انفجار

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

قرار بود انقلاب ایران انفجار نور باشد . قراربود اهل تشیع با اهل تسنن وحدت کنند . قرار بود در مساجد شیعه و سنی نمازگزاران نماز بگزارند و اذان بخوانند ، هریک به سبک و باور خود . قرار نبود دولت بر آمده از انقلاب ایران بی کفایتی را به جائی برساند که نابهنجار سیاستگذاری کند و چیزی از تعادل که لازمه ی مدیریت بر یک مجموعه ی ناهمگون است باقی نگذارد .بر این نهج که رفته و راه می سپارد ، دولت که در  کارنامه ی شعاری اش بیشمار دعوت به وحدت ثبت شده و در مدیریت اجرائی اش هر آنچه ثبت شده  تفرقه است و تشویش و تحریک خود بر کرسی تجزیه طلبی نشسته است . مجموعه ی امنیتی ، اجرائی که دل به طناب دار بسته و وحدت و امنیت را در پناه آن می جوید ، دیر نخواهد بود که سرزمین کهن ایران را از کف مالکان شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی و زردشتی و بهائی و بی دین و دین دار از هر قوم و قبیله خارج کند و فرهنگ و تمدن قوم آریائی را به بهانه های هیچ و پوچ  به نابود ی بکشاند .ایجاد نفرت و کینه در اقشار مردم زمینه سازی برای تجزیه است که دولت های ایران یکی پس از دیگری از عهده اش بر آمده اند و این یکی دولت بر انها افضل است و با اعدام جوانان در مناطق مرزی به تحریک خواست جدائی طلبی و تقویت دستجات جدائی طلب می پردازد .

 

دوست نداریم بمب گذاری زاهدان را آغاز خونین سلسله رویدادهائی شوم  نشانه گذاری  کنیم وآن را  نقطه ی پایان برآن خوشدلی بگذاریم که 31 سال است به برکت آن خود را سر پا نگاهداشته ایم و به خود باورانده ایم که این حکومت هر آنچه در حق ایرانیان ظلم روا داشته ، همین قدر که در یک منطقه ی جغرافیائی پر حادثه راه بر تروریسم انتحاری  بسته است ، می شود چراغی فرا راهش شد و نگذاشت دعواها در آن ملک که در محاصره ی انتحاری هاست چنان بالا بگیرد که سنگ روی سنگ بند نشود . بسیار از تند روی اجتناب می کردیم وخشم فرو می خوردیم تا شاید جنگ داخلی ماجراهای انتحاری را به مردمی که در آتش بی خردی مدیران می سوزند اضافه نکند .افسوس چه  بخواهیم و نخواهیم  خوشدلی  پایان یافته و این احتمال به یقین تبدیل شده که دشمن بی تردید داخلی است . همان است که وانمود می کند با دشمن خارجی در نبرد است و همان است که اقلیتهای دینی و قومی ایرانی را تحریک و تشویق می کند به انتقامجوئی و خشونت ورزی . پایان کار روشن است . ایران یک پارچه خون می شود و مدیران که خود با این مردم دشمنی ها کرده وفزون بر آن از دوست دشمن ساخته اند  ، همه را به بیگانه نسبت می دهند تا قدری ، فقط قدری بر عمر غیر طبیعی شان بیافزایند .بدیهی است قدرتهای بزرگ هم بچه یتیم نیستند تا در این ماجرا جوئی های کودکانه  از منافع خود درگذرند و بشوند غلام حلقه به گوش رجزخوانی های روزمره ی مدیرانی که ادبیات شان به تنهائی خطرناک است و شراب یاد مستان می اورد و برنامه های تجزیه طلبانه را در محافل سیاسی جهان به احتمال زیاد  به صورت تازه ای به بحث می گذارد .

 

مدیرانی که خود خواست تجزیه طلبی را در میان اقوام ایرانی تقویت می کنند  به دزدانی می مانند که جار می زنند “ آی دزد ، آی دزد ” و خود بر کناره می نشینند . امریکا و انگلیس را دراز کرده اند . یادشان رفته است چه اندازه مولوی ها ی سنی و حقوق بشری های شیعه ، آنها را به حسن رفتار با اهل تسنن دعوت کردند . چه اندازه التماس کردند که در شهر 14 میلیونی تهران اجازه بدهید اهل تسنن فقط  یک مسجد داشته باشند ، چه اندازه یرای آنکه از یک ایستگاه رادیوئی محل استقرار اهل تسنن اذان خود شان پخش بشود وقت و حوصله صرف شد و اگر در جائی اجازه داده شد اذان شافعی بخوانند ، در جاهای دیگر صدا و سیما تعهدی در برابر ایرانیان سنی که عموما مرز نشین بوده و در جنگ هشت ساله ایران و عراق بسیار جان و مال فدا کرده اند ، احساس نکرده و از درک نقش خود برای جلب و جذب اقوام مرزنشین ایرانی عاجز است . چه اندازه توصیه شد برای زبان مادری اقوام ایرانی اعتبارو احترام بیشتری قائل بشوید وسهمی از این پول نفت را که بی حساب به جیب خود و نهادهائی می زنید که نظارتی بر آن نیست ، به محروم زدائی و کار آفرینی در مناطق مرزی اختصاص بدهید . همه ی توصیه ها به سنگ خورد و سر انجام دولت لباس مبدل را از تن جدا کرد و ماهیت تجزیه طلبی اش را آشکار .

