اصولا همانطور که جامعه باز به قول پوپر دشمنانی دارد، جامعه بسته هم به قول آدمهای دیگر دشمنانی دارد. برای هفتصد و سی و پنجمین بار در دو سال گذشته سیاست خارجی دولت یکدست نابغه معاصر حاج محمود الفنون تغییر کرد و از سیاست ایران و اروپا، به سیاست ایران و هند، ایران و روسیه، ایران و آمریکای لاتین، ایران و عراق، ایران و دنیای اسلام و ایران و توگو، چرخید و به ایران و چین رسید. حاج محمود در دیدار با مقامات چینی گفت: « روابط مستحکم ایران و چین دشمنانی دارد.» آگاهان برای توصیف دلایل نزدیکی ایران و چین، موارد مختلفی را بیان و با شدت و حدت بسیار برآن پافشاری کردند.
اول: چین با 1.300 میلیارد جمعیت بیشترین اعدام را در سال گذشته انجام داده است، ایران هم با جمعیتی یک پانزدهم چین دومین کشور اعدام کننده در جهان است.
دوم: چین بیشترین تصادفات هوایی و جاده ای را در جهان دارد، ایران هم دومین کشوری است که بیشترین تصادفات جاده ای و هوایی در جهان را دارد.
سوم: چینی ها جزو کشورهایی هستند که بیشترین مهاجرت بدون بازگشت را در جهان انجام می دهند، ایرانی ها هم جزو مهم ترین کشورهایی هستند که همین کار را می کنند.
چهارم: چین در گذشته برای سالهای طولانی طرح امنیت اجتماعی و مبارزه با تبرج بانوان چینی را که بیچاره ها خیلی هم تبرج ندارند، اجرا کرده است، ایران تازه به کشف طرح امنیت اجتماعی نائل شده است، با این تفاوت که در چین فقط یک نوع لباس قانونی بود، در ایران انواع لباس هایی که شبیه هم است می توان پوشید.
پنجم: چینی های کمونیست سالها از طریق انقلاب فرهنگی به مسلمان کشی پرداحتند، در ایران هم دولت مسلمان سالها به کمونیست کشی پرداخت.
ششم: مردم چین آنقدر به رابطه کشورشان با ایران علاقمندند و بالعکس که اگر از کشورشان بیرون بیایند، آخرین جایی که ممکن است بروند ایران است، ایرانی ها هم به همه جا حاضرند بروند، اما آخرین جایی که ممکن است بروند، چین است.
گودزیلا در انتخابات
این محسن رضایی هم مثل احمدی نژاد و خیلی از مسوولان عالیرتبه کشور، اصلا حواس شان نیست که وقتی حرف می زنند، این حرف را می شود ترجمه کرد و به زبان انگلیسی منتشر کرد. فکر می کنند که مثلا اگر در الیگودرز اگر سخنرانی کنند، چون سی ان ان در الیگودرز دفتر ندارد، به همین دلیل سخنان شان به گوش سی ان ان و در نتیجه همه مردم دنیا نمی رسد. در همین راستا، محسن رضایی گفت: « لاریجانی با سولانا بازی می کرد و او را بازی می داد….. هر بار که سولانا با آقای لاریجانی مذاکره می کرد، با دست خالی اما امیدوار از جلسه خارج می شد….» در نتیجه این اعمال و افعال:
1) سولانا الآن همان کاری را که قبلا می کرد انجام می دهد، ولی لاریجانی استعفا داده و دیگر کاری انجام نمی دهد.
2) ما مسلمانان انسان های راستگو و با صداقتی هستیم، ولی غربی های فاسدی مثل سولانا که حاصل تمدن منحط و کثیف غرب هستند، موجودات دروغگو و حیله گری هستند.
3) ما از نظر دیپلماسی خیلی پیشرفت کردیم و نتیجه آن هم معلوم است، اروپایی ها هم از نظر دیپلماسی خیلی عقب رفتند و نتیجه آن هم معلوم است.
