وقت تنگ است

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

تحلیلگر سرشناس انگلیسی آسمان سردسیاست در ماه آخر زمستان را چنین می بیند: “هر روز نشانه هایی دیده می شود که جنگ علیه ایران در راه است.” ژنرال مارتین دمپسی، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا و ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، نگران جنگ در منطقه هستند. لوپوئن می نویسد: “جنگ پنهان آغاز شده است.” فوکوس خبر می دهد: “اسرائیل حمله هوایی می کند.” رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل می گوید: “در نهایت این اسرائیل است که در مورد حمله به ایران تصمیم می گیرد.” روس ها از زبان ژنرال ماکاروف، رئیس ستاد ارتش روسیه زمان حمله را پیش بینی می کنند: فروردین تا خرداد. الکساندر لوکاشویچ، سخنگوی وزارت خارجه روسیه حتی نشانی دقیق محل حمله رامی دهد:پایگاه نظامی مناس در کشور قرقیزستان.

بی دلیل نیست که ارتش روسیه دستورمی گیرد برای مقابله با حمله نظامی به ایران تدارک ببیند. وحتی ارمنستان خودرا مهیای پذیرش آوارگان جنگ می سازد.

 دنیس رایس ـ- مشاور سه رئیس جمهور آمریکا-ـ صحنه را مثل روز شفاف می کند: “اسرائیلی ها معتقدند که تا پائیزآینده ایران پروژه‌ی اتمی خود را به حدی گسترش خواهدداد که دیگر نسبت به یک حمله‌ی نظامی مصون خواهد بود. چشم اندازی که در آن ایران به عنوان قدرت اتمی به حساب بیاید، بسیار خطرناک خواهد بود؛ حتی خطرناک تر از بمباران پایگاههای اتمی ایران.” وهشداری تاریخی می دهد: “وقت تنگ است.”

هفته نخست ماه آخر سال ایرانی است. بازرسان آژانس اتمی دست خالی از تهران بر می گردند. یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، نیمه شب مصاحبه می کند تابگوید: “مایه تاسف است که ایران درخواست بازدید از پارچین را نپذیرفت. آژانس با روحیه سازنده ای وارد مذاکرات شد، اما به هیچ توافقی دست نیافت.”

 صدائی که درجهان طنین می اندازد و معلوم نیست چه تاثیری برآماربعدی موسسه معروف گالوپ می گذارد که همین روزها نتایج آخرین نظر خواهی اش منتشر شده است: “۳۲ درصد از مردم آمریکا، دشمن شماره یک خود راجمهوری اسلامی می دانند. این رقم در نظرسنجی سال ۲۰۱۱ تنها ۲۵ درصد بوده است.”

هوشیارترین وزیر اطلاعات تاریخ که حیدر مصلحی باشد، چنین تصویری بدست می دهد: “جنگی تمام‌عیار و همه‌جانبه علیه جمهوری اسلامی در حال اجراست. بنده بر اساس اطلاعات دقیق خدمت شما عرض می‌کنم که ما در وضعیت یک جنگ نرم سنگین هستیم.”

و “ نظام” در حال اجرای “راه حل برد-ـ برد” در برابر این “جنگ نرم سنگین” است. سیاستی که علی اکبر صالحی عنوانش می کند، فریدون عباسی رییس سازمان انرژی اتمی، وجه اتمی اش را بزبان می آورد: “عبور از دوران مبادله اورانیوم غنی سازی شده با سوخت ۲۰ در صدی”؛ و محمد حجازی، بر آن نام می نهد: “استراتژی تهدید در برابر تهدید”.

معاون آماد و پشتیبانی ستاد کل نیروهای مسلح، منشاء راهبردی این راهبرد را عریان می سازد: “مفهوم تغییر استراتژی که مقام معظم رهبری اعلام کردند این است که ما دیگر منتظر نمی‌مانیم تا دشمنان دست به اقدام علیه ما بزنند و بعد ما تازه اقدام عکس‌العملی انجام بدهیم.”

هفته ای است که پدر عروس “مقام معظم رهبری” در یک گردهم آئی انتخاباتی، شعری در صف او می خواند و، محمدعلی رامین به سبک کاسه لیسان تاریخ دراز مداحی روی دستش بلند می شود.

