سفر کاسپین ماکان، نامزد “ندا آقا سلطان” به اسرائیل و دیداراو با رئیس جمهور این کشور، جنجال بسیاری به دنبال داشت تا بدانجا که رسانه های منتسب به جنبش سبز، اعلام کردند سفر او ربطی به جنبش سبز ندارد و مادر ندا نیز رسما اعلام کرد “نامزد ندا بودن این حق را برای کاسپین ماکان ایجاد نمی کند که به اسرائیل سفر و با شیمون پرز دیدار کند و با سوء استفاده از نام ندا، خود را نماینده مردم ایران بخواند”. اما کاسپین ماکان که اکنون به کانادا برگشته در مصاحبه با “روز” همچنان از سفر و دیدارش با شیمون پرز دفاع میکند. او می گوید وابسته به هیچ گروه و تشکیلاتی نیست و تمام سفرها و دیدارهایش را به صورت مستقل انجام می دهد و نماینده هیچ کسی نیست.
کاسپین ماکان به “روز” می گوید قصد سوءاستفاده از نام ندا را ندارد و افتخار می کند نامزد کسی بوده که جان باختن اش، فریاد مظلومیت و آزادیخواهی مردم ایران را به جهانیان رساند.
این مصاحبه در پی می آید.
آقای ماکان شما به اسرائیل سفر و با رئیس جمهور این کشور نیز دیدار کردید. این دیدار چرا و با چه هدفی صورت گرفت؟
من از طرف شبکه دو تلویزیون اسرائیل به این کشور دعوت شدم و با درخواست خودم ملاقاتی با رئیس جمهور این کشور انجام دادم.این دیدار را هم با این هدف انجام دادم که احتمال حمله نظامی اسرائیل به ایران قوت گرفته بود و من میخواستم بگویم که مردم ایران خواهان جنگ نیستند و هیچ خصومتی با مردم و دولت اسرائیل ندارند. ما نه مرز جغرافیایی با اسرائیل داریم و نه در طول تاریخ مشکلی با این کشور داشته ایم بلکه این سران جمهوری اسلامی هستند که برای تحریف اذهان عمومی و ادامه حاکمیت خود، دشمنی فرضی از اسرائیل ساخته اند و هر موقع لازم می بینند از این دشمنی فرضی، بهره برداری میکنند. آنها اسرائیل را به عنوان کشور قبول ندارند و خواهان محو آن از صفحه تاریخ هستند و تا بدانجا پیش رفته اند که این دشمنی فرضی را به سطح مردم نیز کشانده اند؛ یعنی نه تنها با دولت اسرائیل بلکه با مردم اسرائیل نیز دشمن هستند و همین مساله باعث شده چهره ای غیر انسانی از مردم ما در جهان تعریف شود، در حالیکه این سیاست رهبران رژیم است و نه خواست مردم ایران. من برای ارائه چهره واقعی مردم صلح دوست ایران، این سفر را انجام دادم تا بگویم حساب مردم را از رژیم جدا کنند و آنچه که از سوی رهبران حکومت عنوان می شود، حرف مردم نیست. یعنی در اصل من معتقدم دشمنی فرضی با اسرائیل، سکوی پرتابی برای حکومت شده و من می خواستم به عنوان یک ایرانی این دشمن فرضی و این تابو را بشکنم.
از قوت گرفتن احتمال حمله نظامی به ایران از سوی اسرائیل سخن گفتید اما چنین احتمالی اگر ماهها پیش مطرح بود اکنون مدتهاست چندان محتمل به نظر نمی رسد و جدی تلقی نمی شود.
در بسیاری از رسانه ها این قضیه مطرح شده و احتمال حمله اسرائیل به مراکز هسته ای ایران قوت گرفته بود. رهبران جمهوری اسلامی هم که به طور مداوم در حال تحریک دولت اسرائیل هستند تا با حمله احتمالی به اهداف خود برسند.یعنی رژیم در این قضیه نیز به بقای خود می اندیشد نه منافع ملی و انسانی ایران.
