انتشار گزارش سازمان ملی برآوردهای اطلاعاتی آمریکا، در هفته گذشته، موجبات پیدایش بیم ها و امیدهای فراوانی در دل سیاستمداران و ارباب جراید شد. از یک سو عده ای آن را بزرگترین پیروزی برای ملت ایران در سده اخیر ارزیابی کردند و از سویی دیگر جرج بوش مدعی شد که تقریبا اتفاقی نیفتاده است.
در واقع امر، بی آن که بخواهیم از علل و نحوه رسانه ای شدن این گزارش سخنی به میان آوریم، باید اذعان کرد، نظیر بسیاری از فرصت هایی که در کشور ما به باد رفت، این ماجرا هم می تواند در صورت عدم مدیریت به تهدیدی بزرگ برای ایران تبدیل شود.
سوال اول این است که، آیا نفس این گزارش به نفع ملت ایران است؟ به نظر می رسد پاسخ مثبت است. چرا که اول برای مدتی می تواند کابوس جنگ را از این مرز و بوم دور کند. دوم می تواند با کاهش سطح سوءظن ها، راه را برای یرگزیدن روش های آشتی جویانه تر هموار سازد. سوم در صورت ادامه تلاش ها برای تصویب تحریم های تازه علیه برنامه هسته ای ایران، از شدت و حدت آن بکاهد. چهارم این امکان را فراهم می آورد که فشار مخالفین جنگ در آمریکا، از سوی سیاستمداران و یا افکار عمومی، بر علیه جنگ طلبی های نومحافظه کاران، افزایش یابد.
سوال بعدی این است که، با احتساب مسائل مطروحه در سطور بالا، آیا دیگر جایی برای نگرانی وجود دارد؟ متاسفانه به دلایل زیر باز هم جواب مثبت است.
1- از همان لحظات اولیه انتشار این گزارش، بوش ادعا کرد که ایران ظاهرا برای همیشه خطرناک بوده، هست و خواهد بود. بعد هم با شفافیت گفت که گزینه جنگ را کنار نخواهد گذاشت. هر چند کارشناسان متفق القول هستند که این گزارش بخشی از قدرت جنگ طلبان واشنگتن را کاهش داده است، ولی هیچ یک به پایان یافتن خطر یک درگیری نظامی اشاره ای نکرده اند. از این رو می توان نتیجه گرفت صرف وجود این گزارش به تنهایی نمی تواند به جلوگیری از وقوع یک کشمکش نظامی یاری برساند.
2- در تمام قطع نامه های صادره از سوی شورای امنیت علیه ایران، خط قرمز، غنی سازی اورانیوم است.هر چند که بر مسئله نیروگاه آب سنگین اراک ویکی دو مورد دیگر نیز تاکید شده است. مقصود آن است که در هیچ یک به تولید تسلیحات هسته ای اشاره ای نشده است. یعنی در واقع امر وجود تحریم ها، نه به دلیل تولید جنگ افزارهای اتمی، بلکه به خاطر عدم تعلیق غنی سازی از سوی ایران است. در گزارش سازمان ملی براورد اطلاعاتی آمریکا نیز به ادامه این امر از سوی ایران تاکید شده است. از همین روعلیرغم این که لاوروف مدعی است “تا به حال مدرکی به دست نیاورده اند که نشانه تلاش ایران برای دستیابی به سلاح های اتمی باشد” می گوید “پوتین از جلیلی می خواهد که ایران هر جه سریع تر به غنی سازی خاتمه دهد.” به عبارت دیگر آن زمان ابرهای تشویش و دلشوره از شورای امنیت رخت برخواهد بست که شاهد پلمب شدن تاسیسات هسته ای ایران باشند و تا زمانی که نگرانی هست، اسباب تهدید مهیاست.
3- .مدر پی انتشار این گزارش، استیفن هدلی، مشاور امنیتی کاخ سفید، به یک بهره برداری سیاسی دست زد. وی مدعی شد که این توقف در پی فشارهای جامعه جهانی و در راس آن آمریکا، محقق شده است. اگر می خواهیم محصول بیشتری بدست آوریم باید همت بیشتری بکنیم. این سخن از دیگر سو توسط رایس ادامه یافت، تا جهان را برای توافق بر سر تحریم های سخت گیرانه تر علیه ایران متحد کند. مواضع مشترک اتخاذ شده توسط تروئیکای اروپایی نیز نشان از هم پیمانی آنها با ایالات متحده دارد. در این میان درخواست روسیه از ایران روشن است. وزیر امور خارجه چین پس از دیدار با همتای انگلیسی خود ابراز امیدواری کرده که مشکل از طریق مذاکره و به شیوهای مسالمت آمیز حل شود. از آن جایی که به نظر می رسد کانال گفتگو با سولانا، تنها نماینده مورد وثوق گروه 1+5، چندان مسیر گشاده ای نیست، چه راه دیگری به غیر از صدور قطع نامه سوم برای کارکرد دیپلوماسی باقی می ماند؟ شدت و ضعف آن هم می تواند بر اساس هزینه ای که موافقین تحریم های شدیدتر حاضرند به روسیه و چین پرداخت کنند، تعیین شود.
