توهم زدایی از بحران سوریه

فرزانه روستایی
فرزانه روستایی

چالش مردم سوریه و حاکمیت سیاسی این کشور پس از یک سال ده هزارکشته بر جای گذاشته که شش برابر بحران لیبی تا قبل از حمله ناتوست. به تدریج می توان به این نتیجه رسید که سوریه احتمالا سخت ترین حلقه سریال بهار عربی است و ممکن است مانندعراق یا لبنان به یک بحران لاینحل منطقه ای تبدیل شود. تجربه تونس، مصر و لیبی ذهن بسیاری را آماده کرده بود تا شاهد سرنگونی بشار اسد را باشند، اما نظامی که سوریه بر اساس آن اداره شده پیچیده تر از آن است که با تظاهرات خیابانی یا یک قیام مسلحانه کوتاه مدت کم عمق بتوان آن را سرنگون کرد.

در حال حاضر نه دولت سوریه توانایی سرکوب کامل مخالفان را دارد و نه مخالفان بشار اسد چنان وزنی گرفته اند که بتوانند خاندان اسد را به تسلیم وادارند. برخورد اسد با معترضان به شکلی است که ظاهرا می گوید: یا توافق می کنیم هر زمان صلاح بود شما را به قتل برسانیم، یا شما را از دم تیغ می گذرانیم… ! اینکه مانند جنگ بوسنی زنان و کودکان را با تک نیرانداز هدف قرار می دهند و پس از اینکه منطقه ای را باز پس گرفتند هواداران اسد بازماندگان را سر می برند توحشی باورنکردنی است. هولناکتر اینکه سازمان های حقوق بشر گزارش داده اند مخالفان اسد نیز رفتار مشابهی داشته و در مواردی هواداران و نظامیان رژیم اسد را سر بریده اند. تجربه ای که حتی حزب الله لبنان متحد سوریه را به وحشت انداخته وخواهان پایان درگیری و توافق دو طرف شده است.

 سوریه مانند عراق و لبنان آکواریوم قبائل، اقوام و نژادهاست. اتوریته یک ارتش قوی، یک استخبارات بی رحم و شکنجه گر، یک حزب انحصارطلب و یک رهبر که آینده کشور را به خود گره زده سوریه را تاکنون سر پا نگه داشته است.

ترکیبی از سرکوب خونین و اصلاحات قطره چکانی راهکاری است که بشار اسد و خانواده او برای از سر گذراندن بحران فعلی در دستور کار قرار داده است، اما حضور هم زمان چند عامل مانع از آن می شود که بشار اسد حتی با حمایتهای همه جانبه ایران یا روسیه بتواند از بحران اخیر خارج شود. اسد در تلاش است با اعلام رفراندوم قانون اساسی، مذاکره با طیفهای انتخاب شده ای از مخالفان و آزادی زندانیان سیاسی از بن بست فعلی خارج شود. اما مرور گزارشها و تصاویر کشته شده های سوریه که بسیاری از آنان با شلیک به سر و صورت و گردن کشته شده اند حاکی از آن است که رژیم سوریه قصد کوتاه آمدن ندارد. انبوه جنازه هایی که تا چند روز در مساجد روی هم تلنبار می شوند ولی از ترس تک تیراندازها کسی جرات نمی کند آنها را به گورستان منتقل کند بیانگر آن است که نفرت از خاندان اسد جدی تر از آن است که با مصالحه، آشتی یا اصلاحات بتوان آن را درمان کرد. با این احوال مرور عوامل داخلی و خارجی تاثیر گذار در بحران سوریه پیچیدگی هایی را آشکار می سازد که بدون آگاهی از آنها نمی توان آینده این کشور را پیش بینی کرد.

 

اپوزیسیون ناهماهنگ و فاقد استراتژی

در شرائطی که مردم سوریه در دسته های بزرگ در شهرهای دور و نزدیک کشته می شوند اپوزیسیون این کشورهنوز نتوانسته است در قالب یک نیروی تمام عیار ظاهر شود. موضوعاتی همچون مقاومت مسلحانه، دریافت سلاح از خارج، در خواست حمایت نظامی از مجامع بین المللی و نیز ساماندهی ارتباطات با کشورهایی که خود را درگیر با بحران سوریه کرده اند همگی موضوعاتی هستند که تشکلات مختلف اپوزیسیون نقطه نظرات پراکنده و ناهماهنگی پیرامون آن دارند.

