وحشت و خشونت در خانه پدری

نویسنده
یوسف محمدی

» نگاه ۲/ جشنواره: خانه پدری

 

خانه پدری/ نویسنده وکارگردان : کیانوش عیاری، تهیه کننده: کیانوش عیاری، علی سلطانی، فیلمبرداری : داریوش عیاری، صدابردار: سعید صالحی، چهره‌پرداز: حسین صالحیان، اعظم رحمانی، طراح صحنه ولباس: اصغرنژاد‌ایمانی، تدوین: کیانوش عیاری، صداگذاری : مسعود بهنام، موسیقی : بهزاد عبدی، عکاس: مزدک عیاری، مدیرتولید : حسن آقا کریمی.

بازیگران : مهدی هاشمی، شهاب حسینی، مهران رجبی، ناصرهاشمی، نازنین فراهانی، مینا ساداتی، معصومه بافنده و…

خلاصه داستان : محتشم به دستورپدرش، خواهرش ملوک را می کشد. رخ چنین اتفاقی درخانواده محتشم باعث می گردد تا خون ریخته شده ملوک تا چهاردوره متفاوت درزندگی خانوادگی اوتداوم داشته باشد.

ساختارانسانی جامعه ایران طی یک قرن گذشته شاهد فرازونشیب های فراوانی بوده است. انقلاب مشروطه، تبعید رضا خان، کودتای 28 مرداد، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب 57 و… ازمهمترین رخدادهایی ست که مردم ایران طی یک قرن گذشته آن را تجربه کرده اند. دراین میان جامعه زنان بیشترین تأثیروصدمات را درخلال چنین رویدادهایی برپیکره خود دیده است. جایگاه زن درجامعه و مناسبات انسانی وارتباطی اوبا جامعه مردان بارها دچارتغییروکج اندیشی های بیشماری گردیده است، یکی ازمحوری ترین عناصری که همچنان تا زمان معاصرگریبانگیرجامعه زنان است عنصر” خشونت” است. درسینمای ایران کمتربه ریشه یابی خشونت برعلیه زنان ودلایل آن پرداخته شده است، عیاری در  ” خانه پدری “ بی پروا وهوشمندانه به سراغ چنین مضمونی رفته است. وی برای طرح موضوع مورد نظرش مکانی واحد ” خانه کربلایی حسن “ وافرادی که دردوره های مختلف درآن زندگی می کنند را دستمایه اثرش قرارداده است. نیرومحرکه درام با شک کربلایی به دخترش ” ملوک “ آغازمی گردد. نتیجه چنین دیدگاهی درکربلایی شکل گیری سکانسی دهشت بارومنحوس است که حسن به همراهی پسر کوچکش محتشم، ملوک را به قتل می رساند وجسد آن را درزیرزمین خانه دفن می کند. طرح چنین موضوعی درسکانس افتتاحیه اثرچنان پرکشش وگیراست که مخاطب را تا انتهای قصه با خود همراه  می کند. درواقع قتل ملوک ومحل اختفای اودرزیرزمین خانه تبدیل به موتیفی درساختارروایی اثرمی گردد که تمامی شخصیت های قصه دردوره های زمانی درگیرآن می شوند. عیاری هوشمندانه خشونت ونگاه تک بعدی مردان را درخانواده حسن به تصویرمی کشد. قصه دربازه زمانی هشتاد ساله یی روایت می شود. عیاری برای نقطه گذاری چنین داستانی روایت را به چهارساحت تقسیم می کند. درحوزه فرم، فیلمسازبا بکارگیری دوپلان چنین نشانه یی را درقصه می گنجاند. نمایی ازدرب خانه که افراد زیادی در این بازه زمانی ازآن وارد وخارج خانه می شوند ودیگرنمایی ازدیدگاه مردان خانه ازپشت پنجره زیرزمین به تاب آویزان درحیاط است. افزون برنشانه های مورد اشاره، عیاری ازنشانه های ارجاعی دیگری هم درقاب هایش سود می جوید تا گذرزمان، تغییرنگاه افراد به زندگی وتحول سبک زندگی دردوره های مختلف را به تصویرکشد. تغییررنگ چوب درورودی خانه، اضافه شدن قفل فلزی بجای چوب درورودی خانه، تغییرشیرفشاری به شیرلوله یی، تغییردربافت