این بار مجلس دنبال ستاره‌دارکردن است

نویسنده
جلال یعقوبی

» محروم از تحصیل با بهانه‌های سیاسی یا دینی

پنجم آبان‌ماه گذشته رضا فرجی‌دانا به عنوان وزیر علوم از مجلس رای اعتماد گرفت و کمتر از ده روز بعد زمزمه استیضاح وی از مجلس شنیده شد. گفته می‌شد این موضع ناشی از خشم محافظه‌کاران از انتصاب جعفر توفیقی و جعفر میلی‌منفرد به عنوان مشاور عالی وزیر و معاون آموزشی وزارت علوم است. بلافاصله بعد از آن، ۸۲ نماینده مجلس “در خصوص انتصاب مساله‌دار افراد حاضر در فتنه در مناصب مدیریتی” به وزیر علوم تحقیقات و فناوری تذکر دادند. در این مورد نیز گفته می‌شد که حدود ۱۵۰ نفر از نمایندگان مجلس نامه‌ای خطاب به روحانی نوشته‌ و از رئیس‌جمهور خواسته‌اند در این انتصابات تجدیدنظر شود. خبرگزاری فارس نیز خبر داد که امضاهای استیضاح فرجی‌دانا به ۵۰ عدد رسیده است.

چند روز که گذشت مشخص شد نگرانی‌ها فقط به دلیل آن دو انتصاب نیست. روزنامه ایران خبر داد که “ کمیسیون تحقیقات و آموزش مجلس که ریاست آن بر عهده محمدمهدی زاهدی است، با احضار رضا فرجی‌دانا به بهارستان، خواستار توضیح او درباره بازگرداندن دانشجویانی است که در دولت قبلی ستاره‌دار و از تحصیل محروم شده‌اند.”

روزنامه دولت با اشاره به سابقه محمدمهدی زاهدی، رییس کمیسیون آموزش مجلس و اولین وزیر علوم در دولت احمدی‌نژاد نوشته بود: “او به گفته خود پیش از معرفی از سوی احمدی‌نژاد استاد یک دانشگاه در شهرستانی محروم بود. در سابقه اجرایی‌اش ریاست یک ساله بر آموزش و پرورش شهرستان شهر بابک در ۲۳۰ کیلومتری کرمان را داشت و دو دوره نیز عضو شورای شهر بود.”

در دوره همین وزیر بود که نام دانشجوی ستاره‌دار مطرح شد. به نوشته روزنامه ایران “نخستین موج انتقاد علیه زاهدی با اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد در سال ۸۵ به راه افتاده و داستان دانشجویان ستاره‌دار شروع شد. دانشجویان ستاره‌دار به آن دسته دانشجویانی اطلاق می‌شد که باوجود کسب رتبه‌های بالا در کنکور، سازمان سنجش نام آن‌ها را در فهرست قبولی‌ها اعلام نکرده و در کنار اسم‌شان در کارنامه، یک یا چند ستاره گذاشته بود؛ موضوعی که از سوی کمیسیون تحقیقات و آموزش مجلس وقت مورد بررسی قرار گرفت و اعلام شد دانشجویان ستاره‌دار عمدتاً از رؤسای انجمن‌های اسلامی و سران دفتر تحکیم بودند.”

در حالی که وزیر علوم برای پاسخ‌دادن به علت بازگشت دانشجویان ستاره‌دار به دانشگاه در مجلس حاضر شده بود، کامران دانشجو آخرین وزیرعلوم دولت پیشین، از اساس وجود این دانشجویان را تکذیب کرد. او به خبرگزاری تسنیم گفت: “ما هیچ وقت دانشجو اخراج نکردیم، اصلا وزارت علوم نمی‌تواند دانشجو اخراج کند. اگر کسی به عنوان مساله سیاسی از دانشگاه اخراج شده است، باید مصداقی بیان کند و الا این می‌شود شعار.”

چند روز بعد روزنامه شرق طی گزارشی که در پاسخ به وزیر سابق علوم منتشر کرد، خبر داد که تنها از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۱ بیش از ۴۴۶ دانشجو محروم از تحصیل یا اخراج شده‌اند.

در همین حال غلامعلی حدادعادل در گفتگو با واحد مرکزی خبر وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی گفت: “در هر صنفی ضوابطی وجود دارد؛ دانشجو بودن نیز برای خود دارای مقرراتی است که باید آن را تعریف کرد و اگر کسی واجد آن شرایط باشد، حق‌اش است که در دانشگاه درس بخواند و اگر مقررات و قوانین شامل وی نشود، نمی‌تواند ادامه تحصیل دهد.”