آقای ماکان، احتمال چنین حمله ای از سوی امریکا نیز وجود داشته و هر از چند گاهی بحث حمله به ایران از سوی امریکا نیز مطرح شده. شما چرا رفتید دیدار رئیس جمهور اسرائیل و مثلا سراغ رئیس جمهور امریکا نرفتید؟
من با مقامات امریکایی نیز حتما دیدار خواهم کرد و این دیدار در اولویت های بعدی من است اما حمله نظامی امریکا به ایران در زمان جرج بوش قوت داشت. اما آقای اوباما همیشه به نوعی خواسته خود مبنی بر مذاکره و دوستی با رهبران رژیم ایران را نشان داده است.یعنی نوع دیدگاه دولت امریکا نشان میدهد که فعلا قصد حمله نظامی ندارد لذا من ترجیح دادم اول به اسرائیل بروم و با رئیس جمهور این کشور دیدار کنم.
شما از چه جایگاهی این کار را کردید و از رئیس جمهور اسرائیل خواستید حساب مردم ایران را از حکومت جدا کند؟ یعنی بیشتر میخواهم بدانم چه جایگاهی برای خود متصور هستید؟
من با هیچ عنوان خاصی اینکار را نکردم. من فکر میکنم هر انسانی این حق را دارد، و من هم به عنوان یک فعال حقوق بشر و انسانی که فعالیت سیاسی می کند، می توانم این حق را برای خود قائل شوم. آزادی بیان و حق فردی، یکی از اجزای مهم دموکراسی و الفبای دموکراسی است و کسانی که ادعای مبارزه برای دموکراسی و آزادیخواهی دارند نمی توانند کسی را از حقی محروم کنند. من یک فعال سیاسی و فعال حقوق بشر هستم و در این جایگاه از رئیس جمهور و مردم اسرائیل خواستم حساب مردم ایران را از حکومت ایران جدا کنند.
قبل از کشته شدن ندا، کسی نامی از شما در عرصه سیاسی نشنیده بود. یعنی اسم شما بعد از کشته شدن ندا مطرح شد. میخواهم بگویم اگر ندا کشته نمی شد شما را به اسرائیل دعوت نمی کردند ولی امروز شما تحت نام ایشان به اسرائیل رفتید.
نه؛ من به عنوان نامزد ندا یا نماینده مردم دعوت نشده بودم بلکه تلویزیون اسرائیل از کاسپین ماکان دعوت کرده بود و نمی دانم چرا این مساله اینقدر حساسیت ایجاد کرده است. من در عرصه سیاست فعالیت خیلی محدودی داشتم و بعد از قضیه تقلب در انتخابات به این باور رسیدم که می شود کاری کرد.برای همین بود که سعی می کردم به ثبت وقایع و سرکوب ها و درگیریها بپردازم و شروع به عکاسی از تظاهرات کردم. نداهم که کشته شد شروع به مصاحبه با رسانه های مختلف کردم و به بیان فجایع پرداختم که منجر به بازداشت من شد و بعد که به طور موقت آزاد شدم فرار کردم. اوایل هم که از ایران خارج شده بودم همه درباره ندا می پرسیدند و من هم درباره ندا صحبت می کردم. اما به اندازه کافی صحبت شده و اکنون به نام خودم فعالیت می کنم و نه از نام ندا و نه از نام دیگری استفاده نمی کنم. مثل هر انسان دیگری که حق دارد نظر خود را بیان کند، من نیز همین کار را می کنم. دعوت می شوم، سخنرانی می کنم و عقاید خودم را بیان می کنم.
دیدارتان با رئیس جمهور اسرائیل تحت چه عنوانی صورت گرفت آیا ایشان به این دلیل با شما دیدار نکردند که نامزد ندا بودید؟
من نه به عنوان نامزد ندا و نه به عنوان نماینده مردم با رئیس جمهور اسرائیل دیدار نکردم و فقط به عنوان شخص خودم این دیدار را انجام دادم. هیچ کس مرا به عنوان نماینده ندا دعوت نکرد و من هم، خودم را به این عنوان معرفی نکردم. البته یک واقعیتی هست؛ من چه بخواهم و چه نخواهم نام ندا با من هست و کسی نمی تواند این را از من بگیرد و افتخار هم می کنم که نامزد ندا بودم و تا پایان عمرم نامزد او خواهم بود و هر جا که بروم نام او با من است و در قلب من جای دارد اما این بدین معنی نیست که من از نام ندا سوءاستفاده بکنم. یعنی می خواهم همه بدانند ندا عشق زندگی من بود و کسی نمی تواند این عشق را از من بگیرد.
