به آنها براساس جایگاه واقعی مردمی برومند باشد، فرزندانشان آینده و آبرویشان تضمین شود، معیشت‌شان متناسب با شأنشان باشد، برای نیازهای اولیه زندگی مستأصل نباشند، امنیت و عزتشان برقرار باشد، به مسلمان بودن و ایرانی بودنشان مفتخر باشند و بالاخره از جایگاه شایسته که به مراتب بیشتر و بالاتر از جایگاه فعلی است، برخوردار باشند.

اینها خواست‌های به حقی است، خواست‌هایی که تحققش سالیانی است به تعویق افتاده و اینک برای رسیدن به آنها، باید با همت و سرعتی مضاعف ره پیمود. در این اوضاع مردم از نمایندگانشان انتظار دارند مسیر و سرعت حرکت خود را متناسب با آنها برگزینند و همة هَمّ خود را برای جبران مافات و عقب‌ماندگی‌های پیشین، به کار بندند.

مردم وقتی می‌بینند که وزیر علوم به مجلس احضار می‌شود، شاید در وهله اول خوشحال باشند که نمایندگان می‌خواهند بپرسند که چرا آموزش عالی در شرایط فعلی است، چرا وضع اساتید ایده‌آل نیست، چرا فرصت‌های مطالعاتی کم است، چرا ما که می‌خواهیم در قله علمی منطقه جا بگیریم، نام حتی یک دانشگاه‌مان در فهرست ۵۰۰ دانشگاه برتر دنیا نیست، چرا امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری دانشگاهها کم است، چرا همکاری علمی با دانشگاه‌های معتبر دنیا نداریم، چرا دانشجویانمان که فارغ‌التحصیل می‌شوند اغلب کم سواد هستند، چرا برخی جذب شدگان در دانشگاه‌ها، چه به عنوان دانشجوی تحصیلات تکمیلی چه به عنوان هیأت علمی، خارج از ضابطه بوده‌اند؟

اما وزیر علوم به مجلس می‌رود، تنها پرسشی که از او می‌شود و به خاطر همان کارت زرد می‌گیرد این است که شخصی که تو اکنون به عنوان معاون انتخاب کرده‌ای، در تیرماه ۷۸ یعنی درست ۱۴ سال و ۶ ماه پیش، برای لحظاتی در مسجد دانشگاه تهران نشسته است و این احتمالاً معنای تحصن داشته و باید او را برکنار کنی و گرنه ما خودت را برکنار می‌کنیم. همین!

روز روشن، وسط خیابان ۱۶ آذر، جنب دانشگاه تهران، رئیس دانشکده عمران از دانشگاه تهران بیرون می‌آید، چهار قداره بند قمه به‌دست چنان او را مجروح و مضروب می‌کنند که به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان می‌برندش…

انتظار آن است که نمایندگان مردم، مسئولان بخش‌های امنیتی، اخلاقی، فرهنگی و… را بخواهند و بپرسند که چه بر سر این استاد آمد و بالاتر از آن، چه بر سر فرهنگ جامعه آمده که این قدر زورگیر و دزد و قمه‌کش و اراذل و اوباش تولید انبوه می‌شود، اما نمایندگان دارند درباره شنود از خاتمی سؤال می‌کنند…

تورم ۳۹ درصدی پشت مردم را خم کرده است. کارگران و کارمندان بیشتر و بیشتر به زیر خط فقر می‌روند، حداقل دستمزد ماهانه تعیین شده توسط دولت پیشین، امروز کفاف ۵ روز زندگی یک خانوار را نمی‌دهد. نیمی از جمعیت کشور با سیلی صورت خود را سرخ می‌کنند، حقوق بسیاری از دستمزد بگیران دولتی و خصوصی به اندازه اجاره خانه‌شان هم نمی‌شود، یک نفر ۲ میلیارد دلار از پول نفت را برداشته و پس نمی‌دهد، آنان که مسئول به‌وجود آمدن این وضع بوده‌اند و همزمان داعیه مدیریت جهانی داشته‌اند، به احدی پاسخگو نیستند، مردم زیر فشار اقتصادی له می‌شوند، همزمان برخی نمایندگان در سخنان آتشین به جای توصیه به دست‌گیری از مردم، مسئولان را همچنان به دستگیری فتنه‌گران توصیه و تحریک می‌کنند و برخی دیگر وزیر ارشاد را احضار کرده‌ و او را به خاطر اینکه جایی درباره تکخوانی زنان نظری داده یا نداده است، بازخواست می‌کنند و به او کارت زرد می‌دهند!

آیا واقعاً این‌ها، اولویت‌های کشور است. آیا تکخوانی یا تک نخوانی زنان مسأله امروز ایران است؟ آیا این شیوه‌ها، امید در دل مردم می‌آفریند برای امروز و فردایشان؟ آیا مسائل مهم‌تر و ضروری‌تر و فوری‌تر برای اعتلا و پیشرفت و آبادی این مملکت نداریم؟

نگارنده، نه رویای نمایندگی دارد نه خیال عضویت در شورای شهر و نه روستا و نه سر سوزن نیتی دارد برای زیر سؤال بردن شأن و جایگاه مجلس٫ بلکه به عکس، معتقد است شأن و جایگاه مجلس بسیار فراتر از این است که هست. بنابراین آن بخش از نمایندگان که مخاطب این نقد دلسوزانه‌اند، بهتر است به جای تلاش برای پاسخ دادن به این سخن مشفقانه، برای رویه و رفتار خود در برابر مردم پاسخی بیابند.

منبع: اطلاعات، ۲۱ دی