 ارتش آزاد سوریه (FSA) و نیز مجمع ملی سوریه ( SNC) در مورد اینکه مقاومت آنان نبردی آزادیبخش یا به نوعی استقبال از جنگ داخلی است هنوز دچار تردیدند. این مجموعه سه هفته گذشته در مورد تخلیه محله محاصره شده باب امر در شهرحمص دچار اختلاف نظر بودند. وقتی منطقه را بدون هماهنگی با یکدیگر تخلیه کردند ارتش سوریه آن را اشغال کرد و طی چند ساعت 17نفر را سر بریده و بدن آنها را وسط خیابان رها کردند. ناهماهنگی بخش های مختلف اپوزیسیون در شرائطی که مردم در زیر آتش سنگین توپخانه قرار دارند ورسیدن به توافق برای مقاومت یا عقب نشینی یک تصمیم حیاتی است بیشتر خود را آشکار می سازد. شورای مقاومت در مقاطع مختلف نظرات متفاوتی را بیان می کند. یک بارخواهان آن ست که فقط کمک مالی از خارج دریافت شود مقاومت مسلحانه به تاخیر افتد و محدود باشد تا سوریه درگیرجنگ داخلی نشود. در جای دیگری از کشورهای عربی سلاح درخواست می کند تا مقاومت جدی تر شود و مخالفان جنگ چریکی را خائنان به ملت می خواند. اساسنامه مجمع ملی سوریه یا بزرگترین تشکل مخالفان سوریه تاکید می کند که مخالف مداخله خارجی است. تظاهرکنندگان در شهرها نیز شعار می دهند که مخالف مداخله خارجی هستند. مجمع ملی سوریه تلاش دارد مانند شورای انتقال لیبی از سوی جامعه جهانی مورد شناسایی قرار گیرد. اما به دلیل همین ناهماهنگی ها هنوز هیچ بخشی از اپوزیسیون نتوانسته است اعتماد جدی جامعه جهانی را به خود جلب کند.

لازم به یادآوری است ارتش سوریه بر خلاف ارتش لیبی یا عراق نظام کارآزموده، قدرتمند و دست نخورده ای است. چهار دهه درگیر ی و تماس نزدیک با تهدید اسراییل توانایی آن را افزایش داده و در مقایسه با عراق یا لیبی این ارتش یک تهدید جدی برای هرمقاومت داخلی به حساب می آید. به همین دلیل و به رغم آمار قابل توجه کشته شدگان هنوز هیچ تصمیمی برای مسلح کردن یا پوشش نظامی دادن به مقاومت سوریه اتخاذ نشده است.

 به عبارت دیگر مجموعه مخالفان حاظ اسد فقط می دانند که نظام حزب بعث را نمی خواهند و طرح ها و برنامه هایی کلی برای فردای سوریه دارند، اما تنوع مذهبی، قومی و قبیلگی و تجربه خونین باقی مانده از عراق مانع از آن است که یک بار دیگر بتوان به گستردگی عراق در جایی عملیات نظامی انجام داد یا حداقل هیچ کشوری تمایل ندارد آنچنان که آمریکا درعراق درگیر شد در سوریه درگیر شود.

           

قومیت ها و نفوذ ایران و عربستان سعودی در سوریه

74درصد جمعیت سوریه سنی هستند در حالیکه حاکمیت سیاسی این کشور به صورت انحصاری در اختیار علویها و شیعیان است. گسترش ارتباطات و ظهور پدیده نوظهور افکارعمومی پس از بهار اعراب حساسیت اقوام را نسبت به یکدیگرتا حدی تعدیل کرده است، اما خاورمیانه تا دمکراسی و جا افتادن رفتارهای دمکراتیک هنوزفاصله زیادی دارد. به همین دلیل نفوذ کشورها ی قدرتمند و با نفوذ منطقه مانند ایران و عربستان سعودی در سوریه، در شکل دادن رفتارسیاسی اقوام نسبت به یکدیگر تاثیر قابل توجهی داشته است.

