اعراب و نگاه دیگر به کمپ دیوید دوم

حسین علیزاده
حسین علیزاده

کمپ دیوید، اقامتگاهی در نزدیکی واشنگتن است که به استراحتگاه روسای جمهور امریکا اختصاص دارد. این استراحتگاه به دلیل قرارداد صلح مصر و اسرائیل که در سال ۱۹۷۸ و تحت اشراف جیمی کارتر منتهی به شناسایی دولت اسرائیل توسط مصر شد، معروف است. با انعقاد پیمان کمپ دیوید، اسرائیل به واقعیتی پذیرفته شده در جهان عرب تبدیل شد.

 

کمپ دیوید دوم

از قضا خیراً اقامتگاه کمپ دیوید در دوران باراک اوباما، شاید برای اولین بار در تاریخ خود میزبان 6 کشور عرب خلیج فارس بود با این فرق که محور این مذاکرات نه موجودیت اسرائیل بلکه موضوعیت ایران بود.

از نگاه این مقاله آنچه اجلاس کمپ دیوید دوم را از همه مهم تر می کند اینکه این اجلاس به جای آنکه مرهمی باشد بر بدگمانی های اعراب به دولت اوباما، عمق بدبینی شورای همکاری به امریکا را نمایان ساخت.

این مقاله معتقد است که صرفنظر از تشریفات و سخنان دلربایی که در این اجلاس بر زبان آمد، در نگاه رهبرانی که دعوت اوباما را اجابت نکردند، کمپ دیوید دوم ادامه کمپ دیوید اول ارزیابی می گردد با این تفاوت که در کمپ دیوید دوم، امریکا بر واقعیتی به نام ایران هسته ای صحه گذاشت و در کمپ دیوید اول، واقعیتی به نام اسرائیل را.

این در حالی است که مصطلح “دو اشغالگر سرزمین های عربی” (اشاره به اسرائیل و ایران) که مکررا در بیانیه های اتحادیه عرب به کار می رود، اشاره به عمق بدبینی اعراب نسبت به اسرائیل و ایران دارد.

 

دعوت اوباما از عرب های خلیج فارس

ایده اجلاس کمپ دیوید دوم پس از آن از سوی اوباما مطرح شد که ایرن و ۵+۱ در لوزان سوییس در تاریخ ۳ فروردین ۱۳۹۴ به تفاهم کلی در پرونده هسته‌ای دست یافتند. بنا به این تفاهم، امریکا غنی سازی ۶.۳ درصدی را در ایران پذیرفته است. در مقابل به نظر می‌آید جمهوری اسلامی برای خلاص شدن از شر تحریم‌ها، آماده است سخت‌ترین مکانیزم‌های نظارتی را به منظور راستی آزمایی در پرونده هسته‌اش بپذیرد. از جمله این مکانیزم‌ها، پیوستن ایران به پروتکل الحاقی است که امکان دسترسی سرزده آژانس به مراکز مشکوک را فراهم می‌آورد.

اما، این مقدار انعطاف تهران چیزی نیست که رضایت شورای همکاری خلیج فارس را برآورده کند به گونه‌ای که می‌توان آنان را نیز در شمار “دلواپسان” توافق احتمالی ایران و ۵+۱ دانست.

دعوت از اعضای شورای همکاری به کمپ دیوید ابتکاری بود که اوباما بتواند به آن‌ها اطمینان دهد موافقت احتمالی با ایران در مسیر کاهش خطر احتمالی ایران برای همگان از جمله شورای همکاری است.

اما، محتوای ازپیش دانسته شده مذاکرات کمپ دیوید تا آنجا ناخشنودی اعضای شورا همکاری را در بر داشت که ۴ تن از ۶ سران شورا به نشانی ناخرسندی از حضور در کمپ دیوید امتناع کردند.این کشورها اجابت دعوت اوباما را مشروط به سه شرط کرده بودند. این هر سه شرط به بهانه نگرانی از نقش ایران در واقع محکی بود از تعهد اوباما به امنیت این کشورها. در گمان آن ها، اوباما باب جدیدی از مناسبات با تهران را گشوده که در نهایت موازنه را به نفع ایران و به ضرر آن ها بر هم خواهد زد.

مخالفت ۴ تن از رهبران شورای همکاری برای حضور در کمپ دیوید نشان آن بود که این کشورها امریکا را شریک استراتژیک خود نمی بینند. این سه شرط عبارت بودند از: متوقف کردن کامل برنامه هسته ای ایران عینا مانند خواسته نتانیاهو.

