مهرداد شیبانی
هفته سوم مرداد ماه است. مرداد ماهی که در آن قرنی بر انقلاب مشروطیت ایران – نخستین انقلاب آزادی در جهان سوم- گذشت. روشنفکران ایرانی که فکر آزادی را به ایران استبدادی دوران قاجار آوردند، همراه با دلاور مردانی چون ستارخان و باقر خان ، سندآزادی رابه امضای شاه جبار رساندند. شیرها که از قلب تاریخ ایران آمده بودند، شمشیر در دست و شیرو خورشید در آغوش در دو سوی مجلس شورای ملی به نگهبانی پرداختند.
شیران غران از دور نظاره می کردند که چگونه “شیخ استبداد” بر دار شد ، طرفداران مشروعه انقلاب آزادی را به ”شرع” مشروط کردند و صد سال بعد هم اندیشان شیخ، مجلس را و ایران را قبضه کردند و شیران را پائین کشیدند.
ونه شیران سنگی نمادین، شیران در میدان هم قتل عام شدند. هرکس سخن آزادی گفت بر دار شد تا مرداد خونین 1367 رسید. درست در همین روزها به فرمان کتبی آِیت اله خمینی درهای زندانهای سراسر کشور بسته شد و هزاران زندانی دسته دسته اعدام شدند.
سپس هر کس که بیرون زندان از آزادی گفت ، گرفتار چنگال خونین فرزندان شیخ ”استبداد” شد تا نوبت رسید در این هفته به دو دانشمند متخصص ایدز که به اتهام “براندازی نرم” به زندان رفته اند.و جوانی طرفدار جامعه مدنی که در سیستان و بلوچستان بر دار شد.
عاملان این جنایات هم دستخوش خود را از رهبر انقلاب گرفتند که درجمع عمال وزارت اطلاعات فرمودند: ”وزارت اطلاعات، با زحمات و تلاش های طاقت فرسا و در حقیقت با مجاهدت خاموش، در حال حفاظت از انقلاب، ارزشهای اسلامی و مردم در مقابل دشمنان است، و همه باید قدردان آن باشند.” و “رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری ذهنیت بسیار خوب مردم از مجموعه وزارت اطلاعات برخلاف بیم وهراس همراه با نفرت مردم از دستگاه اطلاعاتی رژیم طاغوت، خاطرنشان کردند: این مسئله یکی از نقاط قوت وزارت اطلاعات نظام اسلامی است که باید ارتباط با مردم و کمک گرفتن از آنان بیش از پیش تقویت شود.“
شیوع وبا از تهران به قم رسید که غرفه مدارس مذهبی اش را هزاران بیگانه پر کرده اند که نان مردم ایران را می خورند، حلیم استبداد را هم می زنند و اولین زاینده “ ایدز” در ایرانند و حالا حاملان وبا.
در هفته ای که فرماندهان سپاه برای مقابله با” تجاوز احتمالی” از ساخت جت های پیشرفته، زیر دریائی های عجیب و غریب و موشک های فوق مدرن خبر دادند، سرلشکر صفوی تعداد کسانی را که قربانی سیاست جنگی حاکمان ایران خواهند شد نیز روشن کرد: ”ظرفیت استقامت ملت ایران بیانتهاست، اما آیا دشمنان ما ظرفیت کشته شدن 4 تا پنج هزار نیرو را دارند؟ “
و این ”ظرفیت بی انتها”ی نیرو حتما از “ آقایان” و” آقازاده ها” که نیستند، جزو همان 14 میلیون نفری اند که این هفته اعلام شد زیر خط فقر قرار دارند. خط فقری که بارسیدن نرخ تورم به نزدیک 22 درصد بازهم طولانی ترخواهد شد.
و با همه اینها “ ایران ابر قدرت منطقه” است. چرا؟ چون رهبر انقلاب می فرمایند وگویا فراموش کرده اند که کارگزارشان آقای دکتر محموداحمدی نژاد قبلا ایران را “ابر قدرت” جهانی خوانده بودند.
هاشمی رفسنجانی هم روی دست هر دو بلندشد: ”در سند چشم انداز بیست ساله باید تبدیل به مقام اول در منطقه شویم که متاسفانه در دو سه سال گذشته نه تنها جلو نرفتیم، بلکه عقب تر هم رفته ایم و باید در ۱۷ سال آینده با سرعت بیشتری حرکت کنیم.“
علی ربیعی ـ از عوامل اصلی و قدیمی امور امنیتی در ایران - به پیشرفت اخلاقی جمهوری اسلامی اشاره کرد: ”در هیچ دوره ای ریاکاری و بداخلاقی به این شدت در جامعه ما باب نبوده است. امروز در فضای سیاسی کشور با برخی بداخلاقی های رسمی و ناهنجاری مانند پدیده افشاگری رو به رو هستیم که بیشتر در حکومت های کمونیستی رایج بوده است.”
نهضت آزادی ایران هم در نامه تبریک به کنگره سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، افق ابر قدرت منطقه را چنین ترسیم کرد: ”فروپاشی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی جغرافیایی ایران عزیز.”
ودر تمام هفته” ابر قدرت” هم در حال دست و پاکردن مدرک قلابی برای وزیر کشورش بود و هم درگیر نوشتن نامه های وقت کشی برای قدرت های جهانی ، یک نفر با سواد هم پیدا نشد که املاء وانشای این شاهکار های دیپلماسی را درست کند.
این هفته با ورود سه گروه دیگر از ناوهای تهاجمی آمریکا به منطقه خلیج فارس ، شمار گروه های تهاجمی آمریکایی در نزدیکی سواحل ایران به پنج گروه رسید و بقول خبرگزاری روسی نوستی محاصره دریائی ایران تکمیل شد.
