ژست عدالت جویی در مبارزه با مفاسد اقتصادی

بیژن صف سری
بیژن صف سری

هنوز آنهایی که مو در آسیاب عمر سپید کردند و در تهران چهل، پنجاه سال‎ ‎پیش زندگی می کردند به یاد دارند ‏که وقتی با اتوبوس از جاده قدیم شمیران‏‎ ‎می گذشتند، شاگرد راننده ها که به پا رکابی ها معروف بودند با ‏رسیدن به‎ ‎ایستگاه باغ صبا، به طنز و کنایه داد می زدند “ایستگاه از کجا آوردی” که‎ ‎منظور ساختمان بلندی ‏بود در محله باغ صبا که می گفتند: متعلق به رذیس‎ ‎شهربانی وقت بوده است اما از آنجائیکه مردم می دانستند ‏رئیس نظمیه با حقوق‎ ‎ماهیانه قادر به داشتن چنین ساختمانی نمی تواند باشد، با کنایه به قانون‎ “‎از کجا آوردی” ‏نام ایستگاه باغ صبا را با این طعنه به زبان می آوردند‏‎.‎

در دهه ۱۳۳۰ به دلیل آشفتگی های اقتصادی و بی‎ ‎پولی مردم و فقری که گریبان ملت را گرفته بود، دولت ‏وقت را بر آن داشت‎ ‎لایحه ای را به مجلس ارائه دهد تا در پی تصویب آن، نوکیسه های مشکوک‏‎ ‎شناخته ‏شوند و منابع ثروت اندوزیشان مشخص گردد و از همین رو برای دل مشغولی‎ ‎جماعت پرسشنامه هایی در ‏بین رجال و متمولین پخش کردند که نه تنها مردم بلکه‏‎ ‎مجریان این طرح قانونی هم باور نداشتند که بتوان ‏کاری از پیش برد درست مانند ماجرای فرمان رهبری نظام مبنی بر مبارزه با مفاسد اقتصادی که در دهم ‏سال 1380 صادر گردید و از چند روز قبل به مناسبت سال روز صدور این فرمان، بازاین حکایت تازه می ‏گردد تا بدانجا که روز سه شنبه نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس به مناسبت سالروز صدور آن ‏فرمان هشت ماده‌ای، گزارشی را در صحن مجلس قرائت می کند که در بخشی از این گزارش آمده است، در ‏اجرای اصل ۴۹ قانون اساسی دولت موظف شده است ثروت های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، ‏سرقت و.. سوء‌استفاده از مقاطعه‌کاری‌ها و معاملات‎ ‎دولتی، فروش زمین‌های موات و مباحات اصلی و… ‏سایر موارد غیرمشروع را‎ ‎گرفته و به صاحب حق رد کند‎.‎

سابقه مبارزره با مفاسد اقتصادی در این کهنه دیارحکایت تازه ای نیست و در هر دوره زمامداران وقت، اگر ‏نگویم از این حکایت با خبر بودند دست کم آوازه آن را در قلمرو خود شنیده بودند مانند رضا خان که ‏وقتی هر روز حاجی مخبر السطنه را می دید پی به گوشه ای از فساد دربار خود می برد چرا که حاجی ‏‏( مخبر السلطنه ) وقتی اجازه شرفیابی می یافت، آنقدر دستهایش را به هم می مالید و مدام مبارک است، ‏مبارک است می گفت تا رضا خان مجبور به پرسش شود و بپرسد چه چیزی مبارک است ؟ و آن وقت ‏حاجی هم مثلا می گفت: پرده های جدیدی که فرمودید از آلمان خریداری شود. و رضا خان می فهمید، آیرم ‏رئیس نظمیه به اسم خرید پرده، مقدار زیادی پارچه وارد کشور کرده و مالیات و عوارض هم نداده است و ‏این در زمانی بود که روزنامه ها توقیف و سانسور، بر همه جا حاکم بود و عجبا که امروز، در عصر ‏ارتباطات هم که دست کم، جراید و روزنامه ها می توانند، نقش حاجی مخبرالسطلنه ها را داشته باشند، در ‏توقیف و یا در سانسور به سر می برند.‏

به شهادت تاریخ این کهنه دیار، زمامداران و حاکمان وقت، همواره به فراخور دوره و زمانه خود، گاه چنین ‏فرمان هایی را برای خالی نبودن عریضه صادر کرده اند که چیزی جز ژست عدالت جویی نبوده است که ‏اگر غیر آن بود، می بایست در این هشت سالی که از صدور فرمان هشت ماده ای رهبر می گذرد، دست کم ‏از بین آن همه پرونده مفاسد اقتصادی که به قول، نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، تعدادشان به ۴۰۰ ‏پرونده محرمانه می رسد، لا اقل مفسدان همان 60 پرونده قابل رسیدگی را تا کنون معرفی می کردند و ‏هرگز با بهانه هایی چون مشکلات آئین دادرسی که باعث اطاله ی دادرسی می‌شود، معرفی عاملان را تا ‏قیام حضرت مهدی طولانی نکنند.‏

اگر آن نقل قولی که از مولای متقیان در بین ما شیعیان مشهور گردیده، که هیچ ثروتی انباشته نمی گردد ‏مگر آنکه حق مظلوم و یا مظلومانی پایمال گردد، درست باشد ؛باید دید چگونه است که در نظام اسلامی که ‏زمامداران، وظیفه شرعی نسبت به مال و جان و ناموس ملت خود دارند امکان رشد مفاسد اقتصادی فراهم ‏گردیده.‏

نقل است که روز ی کریم خان زند در ایوان مظالم نشسته بود که مردی اجازه حضور طلبید و کریم خان ‏اجازه داد و پرسید: کیستی؟‎

مرد گفت: مردی بازرگانم که آنچه داشتم، سارقین از من دزدیدند‎.

کریم خان گفت: وقتی مالت را دزدیدند تو چه می کردی و کجا بودی ؟‏‎

مرد گفت: در خواب بودم‏‎

کریمخان پرسید: چرا خواب بودی؟‎

مرد گفت: چنین می پنداشتم که تو بیداری.‏