و سیدعلی خامنه ای که به شهادت حداد عادل”دو چشمانش چراغ شام یلدای همه” و “آفتاب صورتش خورشید فردای همه” است؛ ایران را که به تمامی در قبضه قدرت اوست با استراتژی جدیدی به مصاف جهان می برد.

و “مبارزه‌ندیده‌ها که مبارز شده‌اند؛ جبهه‌نرفته‌ها و جنگ‌ندیده‌ها که تحلیل‌گر شده‌اند و سرد و گرم نچشیده‌های انقلاب و مبارزه که تازه به دوران رسیده‌اند”- به گفته هاشمی رفسنجانی - در پی او روانند. شیخ دلاور در بند اینان را “بی ریشه” می خواند و مصطفی تاج زاده “طالبان شیعه” می نامیدشان.همه هم لابد سند از رامین دارند که “امام خامنه ای، که جهان تشنه شناخت اوست؛ عالم‌ترین، مدبر‌ترین، قانون‌مدار‌ترین، صبور‌ترین، شجاع‌ترین، متواضع‌ترین و با سخاوت‌ترین انسان روزگار است.”

رضا تقی زاده – تحلیلگرسیاسی – استراتژِی جدید “نظام” را چنین تببین می کند: “در وضعیت کنونی، تهران مصمم است به جای تعامل و سازش با جامعه جهانی، معادل فشار های خارجی را نمونه سازی و بدون در نظر گرفتن تاثیر گذاری واقعی چنین اقداماتی، آنها را در بازار داخلی به نمایش بگذارد. اعزام یک ناو شکن (نقدی) و یک کشتی تدارکاتی (خارک) به سوریه به تلافی حضور نزدیک به پنجاه فروند ناو جنگی پیشرفته آمریکا و همپیمانان آن در آب های خلیج فارس، اعلام خودداری از فروش نفت به بریتانیا و فرانسه بعد وقطع فروش نفت به دو شرکت توتال و شل. و اینک اعلام آمادگی برای فروش سوخت اتمی در قبال پیشنهاد سال گذشته جامعه جهانی برای فروش سوخت به ایران.”

ناوهای جمهوری اسلامی دوری می زنند و بر می گردند. احمد توکلی می گوید: “اروپا تاوان تحریم را می‌پردازد، ” واز “اقدام دولت در قطع صادرات نفت ایران به اروپا” تقدیر می کند تا فضا سازی کند. بلافاصله معلوم می شود که توتال و شل ـ فرانسه و انگلستان- خرید نفت از ایران را پیش از این متوقف ساخته اند. “برادران” طبق معمول روغن ریخته را نذرامامزاده تبلیغات کرده اند.

وزیر امور خارجه انگلیس می گوید که نگران آینده هم نیست: “توقف فروش نفت تاثیری روی امنیت انرژی انگلیس یا عرضه نفت نخواهد داشت.”

کمیسیون اروپایی هم آب پاکی روی دست همه می ریزد: “در صورتی که ایران صادرات نفت خود را قطع کند، خللی در وضعیت کشورهای اروپایی ایجاد نخواهد شد. آنها برای ۱۲۰ روز ذخیره نفتی دارند.”

جمهوری اسلامی هنوز رویچین وهندو ترکیه، حساب می کند. چین درماههای اخیر ۲۰۰ هزار بشکه نفت اضافی از ایران خریده است. بجای دلار، کالای بنجل چینی می دهد و براستی سیاست “برد- برد” راپیش می برد. راهی که هند هم در پیش گرفته است تا فعلا سه میلیارد دلار طلب صادرکنندگانش را وصول کند، شامل موارد زیر: “۶۲۳ میلیون دلار واردات آهن و فولاد، ۴۵۳ میلیون دلار مواد شیمیایی، ۴۱۹ میلیون دلار غلات، ۱۴۳ میلیون دلار ماشین آلات و ۸۷ مییلون دلار دارو و مواد دارویی” و باضافه۱۴۴ میلیون دلار برنج.

نیکلاس برنز- از مقامات سابق وزارت خارجه آمریکا - این اقدام هند را سیلی بر صورت آمریکا توصیف می کند.