اما شما گفته اید که سفیر صلح مردم ایران هستید. آیا بدین معنی نیست که خود را نماینده مردم معرفی کرده اید؟
به هیچ عنوان. آقای شیمون پرز، تندیس پرنده صلح و آزادی را از طرف دولت و ملت اسرائیل به شجاعت ندا، خانواده ندا و مردم ایران هدیه کرد با این پیام که ما خواهان صلح هستیم و نه جنگ. من تنها در این زمان بود که از جانب خودم، خانواده ندا و مردم از این تندیس تشکر کردم؛ اگر هم در جایی چیزی غیر از این ادعا شده تکذیب می کنم.
آقای ماکان شما در چه جایگاهی این تندیس را پذیرفتید؟ نماینده مردم نبودید، اما از جانب مردم پذیرفتید این پارادوکس نیست؟
هر عقل سلیمی و هر انسان آزادیخواهی، وقتی پیام صلح و انسانی را از سوی یک ملت و دولت دریافت می کند آن را رد نمی کند و تشکر می کند من هم همین کار را کردم. من از طرف خودم، هدیه و پیام گرم ایشان را پذیرفتم. من ایشان را کشور دشمن نمی دانم. صدام حسین نبود که بگوییم دشمن ما بود و انسان های بسیاری را به کشتن داد. ما هیچ وقت خصومتی با مردم و دولت اسرائیل نداشته ایم و اگر کسانی هستند که از این قضیه خوششان نمی آید من این هدیه را با آنها تقسیم نمی کنم. اما می پرسم کدام انسان آزاده ای است که پیام انسانی کسی را که ظلمی هم به او نکرده نپذیرد؟
آیا اولویت امروز جامعه ایران همین مسئله بود؟ یعنی در شرایط فعلی، بحث اسرائیل در اولویت است یا مباحث داخلی کشور؟
در حال حاضر مهم ترین مساله ای که به نظر من می رسد نقاط ضعف و حساس حاکمیت فعلی ایران است. این نقاط ضعف باید شناسایی شود و من بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که باید این تابو شکسته شود چون حکومت از این تابو بیشترین بهره برداری را می کند. به نظر من موضوع رابطه ایران و اسرائیل یک شاه کلید است؛ یعنی اگر نشان دهیم که هیچ دشمنی بین اسرائیل و ایران نیست نقاب از چهره ها می افتد.
شما می گویید به عنوان شخص خود این دیدار را انجام داده اید؛ نماینده مردم هم نبودید. چطور فکر میکنید آقای شیمون پرز، حرف های شما را بپذیرد و اگر هم قصد حمله به ایران هم بالفرض مطرح بوده با سخنان و دیدار شما منتفی شود؟
طبیعی است که من به شخصه نمی توانم اثر شگفت انگیزی در سیاست خارجی یک کشور بگذارم. اماهر انسانی حق دارد به اندازه خود تلاش کند و اثر بگذارد. برداشت من از این دیدار این بود که دولت اسرائیل قصد جنگ ندارد و خواهان صلح است.
در این دیدار چه بحث هایی کردید؟
من گفتم ما هیچ خصومتی با اسرائیل نداریم و اگر عده ای می گویند اسرائیل باید نابود شود این حرف مردم ایران نیست. آقای پرز هم به صلح طلبی مردم ایران اشاره کرد و گفت که هرگز مایل نیست جنگی صورت بگیرد و تصریح کرد که “از طرف ما جنگی نخواهد بود و در حقیقت مبارزه فکری است و باید از طریق دیپلماسی حل شود”.