 

با همه ی این حرفها ایرانیان سنی با وجود تبعیض ها و ستمها که تحمل کرده و می کنند در رویداد اخیر راهگشای تروریسم انتحاری به ایران نشده اند . داغ نامهربانی بسیار بر سینه دارند ، ولی تن به آن تروریسم که منطقه را در کام گرفته است نمی سپارند . این هم یکی از آن خطاهای امنیتی است که از باب خودنمائی اعلام کرده اند 40 نفر تا کنون در این ارتباط دستگیرشده اند . از بس دستگیری ها مثل دیگر نمایش های امنیتی بی پایه بوده بلافاصله توضیح داده اند البته دست اینان در کار نبوده ، ولی قصد اغتشاش پس از انفجار را داشته اند . وجود یک گروه مسلح سنی آنسوی مرز هنگامی غیر قابل کنترل شد که دستگاه های امنیتی ایران در امری خطیر که با امنیت مردم سیستان و بلوچستان در پیوند است و تمامیت ارضی ایران را تهدید می کند ، با همان بی خردی و شتابزدگی برخورد کردند که شیوه ی مرسوم شان است . یادشان رفت که از برای حفظ تمامیت ارضی و امنیت مردم یک استان کلیدی و حساس می شود دندان روی جگر گذاشت و مدتی اجرای احکام خاصی را به تاخیر انداخت با هدف کنترل دقیق تر اوضاع . اکنون برای آن شتابزدگی عذرها می آورند که درستی آن محل تردید است .

 

ایرانیان از دولتهای خارجی توقع ندارند تا از تمامیت ارضی و امنیت داخلی و خارجی شان پاسداری کنند و در حیرت مانده اند که دولت متبوع آنها چرا به جای توضیح پیرامون قتل 27 نفر و مجروح شدن کثیری ایرانی ، بی آنکه از مسئولیت های خود بگوید ، پای دولتهای خارجی را به ماجرا می کشاند که حتی به فرض صحت چیزی از بار مسئولیت دولت ایران نسبت به موضوعی تا به این درجه ملی کم نمی کند . مگراین همان  دولت نیست که عربده ی رئیس آن  گوش فلک را کر کرده و رجز خوانی را به جائی رسانده که برخی تصور می کنند ناجی محمود احمدی نژاد آمده است تا جهان را پر از عدل و داد کند . دولتی با این همه ادعا درست در آن هنگام که به قول خودش دشمن با بمب و تجهیزات جنگی و لشکریان ریگی به انتقام خون ریگی به خاک ورود می کند و همزمان به خاک ایران و جان ایرانیان تجاوز روا می دارد کجا بوده است ؟ لابد دستش بند شکنجه و بازجوئی از روزنامه نگاران و فعالان حقوق زن و حقوق بشر بوده و نگهبانی از مرزها را فرع بر آن می داند . این دولت رجزخوان و طبقه ی گردن کلفتی که درست کرده و به جان جوانان این سرزمین انداخته از قرار زورش در همین حد است که شهروندان بی دفاع و نازک بدن را در برابر چشم جهانیان زیر چکمه له کند . طرح حجاب و عفاف در شورای عالی انقلاب فرهنگی ببافد و زنان این سرزمین را در جای دشمن تهدید کند . این دولت زورش در همین حد و اندازه است تا انسانهای شریف رادر زندانهائی به نام کهریزک و سگدونی و مانند آن کتک بزند . فعال حقوق بشر را نیمه شب بازداشت کند . فرزند را از آغوش مادر جدا کند ، مادر را درموقعیت فلج موضعی به بازجوئی بکشاند و همسران فعالان حقوق بشر را روبروی صدا و سیما بنشاند تا از همسرشان بد بگویند و از آن بیش روزنامه ی کیهان بلندگوی تبلیغاتی اش را بر انگیزد تا به بهانه ی خاطره گوئی های خیالی و کذب ومسخره  از بازاریانی که نمی خواهند به چپاولگران  باج بدهند ، بد بگوید و آنها را به مفتخوری متهم کند .

شگفتا که  دولت رجزخوان در رویداد انفجار، هم حاضر بود ، هم غایب !  حاضر بود از آن رو که در ناراضی تراشی و سرکوب و ایجاد نفرت و بیزاری در جهان یگانه است و توانسته بر تضادها و تبعیض های تاریخی بیافزاید،  شیعه و سنی را به جان هم انداخته وشعار وحدت می دهد و غایب بود از آن رو که ضعیف کش است و با آنکه  با یقین می گوید کار کار دشمن است ، خود از ترس دشمن در حساس ترین منطقه جا خالی می کند و  پا به  فرار می گذارد تا دشمن کارش را سر صبر به انجام برساند . اوضاع با سیاستهای نابخردانه بسی خطرناک شده است . عادلانه نیست اگر خبط و خطاهای 31 سال اخیر را جملگی به دولت احمدی نژاد نسبت بدهیم ، اما حق ایرانیان است که حتی اگر احمدی نژاد به رای مردم هم  برسرکار آمده بود ، به علت  بحرانهای خطرناکی که در امنیت ملی ایجاد کرده  است او را از صحنه ی سیاستگزاری کشور برانند . آیا ایرانیان در نهادهای انتخابی اساسا نمایندگانی دارند تا کار را صلح آمیز پیش ببرند یا باقی می ماند آینده ای که انفجاری است ، نه فقط در سیستان و بلوچستان که در کل جغرافیای ایران .