جامعه بسته و دشمنان آن

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

اصولا همانطور که جامعه باز به قول پوپر دشمنانی دارد، جامعه بسته هم به قول آدمهای دیگر ‏دشمنانی دارد. برای هفتصد و سی و پنجمین بار در دو سال گذشته سیاست خارجی دولت یکدست ‏نابغه معاصر حاج محمود الفنون تغییر کرد و از سیاست ایران و اروپا، به سیاست ایران و هند، ‏ایران و روسیه، ایران و آمریکای لاتین، ایران و عراق، ایران و دنیای اسلام و ایران و توگو، ‏چرخید و به ایران و چین رسید. حاج محمود در دیدار با مقامات چینی گفت: « روابط مستحکم ‏ایران و چین دشمنانی دارد.» آگاهان برای توصیف دلایل نزدیکی ایران و چین، موارد مختلفی را ‏بیان و با شدت و حدت بسیار برآن پافشاری کردند.‏

اول: چین با 1.300 میلیارد جمعیت بیشترین اعدام را در سال گذشته انجام داده است، ایران هم با ‏جمعیتی یک پانزدهم چین دومین کشور اعدام کننده در جهان است.‏

دوم: چین بیشترین تصادفات هوایی و جاده ای را در جهان دارد، ایران هم دومین کشوری است ‏که بیشترین تصادفات جاده ای و هوایی در جهان را دارد.‏

سوم: چینی ها جزو کشورهایی هستند که بیشترین مهاجرت بدون بازگشت را در جهان انجام می ‏دهند، ایرانی ها هم جزو مهم ترین کشورهایی هستند که همین کار را می کنند.‏

چهارم: چین در گذشته برای سالهای طولانی طرح امنیت اجتماعی و مبارزه با تبرج بانوان چینی ‏را که بیچاره ها خیلی هم تبرج ندارند، اجرا کرده است، ایران تازه به کشف طرح امنیت اجتماعی ‏نائل شده است، با این تفاوت که در چین فقط یک نوع لباس قانونی بود، در ایران انواع لباس هایی ‏که شبیه هم است می توان پوشید.‏

پنجم: چینی های کمونیست سالها از طریق انقلاب فرهنگی به مسلمان کشی پرداحتند، در ایران هم ‏دولت مسلمان سالها به کمونیست کشی پرداخت.‏

ششم: مردم چین آنقدر به رابطه کشورشان با ایران علاقمندند و بالعکس که اگر از کشورشان ‏بیرون بیایند، آخرین جایی که ممکن است بروند ایران است، ایرانی ها هم به همه جا حاضرند ‏بروند، اما آخرین جایی که ممکن است بروند، چین است.‏

‏ ‏

گودزیلا در انتخابات

این محسن رضایی هم مثل احمدی نژاد و خیلی از مسوولان عالیرتبه کشور، اصلا حواس شان ‏نیست که وقتی حرف می زنند، این حرف را می شود ترجمه کرد و به زبان انگلیسی منتشر کرد. ‏فکر می کنند که مثلا اگر در الیگودرز اگر سخنرانی کنند، چون سی ان ان در الیگودرز دفتر ‏ندارد، به همین دلیل سخنان شان به گوش سی ان ان و در نتیجه همه مردم دنیا نمی رسد. در همین ‏راستا، محسن رضایی گفت: « لاریجانی با سولانا بازی می کرد و او را بازی می داد….. هر بار ‏که سولانا با آقای لاریجانی مذاکره می کرد، با دست خالی اما امیدوار از جلسه خارج می شد….» ‏در نتیجه این اعمال و افعال:‏

‏1) سولانا الآن همان کاری را که قبلا می کرد انجام می دهد، ولی لاریجانی استعفا داده و دیگر ‏کاری انجام نمی دهد.‏

‏2) ما مسلمانان انسان های راستگو و با صداقتی هستیم، ولی غربی های فاسدی مثل سولانا که ‏حاصل تمدن منحط و کثیف غرب هستند، موجودات دروغگو و حیله گری هستند.‏

‏3) ما از نظر دیپلماسی خیلی پیشرفت کردیم و نتیجه آن هم معلوم است، اروپایی ها هم از نظر ‏دیپلماسی خیلی عقب رفتند و نتیجه آن هم معلوم است.‏

