نام مهدی خزعلی، مدتیست بر سر زبان ها افتاده. یک “آقا زاده” که با پدرش آیت الله خزعلی، حامی جدی احمدی نژاد، همداستان نیست. از پالیزدار دفاع می کند؛ مصباح یزدی را موردنقد قرار می دهد و معتقد است به “آقازاده” ها باید گفت: برو کار می کن مگو چیست کار. او که پدرش را “معظم له” خطاب می کند، در این مصاحبه از اختلاف مواضعش با آقای خزعلی هم سخن گفته است.
این مصاحبه در پی می آید.
آقای خزعلی طبق برخی تعاریف شناخته شده نزد افکار عمومی شما آقا زاده هستید. از محسنات و مضرات این موقعیت بگویید.
فرزند عالم بودن، حسن است (ولد العالم نصف العلم) اما سوء استفاده از موقعیت پدر و تنبلی و تن پروری که دامن بسیاری از آقازاده ها را گرفته است مطرود است، بعضی از آقازاده ها افتخار می کنند که هیچ فعالیت اقتصادی ندارند! خوب لابد مائده آسمانی برایشان می آید ! به این ها باید گفت: آقازاده برو کار می کن مگو کار چیست! و از بیت المال مسلمین ارتزاق نکن. اما در کشور ما آقازاده هایی که اهل زد و بند هستند و مقید به احکام نیستند نانشان در روغن است و آقازاده هایی که رعایت دین و قانون را می نمایند نه تنها نفعی ندارند بلکه چوب گروه اول را هم می خورند، بخصوص اگر اهل دست بوسی هم نباشند؛ مثل فرزندان شهید مطهری، بهشتی و قدوسی.
پدرتان، آیت الله خزعلی در باره آقای خاتمی با شما اختلاف نظر دارند. همینطور به نظر می رسد مثلاً در باره آقای هاشمی رفسنجانی عقیده شما با ایشان یکی نیست. اینطور نیست؟
در بعضی موارد اختلاف دیدگاه داریم، مثلاً معظم له با مباحث “ دموکراسی” و “ تحزب” و “ زمینی بودن ولایت فقیه” که توسط هاشمی طرح شده است مخالفند ولی من نه. معظم له معتقدند هاشمی موجب سستی دین در جامعه می شود و خاتمی را سیئه ای از سیئات هاشمی می دانند، اما من با وجود انتقاداتی که به هاشمی و خاتمی دارم ولی باز این دو را بر جناح حاکم ترجیح می دهم!
هر کس به وب سایت شما وارد بشود، یکی از این دو سوال برایش مطرح می شود:آقا شما نمی ترسید؟ “ یا اینکه: “چه حیله ای در کار دارید؟” حتی کامنت های پای نوشته های شما نیز عموماً این ناباوری را باز تاب می دهند. حالا شما به سوال اول جواب بدهید. نمی ترسید؟
من در عمرم هنوز ترس را تجربه نکرده ام الا یک بار در کودکی، آن هم در خواب که به دلیل ترس قدرت حرکت نداشتم، همیشه آن تجربه خواب را چراغ راه می کنم و از ترس می ترسم!
فکر نمی کنید سایه امن شما موقعیت پدرتان است؟
نه؛ من به این طور فکر نمی کنم، اما قطعاً جناح قدرت رعایت معظم له را می کند- آن هم حدی دارد - من هم سعی می کنم رعایت حدود را بنمایم تا نیاز به “ترک تحصیل نباشد”. برای همین بعضی وقتها باید گفت: “ شتر دیدی ندیدی.“
عودلاجان گیت به کجا رسید؟
آخرین خبر اینکه بعضی مراکز قدرت، سردار حاج محسن را احضار کرده اند، امیدوارم بجای این که او را توبه دهند به گزارش او رسیدگی کنند!
بین ساده زیستی احمدی نژاد و مسئله عودلاجان ربط منطقی وجود ندارد. دارد؟
هر کسی هدفی دارد، پول را صرف همان می کند، یکی صرف خانه، ماشین و زن می کند، یکی صرف کارهای دیگر. اما آخرین چیزی که از دل انسان بیرون می رود، حب جاه است. بسیاری یک عمر در فقر و زندگی زاهدانه بسر می برند که فقط آقایی کنند. احمدی نژاد دیوانه توجه است و حاضر است حتی جان خود را در راه شهرت بدهد، پس اگر پولی در آید چه بهتر که صرف اهداف جناحی شود.