دولت های ایران به دلیل دغدغه های امنیتی و نگرانی از تهدید اسراییل در منطقه همواره خواهان به قدرت رسیدن شیعیان درلبنان،عراق و سوریه بوده اند. سعودی ها به عنوان خادمان حرمین شریفین و دارنده بزرگترین ذخائر نفتی جهان نیز با نگاه امنیتی خود دقیقا در جهت برعکس ایران حرکت و رفتار می کنند. یعنی همه دولت های حاکم در ایران از شیعیان این سه کشور حمایت کرده اند و سعودیها نیز بی دریغ پول و سرمایه خود را به پای هرگروه و فردی می ریزند که حاضر باشد یک گلوله به سوی کفار شیعه و هواداران ایران درمنطقه شلیک کند. در واقع مانند عراق و لبنان، در گیریهای امروز سوریه و نیز مقاومتی که نسبت به درخواست های مردمی صورت می گیرد به شدت تحت تاثیر رقابت دستگاههای امنیتی ایران و عربستان سعودی است. جدا از احساست اصلاح طلبانه ایرانیان و تبی که بهار اعراب در ایران ایجاد کرده است و نیز جدا از اینکه یک دولت اصلاح طلب یا ارتجاعی در ایران در قدرت باشد دستگاههای امنیتی ایرانی سقوط علویها را به منزله افزایش نفوذ سعودی ها علیه خود تفسیر می کنند و سعودی ها نیز در قدرت ماندن اسد را تداوم منویات ایرانی ها می دانند. آمال مردم سوریه در تعدیل این نگاههای امنیتی نقشی ندارد و کشته شدن ده هزار نفر در 12 ماه رقابت ایران و عربستان را پایان نمی دهد.

از سال 2003 پس از سرنگونی حکومت صدام حسین بسیاری از سنی های ثروتمند عراق، روسای قبائل این کشور و نظامیان حذف شده حزب بعث در سوریه پناه گرفته و زندگی کرده اند. افراطی های این مجموعه با ریال سعودی ها و در تماس با طیف هایی از عرب افغان ها و القاعده از سوریه به عراق اسلحه قاچاق و برای حملات انتحاری برنامه ریزی می کردند. تحولات سوریه احتمالا مسیر قاچاق اسلحه را معکوس و از عراق به سوریه تغییر می دهد. به عبارت دیگر از آنجا که سوریه دیگر همانند سابق برای سنی های افراطی و روسای فراری قبائل عراق و بعثی ها امن نیست باید انتظار داشت که مقاومت و درگیری های خونینی در سوریه به جریان افتد.

سنی های افراطی و سلفی ها به عنوان اهرم نفوذ سعودی ها از زمان سقوط صدام حسین در عراق جنگیده اند واکنون زمینه های حضور آنها در عراق از دست رفته است، اما عربستان در تلاش است که قیام مردم سوریه را به بهانه ای برای تسویه حساب منطقه ای با ایرانی ها تبدیل کند. هرچند دولت ایران تجربیات خود برای مهار و کنترل شورشهای شهری از جمله قطع اینترنت، کنترل اس ام اس ها یا ردیابی افراد ازطریل تلفن همراه را در اختیار سوری ها می گذارد یا کارشناسانی را برای آموزش مهار تظاهرات به سوریه اعزام می کند، اساسا نمی توان رقابت منطقه ای ایران و عربستان سعودی را در سرنوشت آینده سوریه نا دیده گرفت.

سعودی ها تلاش دارند رژیم بعدی سوریه متحد سیاسی اقتصادی عربستان باشد تا به افزایش نفوذ این کشور در آینده منجر شود و متحد ریاض علیه تهران باشد. ارسال سلاح و پول سعودی ها برای مقاومت سوریه بر همین اساس صورت می گیرد، وگرنه سعودی ها سرسخت ترین دشمن انقلابهای مردمی خاورمیانه و شمال آفریقا هستند و آشنا شدن سعودی ها با مفهوم دمکراسی به این زودی ها امکان پذیر نیست.

