سعید اسدی متولد 1332 تهران، فارغ التحصیل سینما از آمریکا است. وی فعالیت سینمایی را سال 1362 با کارگردانی فیلم “سراب” در سوئد آغاز کرد. او که سابقه تدریس در دانشگاه را نیز در کارنامه دارد تاکنون فیلم های عشق گمشده، آواز قو، مهمان و… را کارگردانی و کارنامه ای قابل قبول فراهم کرده است. اما به نظر می رسد که با فیلم تلافی در آستانه غرق شدن در گرداب فیلمفارسی است….
تلافی
کارگردان : سعید اسدی. نویسنده فیلمنامه: عباس شیر محمدی. مدیر فیلمبرداری: رضا بانکی. طراح صحنه و لباس: نازی پرتو زاده. تدوین: کاوه ایمانی. تهیه کنده: یدالله شهیدی. بازیگران: حمید گودرزی، نیوشا ضیغمی، سیروس گرجستانی، عباس پور مخبر.
حمید و رعنا در آستانه جدایی از هم قرار دارند. رعنا دختری ثروتمند و حمید از طبقه متوسط جامعه است. رعنا از این بابت دائم حمید را مورد شماتت قرار می دهد. آنها درحالی از هم جدا می شوند که در اوج نفرت از یکدیگرند. اما در آستانه جدایی خبر می رسد که رعنا به سرطان خون مبتلاست و حمید زاویه دید دیگری به او پیدا می کند.
نسخه های بدلی
سعید اسدی اواسط دهه هفتاد با کارنامه ای سرشار از فیلم های متفاوت اروپایی که در سوئد جلوی دوربین برده بود به ایران بازگشت. او درسابقه فیلمسازی اش فیلمی به نام ایبرو خشک می شود داشت که مورد تحسین قرار گرفته بود. در ایران هم فیلم هایی همانند عشق گمشده و آواز قو به هر حال از چنین کارگردانی قابل قبول بودند. اما از آنجا که سیستم تجاری سینمای ایران هدف در نابود کردن کارگردانان این چنینی و تبددیل کردن آنها را به یک تکنسین صرف دارد، اسدی را هم در این مهلکه انداخت.
او پس از آواز قو به دفتر تهیه کنندگانی راه پیدا کرد که در سینما دارای عقاید خاص و طرفدار فیلمفارسی هستند و تنها هدف شان تولید فیلم هایی از این دست است. فیلم تلافی هم یکی از همین محصولات به شمار می آید که سعی دارد با استفاده صرف از قوانین فیلمفارسی برای خود تماشاگری دست و پا کند. با این تفاوت که ذائقه سینمایی تماشاگر امروز تغییر یافته و مدیران سینمایی و فیلمسازان به این نکته واقف نیستند. مدت هاست دیگر تماشاگر برای داستان دختر پولدار و پسر فقیر، دختر سرطانی و…. اشک نمی ریزد. این داستان ها و جنس روایت آنها به تحمیق تماشاگر بسنده می کنند و این در حالی است که حتی طبقه متوسط ایران هم دیگر وقت و پول خود را بابت تماشای این گونه فیلم ها هدر نمی دهد.
فیلم تلافی داستان خود را از روندی معکوس آغاز می کند. تلافی با نفرت آغاز می شود و در ادامه به عشق می رسد. این شیوه روایت که شاید در ذات خود جذابیت هایی داشته باشد در فیلم دستمایه ای می شود تا صاحبان فیلم بتوانند فرمول های فیلمفارسی را به رخ تماشاگران خود بکشند. در ابتدای داستان حمید در مقابل رعنا طراز شخصیتی مناسبی ندارد. او بسیار آسیب پذیر می نماید و این عدم طراز اجتماعی می توانست داستان را با اوج و فرود های خوبی رو به رو کند. اما همین مئله در فیلم سبب می شود که دائم زن و پولدار بودن او را در موضع ضعف قرار دهد و لوطی مسلک بودن و جاهل بودن حمید را به رخ تماشاگر بکشد.
فارغ از این شیوه نادرست شخصیت پردازی که هیچ ارتباطی با تهران سال 87 برقرار نمی کند و دائماً ارزش های دهه 40 و 50 را به یادآوری می کند، چینش حوادث و وقایع نیز درست نیستند. کارگردان در لحظات بیشماری در فیلم با خلاء در روایت رو به رو می شود و جای خالی آن را با موسیقی پر سوزو گداز پر می کند. در بسیاری از صحنه ها با چهره درشت رعنا رو به رو هستیم که به دلیل ضعف بازیگر فیلم در ارائه حس لازم موسیقی به کمکش می آید.
دیگر نکته بامزه در مورد فیلم اشاره با بیماری یکباره رعنا و در ادامه بهبود معجزه وار او در فیلم است. در حالی به حمید خبر می دهند که همسرش سرطان دارد و شاید تا دوماه دیگر بمیرد که هیچ گونه نشانی از ضعف و درد در چهره بیمار مشخص نیست و همان گونه که از ابتدا در فیلم ظاهر شده بود تا انتها نیز حضور می یابد. این مسئله تنها تبدیل به شوکی می شود که به حمید یاد آوری کند رعنا را دوست دارد و برای احیای زندگی شان مجددا باید تلاش کند.
چاقو خوردن او در پایان فیلم نیز نشان از وفاداری او در بازگشت به زندگی اش است و این نیز در کنار دیگر نشانه های فیلم قرار می گیرد تا نگاه فیلفارسی موجود در فیلم را به تکامل برساند.
جدا از این نگاه به فیلمنامه، کار کارگردان هم نقش چندان تعیین کننده ای در سرنوشت فیلم ندارد و تنها به عنوان یک تکنسین پشت دوربین فیلم قرار گرفته تا سرو ته پلان ها را به هم بچسباند و محصول را به عنوان یک کالای تجاری در اختیار تهیه کننده قرار دهد. این محصول نه بسته ای فرهنگی و نه کالایی است. زیرا تماشاگر در مواجهه با آن احساس غبن می کند و آنکه هنوز علاقه به تماشای این گونه فیلم ها دارد به راحتی و با قیمتی نصف بهای بلیت فیلم تلافی می تواند دی وی دی فیلم های فردین و ایرج قادری را تهیه کرده و در منزل بدون صرف هزینه های گزاف نسخه اصل را به تماشا بنشیند.
سینمای فیلمفارسی به زعم کمک های وزارت ارشاد به شکل خاصی در بدنه سینمای ایران مورد توجه قرار گرفته است. این سینما در آینده ای نزدیک با ریشه دواندن بیمارگونه اش خون تفکر را در سینمای بی رمق ایران خشک می کند و در آن صورت است که ساخت و ساز سالن و بزک کردن سینماها و…. هیچ یک کارگر نخواهد افتاد.