شما جزء معدود افرادی بودید که از آقای پالیزدار دفاع ضمنی کردند و تنها کسی که هنوز از او حمایت می کند. چقدر ایشان را می شناسید؟
من او را به عنوان یک جانباز بسیجی می شناسم؛ اما فرد او مهم نیست، مهم سخن اوست که نباید با زندان پاسخ داده شود. این برخورد با پالیزدار، برای متخلفین دیوار امنیتی ایجاد می کند، در صورتی که باید گزارش پرونده ها را ارائه می دادند و با تخلف در هر سطح برخورد می شد.
بالاخره ایشان از مجموعه هواداران آقای احمدی نژاد بودند یا خیر؟
بله بودند. در رایحه خوش خدمت هم فعال بودند و برای رسیدن ایشان به ریاست جمهوری هم خیلی فعالیت کردندولی اکنون که می بینند چگونه آقای احمدی نژاد پشت ایشان را خالی کرد خیر! خیلی هم دلشکسته هستند.
در مورد مدرک کارشناسی ارشد و دکترای او هم صحبت هایی در حوزه آقای کردان می شود و همچنین آلودگی مالی؟
پالیزدار مدرک جعلی ندارد ولی دکترای او غیر حضوری و اینترنتی است و توسط وزیرعلوم دولت احمدی نژاد هم ارزشیابی و تایید شده است، اگر اشکالی داشته باشد باید وزیر محترم دولت نهم بازخواست شود.
به نظر شما چرا دادگاه پالیزدار برخلاف وعده سخنگوی قوه قضائیه و تقاضای دادستان کل و رئیس سازمان بازرسی کل کشور، غیر علنی برگزار می شود؟
آن ها انتظار داشتند پس از 9 ماه پالیزدار بشکند و از او چهره ای تواب و نادم بسازند تا در برابر دوربین ها برای خود اعاده حیثیتی کنند، اما پالیزدار با همان قوت دانشگاه همدان و حتی قویتر به دفاع از اظهارات خود پرداخت و دیگر جایی برای نمایش نماند؛ البته احتمال دارد اگر بحث های داغ تمام شود یک روز را برای نمایش عمومی علنی کنند و مباحث خاص و مورد نظر آقایان طرح شود، فعلاً پالیزدار در موضع خویش استوار است. توصیه من هم به آقایان این است که زیاد “هم” نزنند و غائله را ختم کنند وگرنه هر چه بیشتر هم بزنند بیشتر گندش در می آید؛ ضمن اینکه احتمال دارد فشارها از آستانه تحمل خارج باشد و بعضی نامه های کذا و کذا درز کند. آنوقت است که خر بیار و باقالی بار کن! به قول آن عزیز که در کوپه قطار اشتباهی ازاو سر زده و گفته بود: “عمو بین خودمون باشه!” حالا درست است که گند این مسئله همه کشور را گرفته ولی بازهم دیر نشده؛ پس “عامو بذار بین خودمون باشه!” بس کن دیگر، بگذار شب عیدی پالیزدار هم برود پیش زن و بچه اش.