 

قضیه کردها و بحران سوریه

بسیاری از کارشنان خاورمیانه معتقدند که سرنوشت آتی کردها در شکل گیری فردای خاورمیانه تاثیر قابل توجهی دارد. در مورد سوریه، ترور رهبران کرد از سوی استخبارات بشار اسد کردها را با جنبش مردمی این کشور بسیارنزدیک کرده است. کردهای سوریه به لحاظ زبان و فرهنگ قرابت زیادی با کردهای ترکیه و هواداران پ ک ک دارند. سوری ها سالها با حمایت از هواداران اوجالان و دادن کمک های نظامی و تدارکاتی به آنان با ترکها تسویه حساب کرده اند. اقدامات اخیر ترکیه که خواهان کنار رفتن اسد شده ممکن است به از سر گیری حمایت سوریه از افراطی های کرد ترکیه منجر شود و امنیت ترکیه را تحت تاثیر قرار دهد. درگیری احتمالی در کردستان ترکیه و سوریه نیز بی تردید به ناامنی کردستان عراق و پیرو آن ناامنی دولت عراق منجر خواهد شد که نمی توان خطر آن را برای منطقه نادیده گرفت.

8درصد جمعیت سوریه را کردها تشکیل می دهد و چند سالی است که شاهد خودمختاری کردهای عراق هستند. آمال تعریف نشده کردهای منطقه ممکن است زمینه ساز اعمال نفوذ ریاض و اسراییل در بین آنان باشد. از خلال پنجره ای که اسراییل و ریاض به آینده خاورمیانه نگاه می کنند به هم خوردن قلمرو کردهای ایران سوریه و عراق آینده ای را شکل می دهد که سعودی ها و اسراییل از آن استقبال می کنند.

 

ریشه های اقتصادی بحران سوریه

هر چند سوریه طی 4 دهه گذشته با شیوه های انحصارطلبانه اداره شده است اما ریشه ها و زمینه های اقتصادی اعتراض اقشار مختلف مردم نیز قابل توجه است. به رغم تنوع قومی مذهبی در سوریه برخی از کارشناسان معتقدند دولت این کشور هیچگاه تلاش نکرد تفاوت ها و اختلاف ها را در راستای همبستگی عمومی و منافع ملی حل و فصل کند.

اماهمه تلاش خود را صرف کرد تا نوک هرم حاکم برای قبضه قدرت یک دست، متحد، و متشکل باشد. همان خانواده هایی که راس هرم قدرت سیاسی سوریه را تشکیل می دادند از دو دهه گذشته که اصلاحات اقتصادی و بازار آزاد در این کشورآغاز شد همه سرپل های اقتصادی را اشغال کردند. کم کم اختلاف طبقاتی نیز به اختلافات قوم وقبیلگی و مذهبی که علوی ها با مردم داشتند اضافه شد. ظهور خانواده ها و افراد میلیونر و بعد میلیاردر از جمله شلیش، الحسن،نجیب،حمشو، همبوبا،شوکت، و البته رامی مخلوف پسر دایی معروف بشاراسد در پدید آمدن شکاف طبقاتی در سوریه نقش مهمی بر عهده داشته است. معرفی فعالیت های اقتصادی رامی مخلوف توضیح جامعی از علل فروپاشی امروز سوریه است.

پسردایی رئیس جمهور سوریه بین مردم به “آقای 5 درصد”همه پروژه های دولتی معروف است. فشار افکار عمومی باعث شد وی اعلام کند بخشی از سود فعالیت تجاری خویش را به امور خیریه اختصاص می دهد. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی رامی مخلوف را “بانک خانواده اسد” و نمونه سوری احمد عز مصری و لیلی طرابلسی تونس نامیده است. نام این خویشاوند بشار اسد با مطالبات اصلاح طلبی در سوریه گره خورده است. وی از نفوذ خود در خانواده اسد برای سوء استفاده از سیستم قضایی و سازمان امنیت این کشور برای ترساندن و ارعاب رقیبان خود استفاده می کند.

