مکس فیشر
نشریه گاردین با استناد به منابع خبری درز کرده گزارش داده است که پرزیدنت اوباما به مقامات ارشد اطلاعاتی و امنیت ملی ماموریت داده تا فهرستی از اهداف برون مرزی را برای حمله سایبری آماده کنند. این خبر نگاهی ویژه را به برنامه حمله سایبری آمریکا ارائه کرده است.
این اخبار نشان میدهد که دولت اوباما قصد دارد با هک کردن اهداف خارجی از تهدیدهای احتمالی علیه منافع آمریکا جلوگیری کند. گاردین گزارش داده است که این اسناد به قابلیتهای حملات سایبری ارتش آمریکا اشاره کرده و بارها خاطرنشان کرده است که عملیات سایبری تنها در پیوند با دیگر ابزارهای کشور و طبق قانون انجام میشود. آماده کردن این فهرست به معنای برنامهریزی برای حمله علیه آن اهداف نیست؛ به عنوان مثال، پنتاگون تا سالها برنامه بدترین شرایط را برای حمله به کانادا حفظ کرده بود.
بنا بر این اسناد، به نظر میرسد که دولت اوباما حملات سایبری را به عنوان روش پیشگیری از تهدیدهای احتمالی بهترین گزینه میبیند. این دکترین سایبری خیلی شبیه تصمیمات اوباما برای حملات هواپیماهای بدون سرنشین است که به تازگی در مورد آنها سخنرانی کرده است. وی حمله با هواپیماهای بدون سرنشین را از دو منظر توجیه کرده است، یکی اینکه برای پیشگیری از تهدید علیه منافع آمریکا لازم است و دیگر اینکه در مقایسه با گزینههای دیگر بسیار ارزانتر است. البته در حملات سایبری، مانند حمله با هواپیمای بدون سرنشین، احتمال اشتباه زیاد است.
این اسناد به برنامه خاصی اشاره نمیکند. مشهورترین این حملات ویروس استاکسنت بود که با همکاری اسرائیل علیه تاسیسات هستهای ایران به کار رفت. این ویروس پیش از آنکه به اشتباه وارد اینترنت شود و پس از آن از دور خارج شود، در از کار انداختن سانتریفیوژهای ایران موفقیت زیادی کسب کرد.
این ویروس با مشخصات این اسناد کاملا هماهنگی دارد. حملهای علیه یک تهدید احتمالی که پنهانی انجام شد و کاملا هم تهاجمی بود. این حمله بخشی از تلاشهای وسیعتر شامل دیپلماسی، تحریمها و تهدید به حمله فیزیکی بود. این ویروس قرار بود به صورت پنهانی عمل کند و حتی ایرانیها از عملکرد آن مطلع هم نشوند. دولت اوباما اصرار کرده است که استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین تنها علیه افرادی مورد استفاده قرار گیرد که تهدید فعال علیه آمریکا محسوب میشوند نه برای گرفتن انتقام؛ که بسیاری از منتقدان هواپیماهای بدون سرنشین در این مورد شک دارند.
دکترین سایبری پیشگیری بیصدا، که شبیه عملکرد هواپیمای بدون سرنشین است، با یک استراتژی سایبری دیگر که بسیاری از ناظران اعتقاد دارند آمریکا میبایست آن را اتخاذ کند متفاوت است: استراتژی بازداری. طبق این تفکر، آمریکا با ترساندن هکرهای خارجی، حتی نسبت به سعی کردن به حمله ای سایبری، با تهدید رو به رشد آنها مقابله میکند. این به معنی آن است که توانایی حملات سایبری را توسعه میدهد و میتواند برای مقابله به مثل با هکرهایی که سعی کنند به سیستمهای آمریکا وارد شوند از آن استفاده کند. پس از آن اطمینان حاصل میکند که هکرهای خارجی این را درک کنند که حتی اگر سعی به حمله کنند خود را در معرض خطر بزرگی قرار میدهند. در این روش تواناییهای سایبری مثل سلاح هستهای عمل میکند که هدف آنها تنها جلوگیری از استفاده از آن توسط دشمنان است.
از این گذشته، حملات پیشگیرانه سایبری ممکن است از سرعت سانتریفیوژهای ایران بکاهد، اما نمیتواند هکرهای ارتش چین را از بین ببرد. چون هکرها در حمله به سرورهای حساس آمریکا با خطر کمی مواجه هستند و ساخت حفاظهای امنیتی تنها تاریخ پیروزی آنها را به تعویق میاندازد. برای همین است که بسیاری از شرکتهای آمریکایی در حال حاضر میخواهند توانایی «هک کردن انتقامی» را توسعه دهند، که طبق قانون آمریکا ممنوع است.
دولت آمریکا تنها اخیرا تصدیق کرده که صدها میلیون دلار صرف بالا بردن توان حملات سایبری میکند اما تقریبا هیچچیز در مورد دکترین استراتژیک استفاده از آنها نگفته است و هر بار که سخنی از آن به میان میآید عنوان میکند که تنها برای دفاع از زیرساختهای حیاتی کشور است.
منبع: واشنگتن پست - 7 ژوئن 2013