این نظر هم وجود دارد که ایشان محور توطئه ای هستند که می خواهد هزینه عدالتجویی احمدی نژاد را در جامعه بالا ببرد تا دیگر کسی جرأت نکند که از این رویه صحبت کند؟
البته ایشان از سال 83 تحقیق و تفحص را شروع و اول 85 گزارش می دهند و 87 گزارش در صحن علنی مجلس قرائت می شود [البته خلاصه و سانسور شده] اما دراینکه چه چیزی باعث شد در این مقطع افشاگری کند، حمایت های محمود و داود احمدی نژاد و نمایندگان اصولگرای حامی دولت بی تاثیر نبود. فلذا پالیزدار به عنوان همراه و معاونت در این اقدام نام این 6 نفر را آورد؛ در واقع پالیزدار ناخواسته مورد سوءاستفاده تبلیغاتی دولتی ها واقع شد و وقتی دیدند کار بیخ پیدا کرده پشتش را خالی کردند. قبل از دستگیری، داود احمدی نژاد به او می گوید در دولت مصوب می کنیم که از تو حمایت شود [به اظهار پالیزدار ] اما پس از دستگیری هر کدام مسابقه می دادند که او را تکذیب کنند. حتی در مواجهه حضوری با دکتر کامران، نماینده اصفهان، او می گوید: پالیزدار را نمی شناسم ! و پالیزدار نیز می گوید : بله من هم او را نمی شناختم که نماینده مجلس با این ریش و یقه آخوندی مثل آب خوردن دروغ بگوید! کامران بالاخره با شهادت نمایندگان دیگر به این همکاری اعتراف می نماید. اخیرا هم بارها و بارها پالیزدار از زندان با دفتر احمدی نژاد تماس گرفت تا اتمام حجت کند، اما پس از امروز و فردا های مکرر هرگز ارتباط برقرار نشد ! ظاهراً برای دور دوم مصوب می فرمایند از او دفاع کنند!
نظر دیگری هم وجود دارد بر این مبنا که او متوجه عدم قطعیت پرونده هایی که در اختیار داشته نشده و از روی احساسات عمل کرده است شما چگونه فکر می کنید؟ شما به صحت اطلاعات ایشان معتقدید؟
موضوع، رسیدگی به تخلفات قوه قضاییه بوده است. این پرونده ها هم توسط بازرسی در اختیار او قرار می گیرد. در این پرونده ها گزارش آقای رئیسی درج است، امااز او و تمام همکارانش اسناد را گرفته اند و برای دفاع چیزی در اختیار آنان نگذاشته اند. جالب این است که مستندات ادعایی آنان به شعبه رسیدگی کننده تحویل نشده است تا بر اساس آن به متهم تفهیم اتهام شود و او بر اساس آن از خود دفاع کند! وکیل متهم هم نمی داند بر اساس چه مستنداتی اتهام وارد شده است تا دفاع کند! [ البته این مطالب ربطی به جلسه امروز ندارد و اطلاعات و تحلیل های قبل است. ]
آقای پالیزدار چگونه ناگهان احساس تکلیف کرد؟ ظاهراً این اسرار را خیلی وقت است که می داند. خود شما چرا تا کنون سکوت کرده بودید؟
وقتی نادر هند را فتح کرد سربازان ایرانی با رشادت می جنگیدند. نادر به یکی از سردارانش گفت : این ها در زمان اشرف افغان کجا بودند؟ اوپاسخ داد : این ها بودند نادری نبود! ما می گفتیم گوش شنوایی نبود، حتماً باید رد صلاحیت می شدم تا صدای مرا بشنوید؟
شما دفن شهدا در دانشگاهها رااستفاده ابزاری از شهید نامیده و توصیه کرده اید که “باید شهدا را در بیت رهبری، خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، ریاست جمهوری، قوه قضاییه، مجلس و تمامی وزارتخانه ها دفن کرد”. چرا؟
با همان فرض که می خواهند شهدا فراموش نشوند و چراغ راه باشند. در واقع قبل از همه مسئولین نیاز به تذکر دارند که قبل از همه شهدارا فراموش می کنند و پای روی خون آنان می گذارند؛ پس اولی است که شهدا در کانون قدرت که با خون آن ها استوار شده است دفن شوند.
شماظاهراً از کاندیداتوری آقای خاتمی دفاع می کنید. فکر می کنید ایشان می توانند حریف این وضعیت خرابی که شما نشان می دهید بشوند؟
تنها کسی که در برابر پوپولیسم شانس رای دارد اوست وگرنه من به کسی رای می دادم که مثل خودم محکم بایستد و نترسد وصد البته تظاهر نکند و جنگ زرگری راه نیاندازد. اصلاحات مد نظر من عمیق تر از این هاست و غواصی دریایی می طلبد تا در این اقیانوس غوص کند و گوهر آزادی و دموکراسی را بیابد! امروز بهترین گزینه خاتمی است. هر چند دریچه ای کوچک به هوای آزاد است.