یک نماینده پارلمان که یک بار به تخلفات شرکت تلفن همراه “سیریاتیل” وابسته به رامی مخلوف اعتراض کرد ابتدا مصونیت پارلمانی اش سلب و سپس به 7 سال زندان محکوم شد. شرکت او “سیریاتل” 55 درصد بازار تلفن همراه سوریه را در دست دارد و اخیرا شرکت “شام القابضه” را تاسیس کرده که در زمینه توریسم فعالیت می کند.

او همچنین در زمنیه سیمان و بخش نفت و گاز نیز فعالیت می کند و بیش از نیمی از سهام بانک مشرق را در دست دارد. چندی پیش وقتی رامی مخلوف به نمایندگی مرسدس بنز در سوریه چشم دوخت این شرکت آلمانی از نماینده انحصاری قبلی خود در سوریه “شرکت برادران عمرسنقر” دفاع کرد اما دولت سوریه قانون نمایندگی انحصاری را لغو و شرکت مرسدس بنز را نیزتحریم کرد. همه افسرانی که با درجه سرلشکر و سرتیپی بازنشسته می شوند از نمایندگی آقای مخلوف برای آنها خودروخریداری می شود.

سرمایه گذاران سوری می گویند اگر در فعالیت تجاری بزرگ با رامی مخلوف مشارکت نکنند با اتهام های مختلف روبه رو خواهند شد. وزارت تعاون، گمرک وبازرسان آنقدر بر آنها فشار می آورند تا سرمایه گذاران به مشارکت با او تن دهند یا تصفیه حساب کرده وکشور را ترک کنند.

مداخله در بازار ارز یکی از آخرین بازی های خطرناک اقتصادی مخلوف و بیانگر قدرت وی در اقتصاد سوریه است. منابع بانکی لبنانی اعلام کرده اند رامی مخلوف در آوریل گذشته با تبدیل میلیون ها لیره سوری به دلار آنها را به خارج منتقل کرد. پس از مدتی آن دلارها را دوباره به بازار وارد کرد و با این کار شوک بزرگی به بازار ارز وارد ساخت و سود کلانی به جیب زد. این اقدام بی سابقه باعث شد ارزش لیره سوریه در مقابل دلار13 درصد کاهش یابد.

حمایت نهادهای دولتی سوریه از سرمایه دارن بزرگ، معافیت های مالیاتی که از آن بهرمند می شوند،انحصار واردات کالاهای حیاتی، حق کمیسیون های بزرگی که در مقاطعه های دولتی دریافت میکنند وطبعا وام های کلانی که می گیرند سبب می شود تا کسبه خرد و تجاری که سرمایه های کوچکی دارند همگی به صف معترضان ملحق شوند. بسام حداد کارشناس سوریه طی مقاله ای در MERIP با عنوان “ستون فقرات اقتصادی رژیم سوریه” می نویسد که قیام مشهور 30 سال پیش اخوان المسلمین در شهر حماء که منجر به سرکوب و قتل عام 15000 نفر از ساکنان آن شد انگیزه اقتصادی هم داشت و به نوعی مقاومت تجار خرده فروش سنی نزدیک به اخوان المسلمین در مقابل انحصار طلبی های اقتصادی علویهای جناح حاکم بود که تازه در آغاز راه قرار داشت. در شرایطی که بسیاری از مردم روستاها به دلیل فقر عمومی و کاهش بارندگی مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند اقتصاد سوریه فقط در سال 2009 رشد اقتصادی 7-/5 درصدرا تجربه کرد و بی درنگ به رشد 2/-1 درصد در سال 2000 نزول کرد.

 

 پیش بینی آینده

رژیم سوریه تلاش قابل توجهی را برای اتحاد طبقه حاکم صرف کرده و این طبقه را به همه ابزارهای امنیتی و سرکوب مجهز کرده است. بعید به نظر می رسد چالش مردم این کشور که در تبلیغات دولتی تروریست، خرابکار، اسلامگرا، و توطئه خارجی نامیده می شوند در فاصله زمانی کوتاهی به نتیجه برسد. این در حالی است که بسیاری از مردم فقط می خواهند تا به عنوان شهروندی عادی از حقوق برابر با دیگران برخوردار باشند. بسیاری از مردم می خواهند وقتی نوجوان آنها در تظاهرات شرکت می کند مانند حمزه الخطیب 14 ساله دستگیر و شکنجه نشود و کارشناسان پزشک قانونی در اخبار شب ادعا نکنند که آزمایش ها پزشکی ثابت کرده که حمزه الخطیب 14 ساله سوژه حرفه ای تجاوز جنسی در صفوف اسلام گراها بوده است.

