آشنایی زدایی از واقعیت
زبان کیایی در عکسها متکی بر نشانه شناسی و کدگذاری اشیاء است. اشیاء در عکسهای او حضوری بلامنازع دارند، و به نظر میرسد اشیاء، تنها دست آویز عکاس برای ترسیم دنیای درونی او هستند. قاب عکس ساختمان تئاتر شهر، اتومبیلهای پشت ترافیک مانده در شهر تهران، دوچرخهای در یک انباری متروک، گلدانی روی میز و یا ستونهای برق در یک بزرگراه بی آنکه خویشاوندی و قرابتی با یکدیگر داشته باشند پیام آور نوعی تنهایی و انزوا هستند؛ ویژگی بیانیای که در اغلب کارهای عکاس به وضوح دیده میشود. او با تکیه بر ماهیت اشیاء و حذف تمامی اطلاعات زمانی/مکانی از صحنه، عامدانه ما را در برابر یک “آشنایی زدایی” از واقعیت قرار میدهد.
در عکسهای کیایی با مجموعهای از خطوط در هم آمیخته روبرو میشویم که بی هیچ تردیدی تئوریهای مدرن “زبان تصویر” را به یاد میآورند. اینکه عکاسی در شکل معاصر خود اطلاعات تجربی ما را با چیزهای غیر قابل لمس در هم میآمیزد و از آنها نظامی میسازد که صرفا حاصل ذهن ما است و پرداختهای آن از تفسیر متفاوت دنیای اطرافمان بر میآیند.
کیایی خود در یادداشتی بر این مجموعه نوشته است: “در زمانهای که عکاسی تخصصی معماری از بناهای تاریخی به علت سختگیریهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به آنجا میرسد که بعد از زلزله بم (1382)، برای بازسازی آن باید دست به دامان عکسهای یادگاری آلبومهای خانوادگی شد، وقتی سال به سال چهره این آثار با دخل و تصرفات ـ البته خیرخواهانه در جهت حفظ و نگهداری آثارـ تغییر میکند، کار برای عکاسان سختتر میشود. یک روز داربستها میآیند و برای سالها در نما، جا خوش میکنند، شیشهها و نردهها به جای حفاظت از بنا آن را مخفی میکنند، به عنوان عکاس هر بار یا حسرت میخوری که چرا قبل از این عکاسی نکردهای و یا چه خوب که پیش از این همه شیشه و میله و تابلو و سطل زباله و پارچههای تبریک و تسلیت، عکسی داری که معلوم نیست کسی شانس گرفتن شبیهاش را داشته باشد یا نه؟”
در عکسهای او همه چیز به نخستین آموزههای هنر تجسمی باز میگردند: نقطه، خط و سطح. همه عناصر و اشیاء در تفسیر جدید عکاس به نقاط و خطوطی بدل میشوند که گویی در یک سطح، شناور و سیالند.
از جهت تکنیکی، ارجاع کم نقص عکاس به استفاده از لنزهای دارای فاصله کانونی متوسط باعث شده تا اعوجاج و به هم ریختگیهای فواصل کانونی پایین، موجب انحراف مخاطب از موضوع اصلی نشود. یعنی اگر تجریدی هست، این تجرید را “ترکیب صحنه” ایجاد کند نه “لنز”!
او به ندرت از لنزهای واید استفاده کرده است، تمایل او بیشتر به پرسپکتیوهای کم آزار لنز نرمال است. از این رهگذر انتخاب هوشمندانهی کادر مربع نیز در خدمت انتقال حس قرار میگیرد.
او در بخش دیگری از این نوشته،آورده است: “در زمانهای که عکاسان معماری خود را و دیگری را در زوایای مشخص و بهترین نورها و سایهها تکرار میکنند، در زمانهای که عکس معماری بهتر، عکسی است که با دوربین بهتر و لنز گرانتری گرفته شده است و عکس باید روی بهترین کاغذ و با پیشرفتهترین دستگاه چاپ شود، در زمانهای که من نیز به عنوان عکاس معماری کار حرفهای کردم و اصول صحیح و ابزار حرفهای این رشته را برای دانشجویان تدریس میکنم، ناگهان چه میشود که لنز را کنار میگذارم، دوربین را کنار میگذارم و این عکسها را با ناچیزترین وسایل دم دستی میسازم؟! چه شد برای عکسی که میشد آن را با تکنولوژی دیجیتال در لحظهای گرفت و در دقیقهای با یک نرم افزار دگرگون کرد، بیش از ساعتی کنار لیوان با یک سوراخ کوچک و بدون لنز نشستم و دوباره به تاریکی تاریکخانه پناه بردم؟ در این زمانه که همگان با عجله از جلو دوربین من گذشتند و اثری از آن در خاطره دوربین ساده من ثبت نشد! چه شد که در سال 90 ماندم و شکل گرفتن تصویر مخفی را روی نگاتیو به انتظار نشستم؟”
ویژگیهای عکسهای مستند اجتماعی کمابیش در آثار این عکاس جوان نیز هویدا است. فضاهای خالی بسیار، نگاه به جزییات، حضور غائب آدمها در قاب و بسنده کردن تصویر به نشانههای زندگی آدمها و بالاخره فضای مغموم و سرد مجارستان از جمله نکاتی است که در عکسهای وی دیده میشود. از مختصات دیگر آثار کیایی ساده کردن بیش از حد و افراطی موضوعات در قاب است. هندسه قاب در عکسهای او به خوبی در خدمت بیان عکاسانه موضوعات پیش پا افتاده و حقیر زندگی قرار گرفته است. از این رهگذر استفاده از فضاهای منفی در آثار به عنوان دستمایهای جهت خلق نوعی مینی مالیسم تصویری ( در ساده ترین شکل خود ) به کار بسته شده است. افراط و تاکید عکاس بر این فشرده سازی و حذف کلیات از عکس تا آنجا پیش میرود که مخاطب را به شوق می آورد.
این هنرمند عکاس در بخش پایانی نوشته است:” نمیدانم شاید فقط میخواستم نشان دهم که این بناها سالها آنجا بودند و روزی من هم از آنها عکاسی کردم. نه با دوربینی با لنزهای بیشمار و مگا پیکسلهای عظیم! فقط ساختمان بود و من و فیلمهایم، این عکسها چون خواب و خیالی! شاید چنین بودنی در چنین زمانهای خیالی بیش نباشد. “عکسهایی اینچنین که بر “تجرید” و آفرینش معنایی مجرد و مستقل از آموختههای ذهنی ما نسبت به اشیا و بناها خبر میدهند، هدفی جز پس زدن زبانهای کهنه و آزموده ندارند. این عکسها میکوشند به جای ایجاد لذت بصری در مخاطب به ذهن ما تلنگری آرام بزنند که همه ی سوژه های درون نمایشگاه میتوانند در سیمایی جدید دیده شوند و ترکیبی نامتجانس ایجاد کنند تا ما دریچهای برای فرار از روزمرگیهایمان پیدا کنیم و برای دمی و لحظهای زندگی را طور دیگری نگاه کنیم.
این نمایشگاه تا روز دوشنبه ـ سوم بهمنماه ـ از ساعت 16 تا 20 میزبان علاقهمندان خواهد بود.
گالری آرته در بزرگراه کردستان، پایینتر از همت، شیراز جنوبی، بلوار علی خانی، 20متری گلستان، 12متری دوم، پلاک 3 واقع شده است.