شایعاتی مطرح شده که شما عامل جمهوری اسلامی هستید و برای ضربه زدن به جنبش مردمی ایران، به اسرائیل سفر کرده اید. چه پاسخی برای این مساله دارید؟
شایعات بسیاری مطرح شده که همگی حول این محور بود که کاسپین با رفتن به اسرائیل به جنبش ضربه زد اما من چنین چیزی را رد می کنم؛ چون اولا من رهبر جنبش سبز یا لیدر جنبش سبز نیستم که با رفتن من به اسرائیل، به جنبش سبز ضربه ای بخورد. من با جمهوری اسلامی مبارزه می کنم اما شیوه خودم را دارم و در قالب جنبش سبز یا گروهها یا تشکل ها هم نیستم که براساس خواست و روش آنها رفتار کنم. از طرفی من این سفر را به طور کاملا رسمی و علنی انجام دادم. دیدار من و آقای پرز در حضور خبرنگاران انجام گرفت و هیچ نکته مخفی نداشتم و ندارم. دقیقا بعد از این سفر خبرنگاری تماس گرفت و به من گفت بگو سفرت ربطی به جنبش سبز ندارد و نامزد ندا نیستی و من در جواب گفتم که من کی خود را به جنبش سبز بسته بودم که الان بخواهم خطم را جدا کنم یا چنین چیزی بگویم؟ در مورد ندا هم چرا باید نامزدی ام را تکذیب کنم در حالیکه به ندا افتخار می کنم؟ خیلی شایعات و مسائل دیگری نیز مطرح شد و هر کسی با توجه به گرایشات خودش، اتهاماتی به من زد. اما من به صراحت می گویم که همه این شایعات و ادعاها کذب است و شایعه سازان نمی توانند قالبی برای انسان ها درست کنند و بگویند فقط در این قالب حق داری فعالیت کنی. گفتند که کاسپین با این سفر خون ندا را پایمال کرد در حالیکه توضیح ندادند مگر ندا و نداها در جنگ با اسرائیل و یا توسط اسرائیل کشته شده بودند که با رفتن من به اسرائیل خون آنها پایمال شود؟من بارها گفته ام نماینده ندا و مردم نیستم؛اما باز جنجال به پا کردند. من تاکنون سکوت کرده ام اما دلم میخواهد از آنها بپرسم که اگر ندا چند روز دیرتر و بعد از عقد رسمی ما کشته می شد، من می توانستم به عنوان نماینده ندا و مردم به اسرائیل بروم؟ نامزد ندا بودن این حق را به من نمی دهد که سفری بروم و کاری را به نام او و مردم انجام بدهم اما نامزد ندا بودن این حق را نیز از من سلب نمی کند که سفری نروم و به شیوه خود فعالیت نکنم. ضمن اینکه خبر رفتن من به اسرائیل قبل از اینکه این سفر انجام شود منتشر شده بود اما هیچ کسی اعتراضی نکرد و نظری نداد اما بعد از رفتن من یکباره شروع کردند به تهمت زدن و حتی دخالت در زندگی شخصی و خصوصی من. در حالیکه این مسائل هیچ ربطی به سفر من نداشت و چون کاری کرده بودم که به مذاق برخی ها خوش نیامده بود رو به تهمت و افترا آوردند. اما من خوشحالم که این سفر صورت گرفت؛ از طرفی به اهدافی که داشتم نزدیک تر شدم و از طرفی این حسن را داشت که دست عده زیادی را رو کرد و نشان داد که هدف واقعی برخی از افراد چیست.
شما به خاطر نامزدی با ندا بازداشت شدید یا دلیل دیگری نیز داشت؟
من به این دلیل بازداشت شدم که پس از کشته شدن ندا، شروع به مصاحبه با رسانه های مختلف کردم و این قضیه برای آقایان سنگین بود. اما وقتی برای بازداشت من آمدند چون در تظاهرات مردمی و درگیریها شرکت و در قالب عکس و تصویر، وقایع را ثبت می کردم همه کارهایم دست ماموران افتاد و همه را ضبط کردند. بعد اتهام دیگری به من منتسب کردند؛ از سوی دیگر من تغییر دین داده بودم و این قضیه خطرناک بود و می توانست باعث شود مرا به عنوان یک مرتد اعدام کنند.من دو ماه در زندان بودم و تحت انواع فشارها و شکنجه ها، و اگر به طور موقت آزادم کردند به دلیل پی گیری های خانواده ندا بود و اینکه آقایان می ترسیدند اتفاقی برای من بیفتد و چون نامزد ندا بودم برای آنها هزینه بیشتری داشته باشد. من با وثیقه و سند خانواده ام و همچنین تضمین مادر ندا مبنی بر سکوت و عدم فعالیت، آزاد شدم. پرونده ام در شعبه دو دادسرای امنیت است و به شدت تحت نظر بودم تا اینکه بعد از مدتی، از ایران فرار کردم و دولت کانادا حمایت ویژه ای به من کرد به طوریکه ظرف دو ماه مرا از ترکیه به کانادا منتقل کردند.