مهراوه از نسرین خواسته وکیل او بشود

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» ممنوع الخروجی دختر ۱۲ ساله در مصاحبه با رضا خندان

ابلاغ حکم ممنوع الخروجی برای دختر ۱۲ ساله نسرین ستوده از جمله حکم های نادری است که برای کودک یک زندانی سیاسی صادر شده. رضا خندان، همسر خانم ستوده در مصاحبه با “روز” از این حکم میگوید و اینکه “مهراوه به عنوان یک مساله خنده دار به این امر نگاه میکند”.

به گفته آقای خندان؛ دختر ۱۲ ساله اش در ملاقات کابینی با مادر، از او خواسته است وکالتش را برعهده بگیرد.

نسرین ستوده وکیل بسیاری از فعالان سیاسی و مطبوعاتی است که از ۱۳ شهریور ۸۹ در بازداشت به سر می برد. او به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به یازده سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوع الخروجی از کشور و ۵۰ هزار تومان به اتهام تظاهر به بی حجابی محکوم شده بوده؛ حکم زندان خانم ستوده در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس تبدیل شد.

 

آقای خندان قضیه ممنوع الخروجی شما و دخترتان مهراوه چیست؟

دردو برگه که روی آنها نوشته شده “برگه احضار متهم” ممنوع الخروجی من و مهراوه را به ما ابلاغ کردند. این برگه ها از سوی دادسرای اوین است و نوشته شده که اگر به این قرار اعتراضی داریم ظرف ۲۰ روز فرصت برای اعتراض است.

 

آیا شما و مهراوه به دادسرا احضار هم شده اید؟

نه احضاری صورت نگرفته، قرار ممنوع الخروجی ما در برگه ای ابلاغ شده و محتوایش ممنوع الخروجی ما است. البته میدانیم که همین طوری کسی را ممنوع الخروج نمیکنند بلکه پرونده ای تشکیل و براساس اتهامی که نسبت میدهند، حکم بر ممنوع الخروجی صادر میکنند. ما هنوز نمیدانیم پرونده و اتهام چیست؛ در برگه ای هم که آمده ننوشته اند باید در دادسرا حضور یابیم.

 

شما قصد انجام سفری را داشتید که چنین حکمی ابلاغ شد؟

نه اصلا. به هیچ عنوان هیچ برنامه ای نداشتیم. همسر من اوین است و من حداقل هفته ای سه بار به مناسبت های مختلف و برای پی گیری به آنجا مراجعه میکنم؛ حالا یا هم بندانش آزاد می شوند یا کسی به زندان می رود یا وضعیت خود نسرین را پی گیری میکنم. دل ما آنجاست؛ما حتی مسافرت داخل کشور هم نمی رویم. هیچ برنامه ای هم برای مسافرت نداشتیم. اساسا تا خانم من آنجاست ما هیچ جا نمی رویم.

 

آقای خندان، مهراوه چند سال دارد؟

۱۲ سال

 

قبلا با خود شما هم در جریان پی گیری هایتان در قبال پرونده خانم ستوده برخوردهای قضایی و امنیتی صورت گرفته بود اما اکنون دختر ۱۲ ساله شما را ممنوع الخروج کرده اند؛شما این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید چرا چنین کاری کرده اند؟

من فکر میکنم راههای مختلف را امتحان کرده اند؛ انواع محدودیت ها و محرومیت ها و هر کاری که میتوانستند بکنند کرده اند تا نسرین را بشکنند و یا او به خواسته های آنها تن دهد اما موفق نشده اند. اکنون بچه ها را ابزار چنین هدفی قرار داده اند و میخواهند از احساسات مادرانه سواستفاده کنند و از سوی دیگر ضربه روحی سختی به خانواده ما وارد کنند. شما تصور کنید کسی که در زندان است خبر خیلی معمولی تری مثلا مریضی درباره بچه هایش بشنود به هم می ریزد چه برسد به چنین خبری. من بارها شاهد بوده ام. در ملاقات یکی از هم بندی های نسرین یکبار دختر ۲۷ ساله او نیامده بود و پدر گفته بود کمی حال ندارد او تا با دخترش حرف نزده و صدایش را نشنیده بود آرام و قرار نداشت.خودش میگفت تا بتوانم تلفن کنم و صدای دخترم را بشنوم داغون شدم. حالا تصور کنید مادری بشنود که برای بچه ۱۲ ساله اش پرونده سازی و حکم ممنوع الخروجی صادر کرده اند چه حالی پیدا میکند؟ در این موارد نه فقط زندانی، بلکه کل خانواده هم درگیر فشار روحی شدیدی است و هدف هم ایجاد همین فشار است وگرنه مهراوه ۱۲ ساله من چه میکند؟ چه می تواند بکند؟ او یک بچه است و اگر کودکی دچار خلافی هم بشود چه ارتباطی با دادسرای اوین و پرونده سازی امنیتی دارد؟ به نظرم چنین فشاری برای برهم زدن تعادل روحی خانواده و در درجه اول تعادل روحی نسرین است و خوب میدانند که نسرین و هر کسی دیگر از چنین مساله ای داغون می شود آن هم در شرایطی که مدتهاست ملاقات حضوری ما را قطع کرده اند و نسرین نمی تواند بچه ها را از نزدیک ببیند وبغل کند.