تهران به شهرستان می رود

طرح انتقال پایتخت از تهران از طرح هایی است که از قبل از انقلاب مطرح بود و در تمام این ‏سالها روسای جمهور هر کدام حداقل یک بار به این طرح فکر کرده اند، اما این نظر هم بارها ‏اعلام شده که انتقال پایتخت از تهران به شهرهای دیگر، چند برابر ساختن یک پایتخت جدید هزینه ‏دارد. در همین راستا، من فکر می کنم در طول تاریخ تهران، از زمانی که باقرآباد بود، تا همین ‏حالا که تهرانی 15 تا 20 میلیونی است، هیچ زمانی مثل امروز برای انتقال پایتخت از تهران به ‏شهرهای دیگر، یا کشورهای دیگر یا به بیابان، مناسب نبوده و نیست. دلایلی چند نیز برای این ‏اظهار نظر بسیار کارشناسی شده وجود دارد که توجه شما را به این دلایل مهم جلب می کنم.‏

اول: یکی از مهم ترین دلایل حضور پایتخت در تهران، ضرورت حضور دولت در تهران است، ‏احمدی نژاد تا امروز حدود 960 روز است که مشغول ریاست دولت در تهران است، از این 960 ‏روز بعید می دانم بیش از 160 روز او در تهران گذشته باشد، اگر پایتخت از تهران برود، ‏احمدی نژاد به جای اینکه 800 روز از تهران برود، 160 روز به تهران می آید تا اگر کاری ‏داشت انجام دهد. ‏

دوم: احمدی نژاد در دو سال گذشته تقریبا توانسته است کاری را که دشمنان انقلاب می خواستند ‏انجام دهند، یعنی نابودی دولت جمهوری اسلامی را از بین ببرد. در حال حاضر تقریبا فرقی نمی ‏کند که وزارتخانه ای در تهران باشد یا در رشت باشد یا در بغداد یا در کاراکاس، حتی مهم هم ‏نیست که وزیر داشته باشد یا نه، حتی مهم نیست که کارکنانش سرکار بروند یا نه. مثلا همین ‏وزارت مسکن اگر در این دوسال وجود نداشت، قیمت مسکن دو برابر نمی شد، یا وزارت کار و ‏امور اجتماعی که قرار است پایتخت را منتقل کند، مهم ترین کارش تولید بیکار بوده است، اگر ‏این وزارتخانه دو سال تعطیل شود، وظایفش بهتر انجام می شود. به همین دلیل بهتر است در ‏همین زمان که دولت کاری ندارد، وزارتخانه ها منتقل شود.‏

سوم: با توجه به اینکه رئیس جمهور هر هفته در یکی از استانهاست، پیشنهاد می شود که هر ‏وزارتخانه در یک استان تشکیل شود، مثلا وزارت بازرگانی در تبریز، وزارت ارشاد در قم، ‏وزارت مسکن و شهرسازی در ابرقو…. در این حالت رئیس جمهور می تواند هر هفته در یک ‏وزارتخانه باشد.‏

چهارم: با توجه به اینکه مدت زیادی از وقت رئیس جمهور در کاراکاس گذشته است، پیشنهاد می ‏شود وزارتخانه هایی مثل وزارت خارجه، وزارت صنایع سنگین و خودروسازی و وزارت راه و ‏ترابری به کاراکاس منتقل شود و دولت در واقع در طول سال ییلاق و قشلاق کند.‏

پنجم: پیشنهاد می شود در یک هماهنگی با دولت عراق وزارت کشور به بغداد منتقل شود، چون ‏وزارت کشور در عراق می تواند هفته ای یک بار انتخابات و رفراندوم برگزار کند و بدون تقلب ‏به همان نتایجی که دوست دارد برسد، طرح امنیت اجتماعی در عراق براحتی قابل اجراست، و ‏مبارزه با مواد مخدر هم در عراق راحت تر به نتیجه می رسد تا در ایران. ضمنا در ایران دولت ‏و وزارت کشور این همه زور می زنند تا یک گروه را تحت فشار قرار دهند تا آن گروه به طرف ‏خشونت و تروریسیم کشیده شود، در عراق این مشکل هم حل است، چون به اندازه کافی ‏تروریست وجود دارد.‏

ششم: دولت احمدی نژاد دو کار مهم با کارکنان دولتی کرده است، آنهایی را که نقش مهم دارند، از ‏شهرستانها به تهران آورده و به کار گماشته است، کسانی هم که قبلا در آن وزارتخانه ها وجود ‏داشتند، حضور و غیاب شان در وزارتخانه نقشی ندارد. در صورت انتقال دولت به شهرستان، ‏اولا وزرا می توانند به شهرستان برگردند و زندگی راحت تری داشته باشند، کسانی هم که در ‏تهران بیکار هستند، بیخودی به شهرستان نروند و وقت دولت را نگیرند، بمانند در خانه و حقوق ‏شان را بگیرند.‏

دلایل دیگری هم وجود دارد که می توان به دلایل زیر افزود، بعدا خواهیم افزود.‏