دعوای لفظی تند روهای جمهوری اسلامی وآمریکا هم بر سر بستن تنگه هرمز بالا گرفت و تنها سودی که داشت بیشتر نزدیک کردن کشورهای عرب همسایه به آمریکا بود: ”وزیر امور خارجه کویت ضمن ابراز نگرانی از تهدید ایران به بستن خلیج فارس گفت که این سخنان منافع کشورهای حاشیه خلیج فارس را تهدید می کند.”
شیخ محمد صباح السالم الصباح وزیر امور خارجه کویت هم در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: “همه ما در این حوزه [خلیج فارس] شریک هستیم، سخن گفتن از بستن تنگه هرمز، ضربه سنگینی برای ماست.“
معاون وزارت امور خارجه هم دسته گل دیگری به آب داد و درنتیجه: “یک مقام ارشد شورای همکاری خلیج فارس، معاون وزارت خارجه ایران را به خاطر زیر سوال بردن مشروعیت نظام های سلطنتی عرب به باد انتقاد گرفته و چنین اظهاراتی را مایه افزایش تنش دانست. عبدالرحمان العطیه دبیر شورای همکاری خلیج فارس گفت: چنین اظهارات سوءظن برانگیزی اصلا کمکی به ایجاد اعتماد میان کشورهای منطقه نمی کند. این تنها می تواند هیزم به آتش مناقشه ها بریزد و منطقه را به سمت چرخه بحران های خطرناک سوق دهد.”
کار بجائی رسید که معمر القذافی هم که با درایت تمام منافع ملی کشورش را در مساله اتمی حل کرده است ، وارد صحنه شد و برای “ابرقدرت” شاخ و شانه کشید: “معمر قذافی رهبر لیبی ضمن «گستاخانه» توصیف کردن رفتار ایران در برابر غرب، نسبت به تکرار سرنوشت عراق صدام حسین برای جمهوری اسلامی هشدار داده و تاکید کرده است که چالشها بزرگتر و فراتر از توانایی ایران برای مقابله با آنهاست.“
کوندولیزا رایس هم که مانند دیگر مقامات عالیرتبه غربی از “سیاست فرار با کاغذ بازی و تلفن پراکنی” جمهوری اسلامی انتقاد می کرد، گفت: “زمان برای ایران درحال سپری شدن است.“
واسرائیل که در حال سازماندهی ارتش خود برای حمله نظامی به ایران است رسما اعلام کرد: “اسرائیل با توجه به تحولات هفته اخیر، با اطمینان اظهار میکند، حال که ایران از نابودی تسلیحات هستهایش خودداری نمیکند، حمله نظامی تنها راه نابودی برنامههای هستهای ایران است.”
و در این میان بشار اسد رئیس جمهور تنها فعلا متحد جمهوری اسلامی به تهران آمد. محمد علی ابطحی در وبلاگ خود تصویر بسیار واقع بینانه ای از این سفر داد: “آقای بشار اسد امروزبه ایران می آید. در این مدت و پس از آن که سوریه احساس خطر جهانی کرد، رسما وارد مذاکرات با واسطه با اسرائیل شد ویکی دو روز پیش پایان مذاکرات اعلام شد و لبنان را به رسمیت دیپلماتیک شناخت و در کاخ الیزه مورد استقبال قرار گرفت و نه تنها پرونده ی مطرح خود را از روی میز خطرات جهانی جمع کرد بلکه به عنوان نماینده ی فرانسه و غرب برای نصیحت کردن ایرانی ها ماموریت سفر به تهران پیدا کرده است. سابقه ی روابط برادرانه با ایران، به سوریه امکان داده که از برگه ی ایران هم استفاده کند و در روزهای آغاز رابطه با اسرائیل، سفر قیمتی به ایران کند که هم ارتباطات جدید با اسرائیل را با استقبال گرم ایرانی ها در بین مردم جهان اسلام کمرنگ کند و هم در نقش واسطه ی غرب در صحنه ی ایران حاضر باشد. ما که بخیل نیستیم. سوریه خطرات و تهدیدات جهانی را برای کشورش مهم و تاثیر گذار می داند واز همه ی برگها حتی برگ رابطه با ایران بعد از آن همه پشتیبانی سیاسی و اقتصادی ایرانی ها، برای تنظیم روابط با جهان استفاده می کند. درست بر عکس ما که معمولا وقتی سوریه دارای مشکل سیاسی جهانی می شده، از راه های مختلف به سوریه اعلام دوستی می کنیم تا مشکلات سیاسی بیشتری را استقبال کرده باشیم. البته تا وقتی تصمیم و اراده ای در دیپلماسی وجود نداشته باشد که مشکلات بین المللی را کم کنیم و از آنها استقبال نمائیم، چاره ای هم جز این نداریم که برگه ی معاملات دیگران بشویم.“
و آخرین خبر هفته ای که رسما اعلام شد واحد پول ایران تغییر می کند و استارت اویل هم از پارس جنوبی کناره گیری کرده است، کشف محموله میلیاردی ماده روانگردان شیشه در تهران بود.
شیرهای نماد آزادی را که پائین بیاورند، شیران غران آزادی را که کشتار کنند ، سرنوشت کشور را که به دزدانی با لقب دکتر بسپارند، شیشه رواج می گیرد. افیون و فساد جانشین شور و شعور می شود.
این نخستین بار نیست که ایران را اشغالگران به این جانب برده اند. اما همواره شیرها برگشته اند. غریده اند. اشغالگران را دریده اندو ایران را و آزادی را پاس داشته اند.
خوب که گوش کنید غرش شیران را می شنوید.
.