4- راه یافتن گزارش به مطبوعات، خشم بخشی از نو محافظه کاران را برانگیخت. به نحوی که بولتون بلافاصله درخواست کرد به نحوه تهیه و انتشار این گزارش توسط کنگره رسیدگی شود. گریگوری شولتی در مصاحبه با رادیو فردا نگرانی خود و دوستانش را چنین بیان می کند” ما معتقدیم برنامه تسلیحات هسته ای ایران به دلیل فشارها و موشکافی های بین المللی متوقف شد. ما همچنین برپایه این «برآورد» معتقدیم که رهبران ایران، با علم وعمد گزینه توسعه و تولید سلاح های هسته ای را حفظ کرده اند، و این کار را، تا حد و قسمتی، با پیشروی در راه توسعه و پیشبرد قابلیت های لازم برای غنی سازی اورانیوم انجام می دهند. و این، همچنان، مایه نگرانی است.” از همه مهمتر این نکته است که دانا پرینو، سخنگوی کاخ سفید روز چهارشنبه اعلام کرد که جرج بوش، رییس جمهوری آمریکا در ماه اوت از احتمال توقف ساخت بمب اتمی توسط ایران اطلاع پیدا کرده بود. در حالی که ریس جمهوری آمریکا برای ماه ها ایران را تهدیدی برای جامعه بین المللی اعلام می کرد و در ماه اکتبر نیز صراحتا گفت که اگر ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند، “خطر بروز جنگ جهانی سوم وجود دارد.” طرح این نکات به این منظور است تا دریابیم، هر چند که انتشار گزارش قادر است برای مدتی باعث پیشروی جناح ضد جنگ در آمریکا و جهان شود، اما به این معنی نیست که دیوانگان جنگ را خلع سلاح کرده به خانه هایشان بفرستد.
روش مقابله جویانه و آرای ضد و نقیضی، که در سراسر این گفتار مشاهده می شود، دقیقاٌ از پیچیدگی اوضاع خبر می دهد. یعنی ساده انگارانه ترین نحوه برخورد ممکن این است که تصور کنیم آمریکا شکست خورده، مفلوک سر بر آستان این ملت گذاشته و دور نیست زمانی که برای عذر خواهی وقت ملاقات بگیرد.
بر خلاف این که، ما تصور می کنیم حالا زمان آسوده خیالی ماست و باید در فکر توسعه هر چه بیشتر امکانات غنی سازی باشیم، به نظر می رسد توپ در زمین ایران است. این عبارت از زبان جرج بوش لحنی دیگر دارد. وی می گوید “مسوولان ِ ایران با گزینه ای استراتژیک روبرو هستند. یا حقیقت را درباره وسعت برنامه هسته ایشان به جامعه جهانی بگویند و پیشنهادی را که مدتهاست به آن ها شده، بپذیرند، و با لغو برنامه غنی سازی اورانیوم به پای میز مذاکره بیایند. یا مسیر انزوا را، که در جهت منافع مردم ایران نیست، ادامه دهند. این با حکومت ایران است که کدام مسیر را برگزیند”.
این ما هستیم که باید با اتخاذ سیاست های اصولی مردم دنیا را مطمئن سازیم که “مردم” ما، نه حالا و نه هیچ زمان دیگری، در فکر تولید سلاح های کشتار جمعی، از جمله تسلیحات اتمی، نبوده و نیست. یعنی بر خلاف گفته بوش هیچ گاه این ملت برای کشورهای دیگر خطرآفرین نبوده است. این امر چندان هم دشوار نیست.می توانیم با اعلام توقف غنی سازی حتی برای مدتی کوتاه، حداقل پاسخ درخواست البرادعی را دهیم که می گوید ”گزارش سازمان ملی برآوردهای اطلاعاتی آمریکا از برنامه هسته ای ایران، «فرصتی مناسب» برای تهران است تا مسایل موجود در برنامه هسته ای خود را، برطرف کند”.
تمام نگرانی از این است که فرصت پیش آمده چنان دولتمردان را سرمست کند، که به قول علی لاریجانی دچار افراط و تفریط شوند. ظواهر امر که چنین است. آقای رییس جمهور در ایلام می گوید “کشورش برای تامین سوخت یکسال یک نیروگاه خود، نیازمند ۵۰هزار سانتریفیوژ است” متکی اعلام می کند کوچکترین عقب نشینی در مواضع ایران پیش نخواهد آمد. روزنامه رسمی دولت هم از آمریکا می خواهد از ایران عذر خواهی کند تا همه چیز پایان یابد.
در این میان نقش جامعه مدنی پر رنگ می شود. تا از دل این گزارش فرصت مناسبی برای کشور بسازد. به این معنی که در روشی مدنی، به سان تشکیل کمیته ملی صلح و یا مادران صلح، صدای خود را در مرحله اول به گوش مسئولین کشور و در مرحله بعدی به گوش جهانیان برساند. تا همگان بدانند این ملت به هیچ وجه طرفدار جنگ و یا انزوا نیست. این ملت صلح جو تمایل دارد هماهنگ با سایر ملل مترقی پیشرفته، جهانی مملو از آرامش و دوستی بسازد.
دوستان، بازهای آمریکایی و هواداران آنها در هر کنج که باشند، با میل شخصی به آشیانه های خود باز نمی گردند. باید در آن موقعیت قراربگیرند.