 او معتقد بود: “ستاره‌دار عنوانی است که از آن هیچ معنی خاصی برداشت نمی‌شود، مانند کلمه «ویژه» که معنی خاصی ندارد.”

بازگشت دانشجویان ستاره‌دار به دانشگاه از دوره سرپرستی جعفر توفیقی بر وزارت علوم آغاز شد. او از همان ابتدا اعلام کرد که دانشجویان محروم از تحصیل در سال‌های قبل به وزارت علوم رجوع کنند تا وضعیت آنان بررسی شود. توفیقی اواخر شهریور هم خبر داد که “تقاضاها در حال بررسی است و برای تعدادی از دانشجویان بعد از بررسی‌ها، مجوز بازگشت به تحصیل داده شده است.” او همچنین تاکید کرده بود که “امسال هیچ دانشجویی به دلیل شائبه‌های سلیقه‌ای و سیاسی از تحصیل محروم” نخواهد شد.

همزمان تحولاتی نیز در دانشگاه آزاد صورت گرفت. رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی، حمید میرزاده با بیان اینکه حدود یکصد نفر از دانشجویان ستاره‌دار برای ثبت‌نام به دانشگاه آزاد مراجعه کرده‌اند، تاکید کرده بود: “همه دانشجویان سال‌جاری و سنوات گذشته که به دلایلی از تحصیل محروم شده بودند، از پرداخت شهریه ثابت معاف می‌شوند و همچنین معوقه تحصیلی آن‌ها نادیده گرفته می‌شود.”

با افزایش فشارها بر وزارت علوم، مشخص شد که یکی از نگرانی های اصلی محافظه‌کاران در این وزارتخانه، فراهم شدن زمینه بازگشت دانشجویان محروم از تحصیل به دانشگاه است.

روز دوشنبه، قاسم جعفری، عضو این کمیسیون آموزش مجلس در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد با اشاره به جمعیت چند میلیونی دانشجویان کشور گفته بود: “چه کسی می‌تواند ادعا کند که بین این جمعیت میلیونی هیچ مساله‌داری وجود ندارد که اگر چنین ادعایی را بکند مشخص می‌شود که در این عالم نیست و درگیر افکار خودش است. مسائل امنیتی و سیاسی یکی از مواردی محسوب می‌شود که ممکن است دانشجویان در آن مساله ایجاد کنند و از صلاحیت ادامه تحصیل محروم شوند. رفع این محرومیت بدون توجه به اعلام نظر دادگاه پس از رسیدگی به پرونده، می‌تواند باعث تشنج در فضای دانشگاهی بشود، از این جهت که دیگر دانشجویان می‌گویند که به دانشجویان سیاسی کاری ندارد پس ما نیز می‌توانیم فضای دانشگاه را ملتهب و متشنج کنیم.”

 عبدالوحید فیاضی، سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس نیز به روزنامه اعتماد گفته بود: “دانشجویی که نباید به دانشگاه برگردد نمی‌تواند ادامه تحصیل بدهد و اگر اکنون در حال تحصیل هست مطمئن باشید که ما جلوی ادامه تحصیل او را خواهیم گرفت. وقتی قانون اجازه ادامه تحصیل به کسی را ندهد چطور باید ادامه تحصیل بدهد؟”

چند روز پیش یکی دیگر از نمایندگان مجلس طی سخنانی ابعاد جدیدی از مقاومت مجلس برای بازگشت دانشجویان محروم از تحصیل را افشا کرد. حجت الاسلام علی‌رضا سلیمی در گفت وگو با ایرنا با اشاره به حضور فرجی دانا در جلسه کمیسیون آموزش، گفت: “زهره طبیب‌زاده درباره بازگشت برخی از دانشجویان بهایی دوره کارشناسی ارشد که قبلا از دانشگاه اخراج شده بودند، از وزیر سئوال کرده است.”

مساله دانشجویان بهایی یکی دیگر از مشکلات وزارت علوم در مقابل محافل محافظه‌کار و تندرو در ایران است. در دوران جمهوری اسلامی و تا پیش از ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی امکان تحصیل بهائیان در دانشگاه‌ها وجود نداشت، مگر اینکه آنان دین خود را کتمان می‌کردند.

