این روزها طنزنوشتن کاری است سهل و ممتنع، ساده است و دشوار، ساده است چون آنچه مقامات کشور می گویند سراسر طنز است و همین که وقایع را نقل کنیم، خودش طنز می شود. اما دشوار است به خاطر شرایط کشورمان، از یک طرف وضع دشوار زندگی روزمره مردم که هر روز سخت تر می شود و از طرف دیگر احتمال رخ دادن جنگ و گسترش نابسامانی ها و همه این موارد نوشتن را سخت می کند. خندیدن به دردهای مردم و حتی کابوس های روزمره دردناک است. نمی دانم تا چه زمانی می شود خندید، اما امیدوارم بیشتر و بیشتر بتوان خندید.
ببین کی چی می گه؟
محمود احمدی نژاد به نیروهای انتظامی گفت به جای بستن سینماها و رستوران ها به مردم حق انتخاب بدهید. وی بعد از چند لحظه فکر کردن گفت: مثلا خود من، همان طور که مردم حق انتخاب داشتند و مرا انتخاب کردند، به مردم حق بدهید که هر چیزی را که ما دوست داریم انتخاب کنند.
سوریه، جنگ خیابانی
اگر از نگاه مخالفان سوریه نگاه کنیم، چندی دیگر به پایان حکومت بشار اسد نمانده است، اگر از دیدگاه بشار اسد نگاه کنیم چند ماهی بیشتر به پایان مخالفت ها با حکومت سوریه نمانده و انشاء الله بزودی همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود و بیست سال دیگر پسر بشار اسد و پنجاه سال دیگر نوه بشار اسد و هشتاد سال دیگر نواده بشار اسد روی کار می آیند. در همین شرایط لاوروف مسوول سیاست خارجی روسیه گفت: “ اسد هرگز کناره گیری نخواهد کرد” صالحی وزیر خارجه تحت تعقیب جمهوری اسلامی هم که دو روز قبل گفته بود: “ ایران آماده میزبانی از مخالفان بشار اسد است” یک روز بعد با کمال اعتماد به نفس گفت: “ با معارضان سوری در ارتباط بودیم” وی یادش رفت بگوید: نزدیک بود دستگیرشان کنیم که در رفتند. اما از همه مهم تر سازمان صلیب سرخ جهانی بود که گفت: “ سوریه در شرایط جنگ داخلی قرار دارد.”
روزنامه ها و رسانه های خبری هم خبر دادند که “ چنان روزگاری شد اندر دمشق، که هیچ چیزی به جز جنگ خیابانی نمی شد اسمش را گذاشت و لاجرم باید فراموش کرد عشق” تصاویر نشان می دهد که قرم قرم مخالفان سوریه به قرمساق گفتن شان در دمشق منجر شده و بغداد دمشق بدجوری خراب است. البته طولانی ترین رهبر کشورهای خاورمیانه یعنی بشار اسد در کمال افسردگی گفت: “ در روزی که تمامی کشورهای عربی مقابل سوریه می ایستند، ایران تنها کشوری است که از دمشق حمایت می کند.” من که پیشنهاد می کنم به جای اینکه دولت از مخالفان سوریه در ایران پذیرایی کند و بیخودی باعث دردسر برای خودش و مخالفان سوریه و مردم ایران بشود، بشار اسد را به ایران بیاورند و در یک روستایی در گیلان قایمش کنند. هم برای خودش بهتر است هم برای ما. بعدا هم مسوولان کشوراگر خواستند برای زیارتی سیاحتی چیزی یکی دو سال بروند نجف و کربلا، بشار اسد را هم با خودشان ببرند. دور همی خوش بگذرد به همه شان.
60+10+70+50=100
شاید یکی از بزرگترین ویژگیهای جامعه ایرانی این است که تعداد مردم در ایران در اغلب موارد بیش از صد در صد است. یعنی مثلا اگر طرفداران احمدی نژاد را که به قول خودش 30 میلیون از 38 میلیون رای دهنده طرفدارش بودند، یعنی حدود هشتاد درصد جامعه، جمع کنیم با 85 درصد از جامعه که به قول مسوولان وزارت کشور طرفدار رهبر هستند، و فرض کنیم که سی درصد از جامعه هم جزو اقشار خاکستری هستند و فرض کنیم که 35 درصد هم مخالف هستند، از دید مسوولان حکومت کلا 230 درصد از مردم ایران طرفدار تغییرات درون نظام هستند. یا مثلا اگر از دید اپوزیسیون خارج از کشور در نظر بگیریم که نود درصد مردم طرفدار انقلاب و براندازی هستند، بیش از هشتاد درصد هم که طرفدار آقای رضا پهلوی هستند، طبیعتا هفتاد درصد هم که سبزهای طرفدار موسوی هستند، 65 درصد هم طرفدار کروبی هستند، از 45 درصد ترک های ایران هم که 140 درصدشان طرفدار تغییر زبان ایران و آذربایجان هستند و تازه اینها جدا از زنان هستند که 99 درصدشان مخالف حجاب اجباری و شصت درصدشان طرفدار حجاب اجباری هستند، می ماند چپ ها که خودشان قبول دارند که هفتاد درصد جامعه ایران هم نیستند و فقط مجاهدین خلق هستند که 102 درصد از مردم ایران طرفدارشان هستند. یعنی جمعا اگر شیرین حساب کنیم حداقل 524 درصد مردم ایران طرفدار راههای مختلف تغییر کامل نظام اعم از کودتا و شورش و انقلاب و جنبش هستند.
