اواسط مهرماه خبر رسید که پنج تن از اعضای سپاه بیت المقدس کردستان، در یک درگیری نظامی در بانه کشته شدهاند. اگرچه مشخص نیست این درگیری با چه گروهی بوده است، اما به نظر میرسد امکان گسترش ابعاد این حادثه وجود دارد. سردار پاسدار محمد تقی اوصانلو،فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا که این سالها مسئولیت درگیری با مخالفان مسلح در غرب را بر عهده داشت، در مراسم یادبود پنج پاسدار کشته شده تهدید کرد: “تاوان شهادت ۵ پاسدار را در بانه طی کوتاهترین زمان از ضد انقلاب میگیریم.” (خراسان-۲۰مهر۱۳۹۲)
آتشبس در کردستان که از سال ۱۳۹۰ کم و بیش برقرار شده، امروز در معرض خطر قرار گرفته است. دو سال پیش، پس از یک دوره درگیری سنگین نظامی بین سپاه پاسداران ایران و گروه پژاک(حزب حیات آزاد کردستان)، سپاه پاسداران با رسیدن ماه رمضان، آتشبسی یک ماهه اعلام کرد. در آن زمان سخنگوی سپاه در عملیات شمال غرب، سرهنگ پاسدار حمید احمدی خبر داد که این آتشبس با “درخواست دولت اقلیم کردی عراق و به خاطر ماه مبارک رمضان” بوده است. آتشبس سپاه پاسداران در یازدهم شهریور ۱۳۹۰ به پایان رسید؛ اما سه روز بعد گروه پژاک اعلام آتش بس نامحدود کرد. پس از آن نیروی زمینی سپاه پاسداران، در اطلاعیهای خواستار روشن شدن محتوای این آتشبس یک طرفه شد. اطلاعیه سپاه در آن زمان مورد انتقاد بخشی از نیروهای داخلی ایران قرار گرفت. چرا که صدور این اطلاعیه را به رسمیت شناختن گروه پژاک تلقی میکردند. سردار پاسدار حمید احمدی در گفتگویی شرایط سپاه برای قبول آتشبس را چنین اعلام کرد: “خواسته ما این است که آنها ابتدا مرزهای ما را ترک کنند و در حال حاضر اعلام آتش بس مفهومی ندارد.” (رسالت-۱۵شهریور ۱۳۹۰)
انتقادها در پذیرفتن آتشبس با پژاک موجب شد که سردار کریم بهرامی معاون عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا طی گفتگویی توضیحاتی ارائه دهد. او در این گفتگو افشا کرد که پیش از آن نیز میان سپاه پاسداران و گروههای مخالف مسلح، قرارداد آتشبس امضا شده است. سردار کریم بهرامی که یک سال بعد در اثر سقوط بالگرد نظامی سپاه در سردشت کشته شد، در آن گفتگو همچنین افشا کرد که سپاه پاسداران، عملیات برون مرزی خود را از سال ۱۳۷۵ آغاز کرده است: “در اوایل سال ۷۵ در تمام شهرهای کردستان و جنوب آذربایجان غربی یک «هیز» دموکرات بود. آن زمان برای هر شهری یک گردانی تشکیل داده بودند که به آن «هیز» میگفتند. مثلا هیز شهرستان مهاباد، هیز شهرستان بانه، هیز شهرستان پیرانشهر و… استعداد این گردانها هم متنوع بود؛ از ۱۰۰ نفر گرفته در بعضی از شهرها تا ۱۵۰ نفر سازماندهی شده بودند… تا سال 75 تعداد قابل توجهی زخمی و شهید داده بودیم. ” او همچنین خبر داد: “تا اینکه سردار شهید احمد کاظمی فرمانده قرارگاه شد. ایشان میگفت نمیشود که ما هر روز یک پایگاه از دست بدهیم. ما باید کار ضد انقلاب را یکسره کنیم. برنامهریزیهای زیادی کرد که نهایتا به انجام عملیاتهای برون مرزی ختم شد…. در منطقه «کوی سنجق» که شهر کوچکی بود، صدام یک پادگان در اختیار آنها گذاشت و ضدانقلاب هم کمپی را به وجود آورده بودند و آنجا مستقر شدند.قرارگاه حمزه سپاه با آتش توپخانه، از فاصله نزدیک آنجا را می کوبید و این آتش به حدی بود که آنها برای توافق، نماینده فرستادند.جلال طالبانی که آن موقع رئیس حزب اتحاد میهنی کردستان عراق بود، به سردار کاظمی تعهد داد که از این به بعد اینها به صورت مسلحانه در داخل ایران فعالیت نخواهند کرد. در پی این ماجرا، قراردادی میان حزب منحله دمکرات و قرارگاه حمزه سپاه برای عقبنشینی آنها از خاک ایران منعقد شد و دیگر موضوع حزب دمکرات تمام شده تلقی میشد.”
