منافع مشترک دو کشور رو به افزایش است

نویسنده

» تحلیل لوریان لوژور از روابط تهران و واشنگتن

از دید جمهوری اسلامی، ایالات متحده طی ۳۰ سال اخیر “شیطان بزرگ” بوده و از دید واشنگتن، تهران به عنوان “محور شرارت” دسته بندی شده است. ولی آب شدن یخ روابط میان این دو دشمن ممکن است باعث شود تا این دو درخصوص مسایل حساس خاورمیانه با یکدیگر به همکاری بپردازند. بی شک هنوز کینه های بسیاری بین آنها وجود دارد که همین مانع از ایجاد یک رابطه پراطمینان می شود، ولی از نظر تحلیلگران، درگیری در افغانستان، سوریه و عراق “منافع مشترکی” را در بردارد که می تواند منجر به همکاری های تنگاتنگ میان این دو کشور شود.

طی تنها چند ماه، تهران و واشنگتن که از سال ۱۹۸۰ هیچ گونه رابطه دیپلماتیک با یکدیگر نداشتند، به لطف تماس تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی به شکلی باورنکردنی به یکدیگر نزدیک شدند. دو دولت همچنین به کرات به صورت مستقیم مذاکره کرده اند؛ ابتدا به صورت محرمانه در عمان و سپس آشکارا در اواخر نوامبر که منجر به انعقاد یک توافق مقدماتی در رابطه با برنامه هسته ای ایران شد. علیرضا نادر، تحلیلگر ارشد مرکز تحقیقات “رند”، پیش بینی می کند که ممکن است میان ایران و آمریکا “همکاری نزدیک و دوجانبه ای برای حل و فصل برخی بحران های منطقه ای” انجام شود. به گفته آقای نادر، اولین مورد همکاری می تواند مربوط به افغانستان باشد که “بهترین مثال از منافع مشترک” دو کشور محسوب می شود. ابتدا به این دلیل که “ایالات متحده نیز به مانند ایران خواستار بازگشت طالبان به قدرت نیست” و سپس به این دلیل که “هر دو کشور نسبت به خروج مواد مخدر از افغانستان نگران اند”. این تحلیلگر خاطرنشان می سازد که در زمان سقوط طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱، واشنگتن و تهران با یکدیگر همکاری کردند تا حکومت رییس جمهور حامد کرزای را سرپا نگاه دارند. مذاکره کننده ایرانی در آن زمان محمد جواد ظریف بود که امروز رییس دیپلماسی ایران است: شخصیت اصلی در مذاکرات هسته ای با قدرت های جهانی. به عقیده آقای نادر، اگر این بحران اتمی بین المللی حل و فصل شود، افغانستان می تواند “بهترین مورد همکاری میان ایران و آمریکا باشد، چرا که این مورد دارای کمترین بُعد ایدئولوژیکی است”.

 

رقیب یکدیگر

در مورد سوریه، ماجرا کاملاً متفاوت است. واشنگتن و تهران درخصوص جنگ این کشور دارای مواضعی متناقض هستند. آمریکایی ها از مخالفان حکومت اسد حمایت می کنند و ایران را به دلیل حمایت نظامی از حزب الله، “حامی تروریسم” می دانند. با این حال، علیرضا نادر به مواردی اشاره می کند که مواضع دو کشور در آنها همسوست: نگرانی درباره گسترش نیروهای القاعده و افراط گرایی سنی.

نگرانی درخصوص افزایش قدرت القاعده و افراط گرایان سنی در عراق که توسط یک حکومت شیعه اداره می شود نیز به یکی از منافع مشترک تهران و واشنگتن تبدیل شده. به همین دلیل، نیروهای مسلح ایران هفته گذشته اعلام کردند که آماده اند تا تجهیزات و مشاوره نظامی لازم را در مبارزه علیه القاعده تأمین کنند. به موازات آن، پنتاگون نیز به تحویل محموله موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین خود به عراق به هدف مبارزه علیه گروه های افراط گرا سرعت بخشیده است. ولی از نظر علیرضا نادر، این “راه های همکاری” محدود هستند و درحال حاضر به یک “ائتلاف” میان ایران و ایالات متحده که “همچنان در منطقه خاورمیانه رقیب یکدیگر شناخته می شوند” منجر نخواهند شد. از دید او، “خصومت جمهوری اسلامی برای اسراییل احتمالاً بزرگ ترین مانع در همکاری میان ایران و آمریکاست”.

ازسوی دیگر، نزدیک شدن تاریخی دو کشور چندان خوش بینانه مورد نظر قرار نگرفته؛ چه در جناح اسراییل، چه در میان کشورهای حوزه خلیج فارس و در رأس آنها عربستان سعودی، که رقیب حکومت تهران در صحنه منطقه ای است. در واشنگتن نیز، بخشی از کنگره به شدت با اتخاذ رفتار ملایمت آمیز با ایران مخالف است و حتی بر تشدید تحریم ها علیه این کشور تأکید می ورزد.

ریموند تانتر، یکی از مسؤولان سابق دولت ریگان، در فارین پالیسی می نویسد: “همکاری با ایران، به ویژه برای مبارزه با القاعده، به مانند آن است که مواد لازم برای شعله ور ساختن آتش را برای یک آتش افروز فراهم سازیم.”

منبع: لوریان لوژور، ۱۳ ژانویه