تحول تازه در مساله اتمی هم به سلاح جدیدی علیه “نظام” مبدل می شود.سناتورهای امریکایی می گویند: “ایران درصدد خرید زمان و تضعیف فشارهای بین المللی بر خود است.”

فاکس نیوز می نویسد: “به گفته دیپلمات ها در وین، ایران مصمم است غنی سازی اورانیوم را در سایت زیر زمینی خود چنان توسعه دهد که هر زمان که تصمیم بگیرد بتواند به تولید کلاهک هسته ای دست بزند.تهران آخرین تنظیمات مربوط به استقرار هزاران سانتریفوژ نسل جدید را در تاسیسات هسته ای خود به اتمام رسانده. نسل جدید سانتریفوژها قادر هستند اورانیوم را با سرعت بیشتر و به نحو موثر تری غنی سازی کنند.”

وزیر خارجه بریتانیا-ـ ویلیام هیگ-ـ به دیلی تلگراف، می‌گوید: “ایران به طور واضح به دنبال تولید تسلیحات اتمی است. امری که موجب آغاز رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه می شود، و با توجه به نبود «مکانیسم‌های ایمنی» کافی می‌تواند به مراتب خطرناک‌تر از جنگ سردی باشد که میان شرق و غرب در جریان بود.”

در هفته ای که خبرنگار “مومن” حکومت در آذربایجان “هروئینی”، از کار در می آید، وزیر اطلاعات در باره نقش “برادران بد نام ” مربوطه در سیاست “تهدید در برابر تهدید” دادسخن می دهد: “وزارت اطلاعات به عنوان مهم‌ترین بازوی اطلاعاتی نظام با اشراف خوب اطلاعاتی که مورد اعتراف دشمنان و دوستان نظام است، با طراحی‌های دشمنان در تمام جبهه‌ها در حال مقابله است و در این ارتباط سربازان گمنام امام زمان (عج) به موفقیت‌های چشمگیری دست پیدا کرده‌اند.”

حیدر دو صفر هفت دارد بر رسوائی عملیات ترور درتایلند سرپوش می گذارد.عکس های مامورین اعزامی “نظام” باروسپیان تایلندی جهانی شده است. “برادر حسین” که پیداست از لو رفتن همکارانش سخت عصبانی شده، می نویسد: “بازداشت شدگان ایرانی، در مدت چند روز اقامت در بانکوک مشغول «شرب خمر» و هرزگی با «روسپیان» بوده اند.”

و درست دراین اوضاع و احوال، یک گروه تروریستی “مرتبط با سپاه پاسداران” در جمهوری آذربایجان کشف و اعضای آن بازداشت می شوند. بازداشت‌شدگان با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان مرتبط بوده وقصد ترور سفیر اسرائیل در جمهوری آذربایجان را داشته اند.

برنده اصلی این سیاست باز هم اسرائیل است. نخست وزیر اسرائیل بلافاصله می گوید:” ماهیت تروریستی ایران برای همه جهان روشن شد و دنیا باید برای چنین حکومتی خط قرمز بگذارد.”

طبق معمول سنواتی کسی بروی مبارک نمی آورد. “نظام” تحت رهبری “عالم‌ترین، مدبر‌ترین” انسان روزگار بی وقفه در حال “برد” است و بر خارج و داخل کشور “اشراف عمیق اطلاعاتی” دارد.

معاون فنی وزارت اطلاعات کشف تازه ای می کند: “شبکه اینترنت عامل تهدید یا ابزار جاسوسی نیست بلکه خود تهدید و جاسوس است.” خود مقام وزارت، وضعیت بازار ارز و سکه را “شوک های کاذب” می خواند و خبر جالبی می دهد: “برخی از خودی ها نیز در این مقوله دچار چالش و اشتباه شدند و جاهایی از نظام رفتند و میلیاردی سکه خریدند.”

و معلوم نیست ماموران وزیرچرا بجای دستگیری “خودی” هائی که “میلیاردی سکه” خریده اند، به منزل احمد منتظری فرزند، آیت الله حسینعلی منتظری، یورش می ببرند.

فرزند مرجع تقلید سبز به سربازان “شجاع‌ترین، متواضع‌ترین و با سخاوت‌ترین انسان روزگار” که همان آقای خامنه ای باشد، حرفی تاریخی می زند: “این خیلی تنگ نظری است که نظام یک اتاق را درون خانه من نتواند تحمل کند.”