او آغاز درگیری سپاه با پژاک را از سال ۱۳۸۳ اعلام و تاکید کرد: “در حقیقت این ما بودیم که خواستیم درگیر شویم و درگیری هم ایجاد شد.”
سردار پاسدار کریم بهرامی در این گفتگو همچنین افزود: “نیروهای پژاک را به عنوان یک نیروی چریکی میشناسیم، اما از طرف دیگر آنها در مناطقی مثل پانهسر حتی کانال دفاعی و سنگرهای طبقاتی و پلهای داشتند؛ این را باید از چند زاویه بررسی کرد.پ.ک.ک به غیر از منطقه فعلی شمال عراق یعنی قندیل، جای دیگری ندارد. اگر از این نقطه عقبنشینی کنند علنا و عملا مرگ خودشان را امضا میکنند… اگر ما به آن تسلط پیدا میکردیم، کاملا حاکمیت آنها زیر سئوال میرفت. الان هم شرایط به گونهایست که اگر به جنگی دیگر بینجامد، برد با ما خواهد بود اما ضدانقلاب هم شرایط را سنجیده و نمیخواهند با ما درگیری حادی پیدا کنند. لذا به این دلیل وضعیت آرامشی در منطقه برقرار است و هم آنها از این آرامش استفاده میکنند هم ما؛ اگر این وضعیت بچرخد و به درگیری بینجامد آن وقت شرایط ما بسیار تفاوت خواهد کرد.” (فارس-۱۴اسفند ۱۳۹۱)
اهمیت سخنان سردار پاسدار بهرامی که پس از پذیرش آتشبس با پژاک ایراد شده آنجاست که نشان میدهد سپاه پاسداران پس از یک جنگ هفت ساله، امکان حذف پژاک را نداشته و آن را به زمانی در آینده موکول کرده است. نکته مهم دیگر در سخنان این فرمانده سپاه، توان بسیج گروههای مخالف مسلح در منطقه کردستان است. به گفته او در سال ۱۳۷۵ حزب دموکرات در هر شهر کردستان گردانی تشکیل داده بود که از صد تا صد و پنجاه نفر تشکیل میشد. این آمار که شاید اولین بار از زبان یکی از فرماندهان سپاه پاسداران ایران بیان شده نشان میدهد که توان بسیج مخالفان مسلح حتی در شهرهای کوچک قابل ملاحظه است.
البته او توضیح نمیدهد که چگونه ممکن است آنچه او”ضدانقلاب مخالف مردم” میداند، بتواند چنین نیروی بزرگی را بسیج کند و علل و ریشههای چنین فاجعهای در کجاست؟
در سال ۱۳۹۰ که درگیریهای سپاه پاسداران با پژاک به اوج خود رسیده بود مشخص شد که یگان ویژهای با نام “صابرین” در سپاه تشکیل شده که هدف اصلی آن درگیری با مخالفان مسلح داخلی است. سردار مرتضی میریان فرمانده یگان ویژه صابرین طی گفتگویی اعلام کرده بود که این گروه از حدود سال ۱۳۸۰ و با کمک “فدراسیون های کوهنوردی، صخره نوردی، رزمی، تیراندازی و خیلی فدراسیونهای دیگر” بهوجود آمد. این یگان از سه سطح “تکاور، نیروی مخصوص و نیروی ویژه” تشکیل شده بود. به گفته میریان “در هنگام تشکیل صابرین، متون و اطلاعات مربوط به ۱۱ نیروی ویژه در دنیا ترجمه و مطالعه شد بخصوص نیروهای ویژه انگلیس که حدود ۴۰۰ سال قدمت دارد و تقریباً پایه و الگوی همه نیروهای ویژه در دنیاست و اغلب کشورها از آن الگو گرفتهاند. ما هم از تجارب دیگران حتی اگر دشمن باشد نگذشتیم.”
درگیری یگان صابرین با پژاک تلفات سنگینی از هر دو طرف در پی داشت. آزمودهترین نیروهای تکاور سپاه نیز توان فیصله دادن به مشکل مخالفان مسلح را نداشت. آنچه موجب شگفتی نیروهای سپاه شده بود وجود سنگرها و تونلهای عمیق در کوهها بود که نشان میداد پژاک از سالها پیش در حال آماده شدن برای درگیری بودهاست.
آتشبس در سال ۱۳۹۰ گرچه آتشبس شکنندهای است اما به نظر نمیرسد که با توجه به درگیریهای برون مرزی اخیر در سوریه، سپاه پاسداران تمایلی به شکستن آن داشته باشد.