تهران به شهرستان می رود
طرح انتقال پایتخت از تهران از طرح هایی است که از قبل از انقلاب مطرح بود و در تمام این سالها روسای جمهور هر کدام حداقل یک بار به این طرح فکر کرده اند، اما این نظر هم بارها اعلام شده که انتقال پایتخت از تهران به شهرهای دیگر، چند برابر ساختن یک پایتخت جدید هزینه دارد. در همین راستا، من فکر می کنم در طول تاریخ تهران، از زمانی که باقرآباد بود، تا همین حالا که تهرانی 15 تا 20 میلیونی است، هیچ زمانی مثل امروز برای انتقال پایتخت از تهران به شهرهای دیگر، یا کشورهای دیگر یا به بیابان، مناسب نبوده و نیست. دلایلی چند نیز برای این اظهار نظر بسیار کارشناسی شده وجود دارد که توجه شما را به این دلایل مهم جلب می کنم.
اول: یکی از مهم ترین دلایل حضور پایتخت در تهران، ضرورت حضور دولت در تهران است، احمدی نژاد تا امروز حدود 960 روز است که مشغول ریاست دولت در تهران است، از این 960 روز بعید می دانم بیش از 160 روز او در تهران گذشته باشد، اگر پایتخت از تهران برود، احمدی نژاد به جای اینکه 800 روز از تهران برود، 160 روز به تهران می آید تا اگر کاری داشت انجام دهد.
دوم: احمدی نژاد در دو سال گذشته تقریبا توانسته است کاری را که دشمنان انقلاب می خواستند انجام دهند، یعنی نابودی دولت جمهوری اسلامی را از بین ببرد. در حال حاضر تقریبا فرقی نمی کند که وزارتخانه ای در تهران باشد یا در رشت باشد یا در بغداد یا در کاراکاس، حتی مهم هم نیست که وزیر داشته باشد یا نه، حتی مهم نیست که کارکنانش سرکار بروند یا نه. مثلا همین وزارت مسکن اگر در این دوسال وجود نداشت، قیمت مسکن دو برابر نمی شد، یا وزارت کار و امور اجتماعی که قرار است پایتخت را منتقل کند، مهم ترین کارش تولید بیکار بوده است، اگر این وزارتخانه دو سال تعطیل شود، وظایفش بهتر انجام می شود. به همین دلیل بهتر است در همین زمان که دولت کاری ندارد، وزارتخانه ها منتقل شود.
سوم: با توجه به اینکه رئیس جمهور هر هفته در یکی از استانهاست، پیشنهاد می شود که هر وزارتخانه در یک استان تشکیل شود، مثلا وزارت بازرگانی در تبریز، وزارت ارشاد در قم، وزارت مسکن و شهرسازی در ابرقو…. در این حالت رئیس جمهور می تواند هر هفته در یک وزارتخانه باشد.
چهارم: با توجه به اینکه مدت زیادی از وقت رئیس جمهور در کاراکاس گذشته است، پیشنهاد می شود وزارتخانه هایی مثل وزارت خارجه، وزارت صنایع سنگین و خودروسازی و وزارت راه و ترابری به کاراکاس منتقل شود و دولت در واقع در طول سال ییلاق و قشلاق کند.
پنجم: پیشنهاد می شود در یک هماهنگی با دولت عراق وزارت کشور به بغداد منتقل شود، چون وزارت کشور در عراق می تواند هفته ای یک بار انتخابات و رفراندوم برگزار کند و بدون تقلب به همان نتایجی که دوست دارد برسد، طرح امنیت اجتماعی در عراق براحتی قابل اجراست، و مبارزه با مواد مخدر هم در عراق راحت تر به نتیجه می رسد تا در ایران. ضمنا در ایران دولت و وزارت کشور این همه زور می زنند تا یک گروه را تحت فشار قرار دهند تا آن گروه به طرف خشونت و تروریسیم کشیده شود، در عراق این مشکل هم حل است، چون به اندازه کافی تروریست وجود دارد.
ششم: دولت احمدی نژاد دو کار مهم با کارکنان دولتی کرده است، آنهایی را که نقش مهم دارند، از شهرستانها به تهران آورده و به کار گماشته است، کسانی هم که قبلا در آن وزارتخانه ها وجود داشتند، حضور و غیاب شان در وزارتخانه نقشی ندارد. در صورت انتقال دولت به شهرستان، اولا وزرا می توانند به شهرستان برگردند و زندگی راحت تری داشته باشند، کسانی هم که در تهران بیکار هستند، بیخودی به شهرستان نروند و وقت دولت را نگیرند، بمانند در خانه و حقوق شان را بگیرند.
دلایل دیگری هم وجود دارد که می توان به دلایل زیر افزود، بعدا خواهیم افزود.