 ولی آنها به قول خودشان “عملیات” شان را تمام می کنند و می روند. وتازه خبرحکم ۲۳ سال زندان برای فعالین زیست محیطی آذربایجان منتشر می شود و به گزارش تکان دهنده وضعیت سعید ملک‌پور پیوند می خورد: از حدود ۴۰ روز پیش این برنامه نویس کامپیو‌ترکه به اعدام محکوم شده، از ملاقات با خانواده اش هم محروم شده و گمان می‌رود بازجویان سپاه پاسداران در تلاش برای اخذ دومین اعتراف تلویزیونی از وی باشند.

کا‌ترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه‌ اروپا، برای دومین بار در سال گذشته از مقام‌های جمهوری اسلامی می خواهد تا اجرای حکم اعدام سعید ملک‌پور را متوقف کنند.

ظاهرا ذوب شدگان در “قامت نخل بلند گلشن آزادگی” با بی توجهی به پسند او، سبب شکست طرح وحدت اصولگرایان درانتخابات شده اند. درجنگ گرگها، حتی به هشدار امنیتی کیهان هم توجه نکرده اند.

“غلام خانه زاد” که غلامعلی حدادعادل باشد، پیش از این از قول آیت الله خامنه ای اعلام کرده بود: “رهبری معظم انقلاب مایل نیستند که از سوی ما اصول‌گرایان در انتخابات مجلس نهم بیش از یک فهرست ارائه شود” و حالا می گوید: “ما اقدامات خود را در این رابطه انجام دادیم و تلاش کردیم تا تکثر لیست اتفاق نیفتد، اما نشد.”

حتی پادرمیانی افراد نزدیک به “مقام رهبری” مانند آیت الله محمدرضا مهدوی کنی و محمد یزدی و علی اکبر ولایتی نیز فایده ای نداشته است. “جرزنی و تفرقه افکنی”، هشدارها و تلاش‌ها برای پرهیز از اختلاف و گسترده‌تر شدن لیست‌های انتخاباتی اصولگرایان به جائی نرسیده است. سرانجام مهدوی کنی و یزدی، به کلمه متحد در “جبهه متحد اصولگرایان” بسنده کرده و لیست این ائتلاف را “اصولگرای قطعی و واقعی” خوانده اند. لابد هم کسی سراغ”آقا امام زمان” می رود که برایشان حکم و امضاء بگیرد.

معلوم نیست چه کسی هزینه برنامه های انتخاباتی “اصولگرایان قطعی وواقعی” راخواهد داد. فعلا که بر سرپرداخت خمس ۴۵۰ میلیون تومانی اموال صادق محصولی، پشتیبان مالی جبهه پایداری، دارند دعوا می کنند. بر اساس و با تخمین سایت‌های اصول‌گرا، محصولی در سال گذشته حداقل ۲۲۵۰۰۰۰۰۰۰درآمد بیش از نیاز و خارج از مخارج داشته است.

یک کسی سر سیاه زمستان پیدا کند وطن فروش را تا ملت به خواهش سرداررحیم صفوی -مشاور نظامی فرمانده کل قوا- گوش کنند: در انتخابات شرکت و بار دیگر “حماسه ای مانند ۲۲ بهمن” خلق کنید.

هفته اول اسفند ۱۳۹۰ تمام می شود. سوسمار بی باک به تمامی دهان گشوده است. ایران را جنگ و ویرانی و تجزیه تهدید می کند. حلقه محاصره درعمل و بسرعت تنگ وتنگتر می شود.

شبکه جهانی بین بانکی نقل و انتقال ارز، سویفت SWIFT، در مورد قطع همکاری با موسسات تجاری ایران که شامل تحریم های اتحادیه اروپا می‌شوند، اعلام آمادگی می کند.

دنیس راس، از اعضای ارشد تیم مشاوران باراک اوباما، می گوید که همه درخواست های اسرائیل در زمینه برقراری تحریم های فلج کننده علیه جمهوری اسلامی ایران جامه عمل پوشیده است و تمامی مطالباتی که اسرائیل برای تحریم صنعت نفت، بانک مرکزی و سایر گام ها علیه ایران مطرح کرده بود، اکنون برقرار است.کاهش نیمی از ارزش پول ایران “آن هم تنها در شش هفته”، بارزترین نشانه از متزلزل شدن پایه های اقتصاد ایران است.