-     موافقت امریکا با فروش تسلیحات فوق پیشرفته به آنان

-     عقد پیمان دفاع جمعی مبنی بر التزام واشنگتن به حمایت از تک تک این کشورها در صورتی که از سوی ایران مورد تهدید قرار گرفتند.

 

کمپ دیوید دوم: مشار کت آری، ائتلاف نه

شاید کلیدی ترین درخواست اعراب را که به هیچ رو مورد موافقت اوباما قرار نگرفت بتوان درخواست عقد پیمان دفاعی با امریکا، مشابه آنچه واشنگتن با ژاپن دارد، دانست. بر اساس راهبرد دفاعی آمریکا، در صورت متوجه بودن هرگونه تهدیدی علیه ژاپن، امریکا متعهدست از این کشور دفاع کند.

آنچه ناخرسندی رهبران شورای همکاری را رقم زد، درک این واقعیت بود که اوباما مایل نیست سطح همکاری با این کشورها را به سطح “ائتلاف” افزایش دهد. برآیند اجلاس کمپ دیوید دوم، چیزی جز ادامه “مشارکت” در همکاری امنیتی نبود.

در ادبیات سیاسی “ائتلاف” عالی ترین سطح همکاری میان دو کشور یا مجموعه ای از کشورهاست. کمپ دیوید دوم نشان داد که امریکا چنین سطحی از همکاری با شورای همکاری را نمی پذیرد.

در کمپ دیوید دوم، اوباما نه تنها با این شرط موافقت نکرد بلکه هیچ یک از دیگر شرط های حد اکثری آنان را نیز نپذیرفت.

موضع مشخص او چیزی بیش از مواضع حداقلی و تکرار مواضع پیشین نبود. موضع او در کمپ دیوید عبارت بود از:

-     مخالفت با ایران هسته ای،

-      مخالفت با بقای اسد در قدرت،

-     همسویی با ائتلاف عربی علیه حوثی های

-     و انگشت نهادن بر اینکه جمهوری اسلامی از گروه های تروریستی حمایت می کند.

گرچه فروش ده فروند بالگرد چند منظوره MH-۶۰و سلاحهایی از جمله ۳۸ موشک Hellfire و نیز ۳۸۰ موشک کوچک هدایت شونده لیزری به عربستان اندکی بعد از کمپ دیوید صورت گرفت، ولی این اقدام دولت اوباما را بیشتر باید دلجویی از ریاض تفسیر کرد که از عدم اجابت درخواست‌های سه گانه شورای همکاری ناخرسند است.

 

کمپ دیوید دوم ادامه کمپ دیوید اول

اگرچه اوباما در این اجلاس تاکید کرد که “کشورهای شورای همکاری، همپیمان امریکا هستند و واشنگتن خود را متعهد به حفظ امنیت آنان در صورت تهدید خارجی می‌داند” ولی این سخنان با در نظر گرفتن رد هر سه درخواست اعراب، چیزی جز بیانات دلخوش کننده تلقی نمی‌گردد.

سرخوردگی اعراب از دولت اوباما چیزی نیست که فقط در کمپ دیوید نمایان شده باشد. ائتلافی نظامی که عربستان علیه حوثی‌ها تشکیل داده و حمایت مالی و تسلیحاتی عربستان از برخی اپوزیسیون بشار اسد پس از آن صورت گرفته که عربستان خود را ناگزیر می‌بیند رأساً گر مشکلاتش را بدون چشمداشت از امریکا بگشاید.

پس از اجلاس کمپ دیوید اینک چشم‌ها به پایان ضرب الاجل مذاکرات ایران و ۵+۱ دوخته شده است. عقد توافق هسته‌ای از نگاه عربستان و کشورهای حاشیه‌ای خلیج فارس، جوانه زدن روابطی است که از آبان ۱۳۵۸ بین تهران و واشنگتن قطع شده و ثمره آن را کشورهای عرب خلیج فارس چیده اند.

نگاهی به ادبیات این روزهای رسانه های عربی حامی عربستان، کافی است تا بدانیم این کشورها خود را در معرض هجوم ایران صفوی (شیعه گستر) می دانند و از این رو، نسبت به هر اندازه انعطاف امریکا درپرونده هسته ای به شدت ناخرسندند.

در این نگاه بدبینانه صهیونیسم و شیعه همسو با هم دو لبه یک قیچی علیه منافع اعراب هستند که از قضا موجودیت اسرائیل در کمپ دیوید اول و موجودیت ایران صفوی (شیعه گستر) با توان هسته ای محدود در کمپ دیوید دوم به اعراب قبولانده شده است.