لباس های افراد و… ازمهمترین نمونه چنین گزینش وانتخاب هایی ست. زمان تاریخی 80 سال اززندگی خانواده کربلایی حسن وسپس محتشم را به تصویر می کشد، ومهمترین عنصری که دراین خانواده به حیات خود ادامه می دهد ” خشونت “ است. دردوره دوم، عباس ” داماد حسن” همسرش را به دلیل پرداخت فرش مورد ضرب وشتم قرارمی دهد. دردوره سوم، محتشم دخترش “ لطیفه ” را به دلیل امتناع ازازدواج با مردی بزرگترازخود مورد ضرب وشتم قرارمی دهد. تنها دردوره چهارم وپایانی اثراست که با گذشت زمان وتغییرنسل، خشونت کمی رنگ  می بازد. نکته دیگردرمحتوای ضمنی فیلمنامه نقدی ست که عیاری به اجتماع وارد می کند. خانواده کربلایی حسن وپسرش محتشم محصول جامعه بیرون ازخانه هستند ومتأثرازباورها وارزشهای آن. عنصرپنهان کاری درهربخش ازروایت یک قربانی می گیرد، مادرملوک “ نازنین فراهانی ” درآغاز روایت دوم وپس ازاطلاع ازقتل دخترش ازدنیا می رود. درروایت سوم کربلایی حسن ازدنیا می رود ودرفصل پایانی محتشم “ مهدی هاشمی ” که به همراه پسرش ناصر” شهاب حسینی “ برای نبش قبر خواهربه خانه پدری که حالا دیگرمتروکه شده است، بازمی گردد دچارسکته مغزی می شود. درواقع جسم ناتوان محتشم برروی تخت وسط حیاط، بیانگرنسلی ست که تنها راه ارتباطی خود با جنس مخالف را خشونت می دانست. چنین سکانسی ازمحتشم درتضاد با همسرناصرکه دانشجوی پزشکی ست قرار  می گیرد. نکته دیگردراین سکانس نگاهی ست که محتشم ازپنجره زیرزمین به تاب آویزان درحیاط   می اندازد. تاب ازآغازقصه به حیات خود درحیاط خانه ادامه داد تا درنهایت مخاطب درچنین سکانسی با چوب شکسته وازهم گسیخته آن مواجه گردد. برآیند چنین لحن وفضایی درقصه محصول هوشمندی وهدایت منسجم بازیگران وعوامل توسط عیاری ست. اوبه خوبی ازابزارهایش جهت دراماتیزه کردن قصه اش استفاده می کند. وارد کردن عنصرطبیعی دربازی ها، استفاده خلاقانه ازگریم، عدم تحرک بیش ازحد دوربین، انتخاب زوایای مناسب دوربین درمواجهه با رویدادها، گزینش بافت متضاد وکاربردی درهرمقطع روایی قصه و… ازمهمترین ویژگی های حوزه کاری کیانوش عیاری ست. ” خانه پدری “ که به مدت سه سال درتوقیف بوده است درحالی امسال درجشنواره فیلم به مخاطبان عرضه گشته که هنوزهیچ آینده روشنی برای اکران عمومی اش وجود ندارد. درامی جذاب وگیرا همچنان باید با پیچ وخم های سلایق گوناگون دست وپنجه نرم کند تا شاید روزی به سرمنزل مقصود برسد.

 

خون زیر گل های فرش

محمد حسن مقصودلو

یک روایت از خشونت مستتر در تار و پود زندگی ما !
پیوند زدن این خشونت و میراثی که چون فرش از نیاکان ما مانده، به فرش های زیر پایمان و خانه های پدری مان عجیب وحشت انگیز بود.
در این روایت، زیر هر فرشی که ما دست به سطح هنری آن می کشیم و ندای “هنر ” سر می دهیم، جسدی که حاصل خشونت ماست، خوابیده.
در این روایت در زیر زمین هر خانه ی قدیمی که ما از کوبیدن آن و برج شدن، بغض می کنیم، دختری خوابیده که توسط برادر و پدرش، به راحتی، سنگ بر سرش کوبیده شده است.
خانه ی پدری از کیانوش عیاری، روایت دقیق ِ خشونت ذاتی جامعه ی ماست.
همه ی عکس های بزرگ های خانواده های ما که بر سر طاقچه خانه مان، بار احترام دارند، شاید مشمول این روایت شوند.