 

در این میان خود مهراوه چی؟ آیا اصلا از چنین مساله ای خبر دارد؟

من میدانستم که این مساله همه جا می پیچد و اتفاق کوچکی نیست بلکه اتفاق نادر و خیلی مهمی است لذا اول از همه با خود مهراوه مطرح کردم. نسرین به هر حال وکیل دادگستری بود و در کشور ما با توجه به شرایطی که هست در معرض بازداشت و تهدید بود اما این قضیه مهراوه یک اتفاق کاملا غیرعادی، نه فقط در ایران که در همه جای دنیا است. ترجیح دادم قبل از اینکه مهراوه از دیگران بشنود خودم با او در میان بگذارم.

 

واکنش مهراوه چه بود؟

به حالت خنده گفت: “حالا کی خواست بره خارج؟” کلا برایش بیشتر حالت شوخی دارد و خیلی کار خنده داری به نظرش می رسد.

 

خانم ستوده چطور؟ او از این قضیه خبر دارد؟

بله. اخبار به هر صورت به داخل زندان میرود اما ممکن است بزرگنمایی شود یا درست منتقل نشود برای همین من ابتدا با مهراوه در میان گذاشتم و بعد منتظر شدم در اولین ملاقات کابینی که میدهند با نسرین صحبت کنم و خودم قضیه را به او بگویم. همین اتفاق هم افتاد. خیلی تعجب کرد.البته مهراوه چون در مقابل مادرش خیلی خوب برخورد کرد و نسرین متوجه شد که ما خود را نباخته ایم همه چیز سر جای خودش است برای همین او هم روحیه گرفت. بیشتر به شوخی و خنده گذشت. بعد هم که مهراوه به مادرش پیشنهاد کرد وکالتش را برعهده بگیرد و گفت: “من دوست دارم تو وکیلم شوی و پی گیری کنی”. نسرین هیجان زده شد و گفت باید در ملاقات حضوری وکالت نامه بیاورید امضا کنم و اگر شد از داخل زندان قضیه ممنوع الخروجی را پی گیری میکنم. قرار شد چنین بکنیم ولی نمیدانیم که اصلا شدنی است یا نه.

 

وضعیت خود خانم ستوده چگونه است؟ گفتید که ملاقات حضوری را مدتهاست قطع کرده اند. تماس تلفنی چطور؟

از اردیبهشت سال گذشته که نسرین را به بند عمومی منتقل کردند فقط یکبار زنگ زد و گفت بچه ها را بیاورید ملاقات. این تنها تماس تلفنی اش بود و در این ۱۵ ماهه هیچ تماس تلفنی نداشته که حتی بتواند با بچه ها احوالپرسی کند. در هیچ مناسبتی از جمله عید نوروز یا اعیاد مذهبی هم اجازه ندادند. اکنون بیش از دو ماه هم است که ملاقات حضوری را قطع کرده اند. نسرین یک لایحه ای نوشته بود برای کانون وکلا. این لایحه را همراه با وسایلی داده بود که به دست ما برسد که پیدا کردند و بعد از آن دیگر ملاقات حضوری نمیدهند. البته خودشان نمی گویند به خاطر این لایحه است. این لایحه هم، لایحه دفاعیه بود و هیچ چیز دیگری نداشت و خودشان می توانند متن اش را منتشر کنند. هر روز هم برای پی گیری ملاقات حضوری به دادستانی می روم ولی تاکنون پاسخی نداده اند.

 

مدتی پیش ویدئویی منتشر شد که خانم ستوده را در حال بازی با پسر کوچک شما در پشت کابین سالن ملاقات نشان میداد. مهراوه در این ویدئو همزمان که بازی مادر و برادرش را میدید اشک می ریخت. آقای خندان دختر ۱۲ ساله شما از این مسائل و اتفاقاتی که افتاده و می افتد چه برداشتی دارد؟

هیچ وقت بچه ها راجع به این موضوعات صحبت نمیکنند. احساسات شان را یا نمی خواهند یا نمی توانند بیان کنند. من هم هیچ وقت اصرار نمیکنم هرچند میدانم که خیلی خوب است حرف بزنند و بیرون بریزند.