ایران و بحران انرژی

نویسنده

po_farbod_talaee.jpg

طبق آخرین اظهارات وزیر نفت، ایران آمادگی خود را درسرمایه گذاری و ساخت پنج پالایشگاه در قاره آسیا اعلام کرده، در حالی که چند روز قبل خبر دیگر همین آقای وزیر که حاکی از افت 25 درصدی تولید روزانه نفت در کشور است، همگان را حیرت زده کرد.

طبق اظهار نظر مقامات وزارت نفت و کارشناسان انرژی در موسسات مطالعات استراتژیک در خاورمیانه، صنایع نفت و گاز ایران تا پنج سال دیگر حداقل به هفتاد میلیارد دلار سرمایه گذاری نیازمند است. تولید ایران در مقایسه با بیست وهشت سال گذشته روزانه 1.9 میلیون بشکه در روز افت تولید پیدا کرده که این کسری در مقایسه با افزایش تولید همسایگانی چون قطر، کویت و عربستان تا بیش از چهار میلیون بشکه نفت صادراتی قابل توجه است. در کنار این عقب افتادگی، مصرف داخلی روزانه کشور نیز بالغ بر 1.5 میلیون بشکه است که متاسفانه به دلیل عدم کنترل و مدیریت، روز به روز رو به افزایش است.

در چنین شرایطی و در حالی که بنزین و دیگر محصولات نفتی بایداز خارج تامین شود، اینکه چرا وزیر محترم نفت و دولت عدالت محور در صدد سرمایه گذاری و ساخت پالایشگاه در دیگر کشورها هستند، از دیگر کرامات این شیوخ است که جز آنان “عجب”هیچ کس را برنمی انگیزد، اما مسئله این است که فقط عدم سرمایه گذاری به موقع ایران در بهره برداری متساوی از منابع مشترک زیر زمینی با کشور قطر سالیانه بیش از دها میلیارد دلار ضرر متوجه مملکت می کند.

بر اساس همین سیاست، ایران امروز مجبور به واردات بنزین تا سقف چهار صد میلیون دلار شده که این روند نیز رو به افزایش است. ارزش و ثروت حاصل از این میراث طبیعی حتی در راه تولید واستفاده بهینه از خود این صنعت نیز مورد استفاده قرار نگرفته و این توانایی استراتژیک هر روز به نابودی بیشتر نزدیک می شود. طبیعتا ضعف این صنعت مادر، تاثیر چشمگیری بر زندگی روزمره مردم ایران داشته و خواهد داشت.

چنین است که طبق آمار بانک جهانی و مطالعات اقتصادی سازمان ملل درآمد سرانه هر ایرانی که در سال 1978 برابر با 6300 دلار بود، امروز این درآمد بعد از بیست وهشت سال دچار تغییرنشد اما در عوض کشور دوست وهمسایه ترکیه سرانه 3150 دلاری مردم خود را بعد از بیست و هشت سال به مرز امروز و دیروز ایران رسانده است. در سوی دیگر آسیا، کشور کره جنوبی در بیست وهشت سال قبل با 4500 دلار درآمد برای هر فرد یعنی مبلغی معادل 1800 دلار پایین تر ازسرانه ایرانیها، امروز توانسته است با جهشی خیره کننده به رقم 18000 دلار دست یابد.

مقایسه این دو کشور ـ در دو منطقه متفاوت ژئوپلتیک در جهان ـ که در عین حال از منابع و ثروتهای طبیعی کلان ایران نیز برخوردار نیستند، با ایران می تواند نشانه های دقیق تری برای درک بهترما ازنقش وتاثیر استراتژیک رهبری در امر کشور داری به دست دهد. صنایع نفت ایران هرگز توسط شورای امنیت سازمان ملل دچار تحریم نبوده و تحریم معروف داماتو که توسط دولت آمریکا ایجاد شد هرگز به طور جدی به مرحله اجرا گذاشته نشد ونهایتاً مانعی برای رشد و توسعه صنایع نفت ایران محسوب نمی شود.

چنین است که می توان به این نتیجه رسید که تمایل مسئولین به واردات تکنولوژی مورد نیاز و مرتبط به صنایع جانبی نفت و گازبیشتر از آنکه ریشه در تحریم بین المللی و یا فقر علمی مبتکرین و صنعتگران داخل داشته باشد، در پورسانت های کلان دلاری طرفهای خارجی نهفته است. این مبالغ وسوسه انگیز سالهاست که مانع از سرمایه گذاری هوشمندانه و میهن پرستانه مدیران و رهبران سیاسی ایران در عرصه انرژی شده است. صنایع حیاتی نفت و گاز ایران در حال مرگ است و تمام آگاهان داخلی و خارجی به این واقعیت تلخ معترفند. نقش بخشی از سپاه پاسداران در قاچاق محصولات نفتی که در راس آنها بنزین وارداتی ایران قرار دارد، به کشورهای عراق و ترکیه موجب کسری شدید بنزین در بازار داخلی است و این کسری سالهاست که از جیب گشاد ملت ایران پرداخت میشود. تحقق شعارهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی مبنی بر صدور اسلام سیاسی به گوشه و کنار جهان بیش از هر چیز محتاج دلارهای نفتی است.

از سوی دیگر سرمایه گذاری مورد نیاز صنایع نفت در داخل کشور جز از طریق جذب اعتماد بازارهای بین المللی ممکن نیست. این مشارکت وسرمایه گذاری خارجی، حتی اگر از نوع روسی و چینی هم که باشد نمی تواند در بستر نا امن امروز ایران تحقق یابد. چنین است که رهبران و استراتژیست های نظام مکتبی درآینده ای نزدیک می بایست از سر اجبار به انتخابی سخت تن در دهند: تعطیلی صنعت نفت ویا چرخه سوخت اتمی.