انتخابات پایان سیاست‌ نیست

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

انتخابات تنها راه سیاست‌ورزی نیست. سیاست از انتخابات رنگ می‌گیرد، اما تمام راه سیاست‌ورزی به انتخابات منتهی نمی‌شود. “همه و هیچ” سازی از امکانی به‌نام انتخابات و فرجام آن در رویداد خرداد ۹۲، بی‌اعتنایی به سیاست در سپهر عمومی است. به‌ویژه آن هنگام که انتخابات نمایشی و فرمایشی برگزار شود، و حداکثر مهندسی برای برپایی “حماسه سیاسی” مطلوب رهبر جمهوری اسلامی، صورت گیرد.

از منظر یاری رساندن به دموکراتیزاسیون در ایران، البته اگر “مرد میدان”ی وجود دارد که پا به عرصه‌ی انتخابات نهد و خواسته‌های سرکوب شده‌ی شهروندان را نمایندگی کند و به اتکای نیروی اجتماعی، مطالبات اساسی ایرانیان را مطرح و تعقیب نماید، “بستر انتخابات” مجالی است که نباید از آن صرف‌نظر کرد. دعوت طیفی از همراهان و حامیان جنبش سبز از آقای خاتمی، از درون زندان و بیرون آن، و از داخل کشور و خارج آن، چنین نقطه عزیمتی داشته و دارد. این‌که مرد نخست اصلاحات، بیاید برای تعقیب “تغییر” خواهی و پیگیری مطالبات جنبش سبز؛ مطالباتی که هرچند از “رای من کو؟” نشأت می‌گیرد، اما به آن متوقف نمی‌ماند. گذار دموکراتیک اما بی‌گمان با معیشت مردمان گره خورده و کاستن از درد و رنج شهروندان را می‌جوید، تلاشی که با حاکمیت ملی و حکومتی دموکراتیک و مدیرانی خبره، در پیوند است، و نیز با رسانه‌های آزاد و منتقدان ناظر. تصمیم نهایی البته با خاتمی است، که پا به عرصه‌ی پرچالش بگذارد یا خیر. جز این (تعقیب “اصلاحات سبز” و تغییرخواهی مبتنی بر نیروی اجتماعی) راه‌ سیاست‌ورزی چندان گونه‌گون نیست:

یک؛ کناره گرفتن از سیاست و انفعال و یأس، و دل‌خوش کزدن به سر دادن “نق نق” و “ناسزا” یا “شعارها و وعده‌های خیالی”؛

دو؛ تمکین کردن به وضع ناعادلانه‌ی و استبدادی مسلط: “گرم کردن تنور انتخابات نمایشی”؛

و سه؛ پیشه کردن براندازی به اتکای نیروی خارجی و در انتظار دخالت بیگانه از فراسوی مرزها ماندن.

البته مستقل از این‌ها، می‌توان به “اصلاحات تدریجی از درون نظام سیاسی” نیز دل‌خوش بود؛ قالیباف را مناسب‌تر از حداد عادل دانست؛ یا میان کامران باقری لنکرانی و حسن روحانی، دومی را برگزید. و امیدوار بود که فرد مرجّح، اصلاحات تدریجی را ذیل سامان مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه، پیش برد؛ اندک گشایشی در فضاهای اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند و وضع وخیم معیشتی مردمان را اندک اندک بهبود بخشد.

خروجی انتخابات خرداد ۹۲ اما بدون دخالت نیروی اجتماعی تغییرخواه، کسی جز “نامزد ایده‌آل رهبر جمهوری اسلامی و جریان امنیتی ـ نظامی ـ رانتی همسو و گرداگرد وی” نخواهد بود. سپاه و بسیج و کمیته امداد، در کنار “سربازان گمنام” و “سیمای ضرغامی” و دیگر بازوهای پیدا و پنهان مرکز ثقل قدرت، “ولایت پذیرترین نامزد” را از میان مدعیان ریاست جمهوری، بر صدر قوه مجریه خواهند نشاند.

این “بازی” را نه “جیغ”های باند احمدی‌نژاد ـ مشایی، و نه حتی کمیت و کیفیت مشارکت شهروندان در انتخابات، که اراده و خواست معترضان سبز و شهروندان همراه، بر هم خواهد زد.

اگر با این مفروض هم‌عقیده باشیم که انتخابات ۸۸ با “تقلب معنادار” و “کودتا” توام شد، پس دلیلی وجود ندارد که آیت‌الله خامنه‌ای و جریان امنیتی ـ نظامی ـ رانتی همسو و گرداگرد، از تداوم وضع موجود، گامی پس گذارند؛ مگر آن‌که یاران و همراهان جنبش سبز، به‌مثابه‌ی مهم‌ترین و اصلی‌ترین جنبش اجتماعی امروز ایران، پشت نامزدی که “منافع ملی” را بر هر چیز دیگر (ازجمله مصالح شخصی و “نظام”) ترجیح می‌دهد، خواسته‌های خود را مجدّانه فریاد کنند و تعقیب؛ و با همراهی لایه‌های اجتماعی ناراضی از اوضاع اقتصادی، مرکز ثقل قدرت را وادار به تغییر کیفیت برگزاری “نمایش” کنند.

اما اگر چنین نامزد “سبز”ی در میدان انتخابات نیست، انتخابات خرداد ۹۲، پایان سیاست‌ورزی نخواهد بود.

ادامه‌ی حبس غیرقانونی رهبران جنبش سبز و فعالان سیاسی سبز و دموکراسی‌خواه، و فراهم نکردن حداقل‌ بسترهای لازم برای اعطای حقوق اساسی شهروندی، یعنی وجود انگیزه‌ی لازم برای کنش فعالان سیاسی و شهروندان معترض به وضع موجود. راه سیاست‌ورزی محدود به کریدور انتخابات نیست؛ اگر حرکت در جاده‌ی انتخابات را حاکمان تمامیت‌خواه منتفی ساخته‌اند، می‌توان از “بستر و فضا”یی که انتخابات فراهم می‌آورد، در سطح جامعه و نیز در سپهر عمومی، سود جست.

بازخوانی خواست‌های سبزها، یادکرد از وضع رهبران و زندانیان و شهدای جنبش سبز، مطالبه‌ی حداقل‌ لوازم و استانداردهای انتخاباتی آزاد، سالم و عادلانه، و گفت‌وگو در مورد آن، و نیز افشاگری در مورد ماهیت نمایشی که قرار است “حماسه سیاسی” برای نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه شود، با هر ابزار مشروع و امکان قانونی و با استفاده از مجالی که انتخابات فراهم می‌کند، پیش پای سبزها و سیاست‌ورزانی است که سیاست را تنها حضور پای صندوق رأی نمی‌دانند؛ اگر عزم‌ی باشد و شوق و انگیزه‌ و هدف‌ی.