گفته می‌شود که شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۹ مصوبه‌ای محرمانه داشت که بر اساس آن بهائیان به صرف احراز بهائی بودن حق ورود به دانشگاه‌ها را نداشتند و حتی اگر در حین تحصیل نیز بهائی‌بودن کسی محرز می‌شد، از ادامه تحصیل محروم می‌شد. چندی پیش سایت مشرق‌نیوز، از رسانه‌های امنیتی وابسته به محافظه‌کاران تندرو در ایران، طی مقاله‌ای با عنوان “وقتی خاتمی به فکر چاره برای بهائیان می‌افتد” فاش کرد که حسین مهرپور، رئیس هیات پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی در تاریخ ۲۹ دی ۸۰ در پاسخ به دستور سید محمد خاتمی برای بررسی حقوق بهائیان در نامه‌ای به شماره (۳۴۱۹-۸۰) نوشته بود: “اگر نظام جمهوری اسلامی ایران… مصمم است حقوق شهروندی همه اتباع ایران اعم از پیروان ادیان رسمی و غیر رسمی را به رسمیت بشناسد و اجرا نماید و حقوقی چون مالکیت و مصونیت اموال و حق تحصیل و اشتغال و امثال آن را جزء حقوق شهروندی می‌داند که اعمال آنها هیچ ملازمه‌ای با رسمیت شناختن دینی دون دینی ندارد، لازم است با حل نظری موضوع… اقدامات زیر که طبعا برای عملی شدن آنها باید برخی قوانین و آئین نامه‌ها و مصوبات اصلاح گردد، صورت گیرد:

1-      شرط تدین به یکی از ادیان رسمی برای اشتغال به خصوص در مورد مشاغل آزاد برداشته شود و عنداللزوم برای بعضی از مشاغل مهم و حساس و با وضعیت خاص چنین شرایطی برقرار شود.

2-      ممنوعیت ادامه تحصیل پیروان عقیده خاص در دانشگاه‌ها لغو شود.

3-       کسی به لحاظ داشتن عقیده خاص و اینکه صرف داشتن آن عقیده قرینه جاسوس بودن اوست، تحت تعقیب، محاکمه و مصادره اموال واقع نشود.

4-       در خصوص احکام مصادره اموالی که صرفا به خاطر وابستگی افرادی به عقیده خاص مذهبی صادر شده و قطعیت یافته چاره‌ای اندیشیده شود و راه تجدیدنظر بازگردد و با لغو احکام صادره، اموال مصادره‌شدگان به آنان بازگردانده شود.”

دولت خاتمی کار چندانی پیش نبرد و بالاخره تنها کاری که درباره تحصیل بهاییان صورت گرفت این بود که شورای عالی انقلاب فرهنگی با پیشنهاد هیات پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی پذیرفت که در فرم تقاضانامه ثبت‌نام آزمون سراسری به جای سئوال مربوط به دین داوطلبان، اینگونه طرح شود که چنانچه به سؤالات معارف غیراسلام پاسخ می‌دهند، آن را مشخص نمایند: کلیمی، مسیحی، زرتشتی

به این ترتیب بدون اینکه از داوطلب خواسته شود دین خود را بیان کنند، با سکوت یا اعلام خود، نوع معارف دینی را که مایل است امتحان دهد، از بین چهار دین رسمی اعلام می‌کرد. در نتیجه یک فرد بهایی هم اگر بهایی بودن خود را اعلام نمی‌کرد، بدون اینکه ملزم باشد وابستگی خود به یکی از ادیان رسمی را اعلام نماید، می توانست ثبت‌نام و در کنکور شرکت کند. این مصوبه در جلسه ۵۳۰ مورخ ۲۵/۹/۸۲ تصویب شد.

به گزارش سایت مشرق “همین کار در کنکور سال ۸۳ انجام شد و ظاهرا عده ای حدود ۷۰۰ یا ۸۰۰ نفر بهایی حسب اطلاع شفاهی داده شده به هیات در آزمون سراسری شرکت نموده و تعدادی قریب به ۴۰۰ یا ۵۰۰ نفر آنان نمره قبولی که مجاز به انتخاب رشته باشند را حائز گردیدند و احتمالا عده‌ای از آن‌ها نمرات خوبی هم کسب کرده‌اند.”

با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد این فرصت از بین رفت و بسیاری از بهاییان از دانشگاه‌ها اخراج شدند. چندی بعد “فرم شرکت در آزمون” دوباره به شکل قبل بازگشت و داوطلبان بار دیگرمجبور به مشخص کردن دین خود شدند. همچنین اگر در حین تحصیل در دانشگاه مشخص می‌شد که دانشجویی بهایی است، بلافاصله اخراج می‌شد.

امروز فشار بر وزارت علوم به همه دانشجویان محروم از تحصیلی ارتباط پیدا کرده که به دانشگاه بازگشته‌اند؛ هم دانشجویانی که به دلایل سیاسی و “امنیتی” محروم شده‌ و هم دانشجویانی که به دلایل عقیدتی و مذهبی از ادامه تحصیل بازمانده‌اند. محافل تندرو محافظه‌کار از بازگشت همه آنان به دانشگاه ناراضی‌اند.