ونکوور سان از شرایط اقتصادی ایران گزارش می دهد: “ابر سیاه مشکلات برسر خانوارها.”

همه اخبار حکایت از این دارد:“دیگر هیچ چیزی نمی‌‌تواند مانع سقوط رژیم اسد بشود. فقط زمان آن هنوز مشخص نیست. سرنگونی اسد برای سران تهران یک ضربه‌ی سنگین سوق‌الجیشی خواهد بود…”

محمد نوریزاد در بیست‌وسومین نامه اش به آیت‌الله خامنه‌ای می نویسد: “آنها به ما حمله خواهند کرد!چه تلخ اگر که بگویم آن «دشمن»ی که هماره از آن سخن می‌گفتید، امروزه برای برچیدن بساط ما شال و کلاه می‌کند. جنگی اگر دربگیرد، بسیاری از مردمان ایران را باور براین است که این جنگ، ربطی به آنان و خواسته‌های آنان ندارد. جنگی است میان قدرت‌های زیرک جهان از یک سوی، و روحانیان و پاسدارانی که در تنگنای رفتن و ماندن، به دست‌های خونین و اموال غارت شده‌ی خویش می‌نگرند، از دیگر سوی.”

 

شعر معروف ملک الشعراء بهار در فضای مجازی چرخشی مدام دارد:

این دود سیه فام که از بام وطن خاست 

از ماست که بر ماست 

وین شعله سوزان که بر آمد ز چپ و راست 

از ماست که بر ماست 

جان گر به لب ما رسد از غیر ننالیم 

… با کس نسگالیم 

از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست 

از ماست که بر ماست 

ما کهنه چناریم که از باد ننالیم 

بر خاک ببالیم 

لیکن چه کنیم آتش ما در شکم ماست 

از ماست که بر ماست 

ده سال به یک مدرسه گفتیم و شنفتیم 

تا روز نخفتیم 

و امروز بدیدیم که آن جمله معماست 

از ماست که بر ماست 

گوییم که بیدار شدیم، این چه خیالی است؟ 

بیداری ما چیست؟ 

بیداری طفلیست که محتاج به لالاست 

از ماست که بر ماست 

از شیمی و جغرافی و تاریخ نفوریم 

از فلسفه دوریم 

وز قال وان قلت به هر مدرسه غوغاست 

از ماست که بر ماست 

گویند بهار از دل و جان عاشق غربی است 

یا کافر حربی است 

ما بحث نرانیم در آن نکته که پیداست 

از ماست که برماست

در سالروز پیمان صلح امام دوم شیعیان با خلیفه پنجم، رسانه های ایران از توصیه آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، به خواندن کتاب “صلح امام حسن” خبر می دهند. 

صدای آیت الله خامنه ای شنیده می شود: “ امام حسن مجتبی وقتی نگاه کرد به وضع خودش و وضع کوفه و شرایط اجتماعی و سیاسی، فهمید که اگر حالا جنگ را تمام کرد، تمام کرد. به همان ترتیبی که حکومت را تسلیم کند به معاویه. اگر حالا جنگ را تمام نکند، یکسال دیگر، دو سال دیگر، پنج سال دیگر، ده سال دیگر هم این جنگ ادامه پیدا کند، نتیجه باز هم همین است.”

اتفاقی است تبلیغ “صلح امام حسن”؟ “امام خامنه ای” شهامت سرکشیدن جام زهر دوم را خواهد داشت؟

چه کسی می داند پاسخ شگفت تاریخ چیست. ویرانی ایرانی را بنام سیدعلی خامنه ای خواهند نوشت و یا نجاتش را؟

جواب هرچه باشد، گل آزادی ایران در این عصر یخبندان آزادی خواهد شکفت.

دانشمندان روسی موفق شده اند با استفاده از دانه ها و میوه ذخیره شده در انبار آذوقه یک سنجاب سیبریایی نوعی گیاه ۳۰۰۰۰ ساله را احیا کنند. تصویرش زینت بخش این شماره نگاه هفته است. نبرد آزادی ماایرانیان هنوز در آغاز سده دوم است.