البته منظورم این ها نبود، بلکه می خواستم بگویم اخیرا مسوولان قضائی کشور گفته اند که 50 درصد زندانیان ایران مجرمان مرتبط با مواد مخدر هستند، قبلا هم قوه قضائیه گفته بود که 60 درصد مجرمان ایرانی مرتبط با چک و کلاهبرداری و جرایم مالی هستند، حداقل 70 درصدی هم به خاطر جرایم اخلاقی حداقل به یک بازداشت کوتاه می روند و حداقل ده درصد هم که زندانیان سیاسی هستند، جمعا با این آمار 190 درصد زندانیان مان فقط همین چهار جرم را دارند، حالا اختلاس و اینها بماند و برود پی کارش.
یکی سر این کشششششششششش را بگیرد
پیام های اقتصادی خامنه ای در 16 سال گذشته
1374: باید انضباط اقتصادی و مالی داشته باشیم.
1375: باید با فساد اقتصادی مبارزه و کار سازنده را حمایت کرد.
1376: امسال باید صرفه جویی کنیم و با فساد مالی مبارزه کنیم.
1377: امسال همه اسراف و فساد مالی را کنار بگذارند.
1378: به خاطر سال امام خمینی سال مبارزه با فساد مالی است.
1379: باید نسبت به حقوق ضعفا و پابرهنگان بی اغماض بود.
1380: امسال سال مبارزه با بیکاری و فساد مالی است.
1381: امسال باید سال بدون تندروی با فساد مالی باشد.
1382: امسال سال خدمت رسانی و مبارزه با فساد مالی است.
1383: رفع فقر و مبارزه با فساد مالی باید سرلوحه همه چیز باشد.
1384: امسال سال مبارزه با مفسدین مالی است.
1385: سال حماسه خدمت رسانی و مبارزه با دانه درشت های فاسد است.
1386: امسال سال اتحاد برای مبارزه با فساد مالی است.
1387: امسال سال نوآوری در مبارزه با فساد مالی و اختلاس اموال مردم است.
1388: امسال سال مبارزه همه جانبه با فقر و فساد مالی است.
و سرانجام پس از پانزده سال، بالاخره مبارزه با فساد مالی آغاز گشت
1390: مبارزه با فساد مالی و اختلاس را کشششششششششششش ندهید.
گوگل ارث می سازیم
معاون وزیر ارتباطات گفت: “ گوگل ارث هم می سازیم.” لامروت نگفته که نقشه دیجیتال از زمین می سازیم، گفته “ گوگل ارث” می سازیم، انگار گوگل ارث پدرش است. مرد حسابی! حالا می خواهی نقشه فضایی از کره زمین بسازی بساز، ولی گوگل ارث که مال تو نیست که می خواهی بسازی. مال گوگل است. بلوف زن بی احتیاط می شود.
ناو آمریکایی و قایق خصوصی
چهارمین ناو آمریکایی وارد خلیج فارس شد. سردار فیروزآبادی برای اقدام سریع سوار هواپیمای سی 130 شده و بالای تنگه هرمز در حال آمادگی برای پریدن در تنگه مذکور و بستن تنگه است. سردار پهناور سپاه اسلام گفت: “ طرح تنگه هرمز آماده شد” معاون این شخصیت برجسته نظامی توضیح داد که منظورش این است که “ طرح بستن تنگه هرمز آماده شدم”، همین سردار پهناور توضیح داد که:” چند روز پیش اتفاق شیرینی افتاد و ناو هواپیمابر “ جرج واشنگتن” وارد خلیج فارس شد.” همزمان با همین خبر، همین ناوگان اشتباها یک قایق خصوصی اماراتی را هدف قرار داد که یک نفر از افراد مستقر در قایق کشته و سه نفر زخمی شدند. آمریکایی ها گفتند که این قایق شبیه قایق های تندروی سپاه پاسداران بود. فعلا بزن بزن در خلیج فارس در مرحله آرامش قبل از خدانکند است. در تهران گروهی در حال درست کردن قهوه تلخ به جای جام زهر برای رهبری هستند، گروهی مشغول تماس تلفنی با کاخ سفید هستند که دعوا را تمام کنند، طائب هم گفت: “ مذاکره برای رابطه با آمریکا یعنی نابودی جمهوری اسلامی. وی حالات دیگر را چنین توصیف کرد:
الف) جنگ با آمریکا و نابودی جمهوری اسلامی در حمله نظامی.
ب) ادامه همین وضعیت و فروپاشی کشور و نابودی جمهوری اسلامی.
پ) دادن وضعیت به دست اصلاح طلبان و نابودی جمهوری اسلامی.
تنها راه مطمئن این است
ت) سازش با آمریکا و روی کار آمدن یک دولت میانه رو و نابودی جمهوری اسلامی.