قیام مردم سوریه ویژگی های خاص خود را دارد. بر خلاف تونس که قیام مردم آتشی بود که خود به خود در خرمن افتاد و هیچ فرصتی برای قوام یافتن نیافت، بر خلاف قیام مردم لیبی که سرنگونی رژیم بیش از هر عاملی در اثر جنون رهبر آن رخ داد و بسیار زود به درخواست مداخله نظامی از خارج منتهی شد، و بر خلاف انقلاب مردم مصرکه هنوز فرصت عمق گرفتن را نیافته است، در سوریه سرکوب خو نین باعث شده مردم صبر و تحمل بیشتری داشته باشند تا نابود نشوند. همانند اعتراضات مردمی ایران، درسوریه نیز مردم از رهبران سیاسی خود پیش تر بودند و هنگامی که تظاهرات خود جوش اوج می گرفت تازه رهبران جنبش نقطه نظرات خود را با مردم هماهنگ می کردند.

هرچند از همان ابتدا آثاری از یک خشونت غیرقابل کنترل در جنبش اعتراضی سوریه دیده می شد اعتراضات مردم پس از یک سال آرام آرام و به ناچار به درگیری مسلحانه و حمله به ایستگاههای بازرسی ارتش منجر شد. طی همین مدت اعتراضات سازماندهی شد. امروزه شبکه هایی برای حمایت از زخمی ها و آسیب دیدگان اعتراضات سازماندهی شده است. تبلیغات انقلابیون بویی از خشونت و انتقام گیری ندارد. تقریبا همه توافق دارندکه مداخله خارجی کمکی به آنان نمی کند و سوری ها خودشان باید مسائلشان را حل کنند. مردم در وسط تظاهرات به نظامیان آب و گل رز می دهند و فرار نظامیان از واحدها حاکی از این است که زمان به نفع نظامیان هوادار رژیم نیست. کلیپ های ویدئویی و فیلم های کارتون ساخته می شود که در آنان حافظ اسد و نزدیکانش یه سخره گرفته می شوند و به رغم کنترل شدید اینترنت، جوانان سوری موفق شده اند با راه اندازی دهها سایت و بهره مندی کامل از یوتیوب خبرهای سوریه را به اطلاع جهان برسانند.

همین زمینه ها باعث شده تا آثاری از عقلانیت ملی و مدنی در جریان های سیاسی بروز کند. به رغم اینکه نگاههای سنتی مسائل سوریه را دوقطبی می بیند و تاکید دارد که علویها ( شیعیان ) و سنی ها روبه روی هم صف آرایی کرده اند، نگاههای موشکافانه تر به تحولات جدید سوریه حاکی از این است که نه همه علویها با حکومت سوریه و هوادار سرکوب مردمند و نه همه سنی ها آینده سوریه را منوط به انتقام از علوی ها و محو شیعیان می دانند. تاثیر ماهواره و اینترنت و شبکه های خبری در افکار عمومی و موج تحولات کشورهای عربی شمال آفریقا و شکل گیری پدیده افکار عمومی جهان عرب، عمق نگاه مردم سوریه به تحولات را تحت تاثیر قرار داده است. به این ترتیب، ممکن است سوریه درگیر یک جنگ داخلی تمام عیار و خونین شود و رقابت نفوذ ایران و نفوذ عربستان سعودی برای این کشور بسیار نامیمون و گران تمام شود و همه سقف ها را بر سر مردم این کشور خراب کند، اما در یک نکته تردیدی نیست و آن اینکه نه شرائط در ایران دیگر به گذشته باز می گردد و نه بشار اسد با خون ریزی بیشتر می تواند شرائط را به قبل از بهار عربی بازگرداند.