استعفای مدیرکل دفتر موسیقی ارشاد و حواشیاش
تهدید امنیتی؛ سوژه نه دربارهی فعالان سیاسی و اجتماعی است و نه به حوالی امنیت ملی معروف میرسد. این عبارت حالا برای مدیر کل دفتر موسیقی ارشاد، یک مقام دولتی و فرهنگی، استفاده میشود. پیروز ارجمند هفتهی گذشته از سمت خود استعفا داد. کنار رفتنی که گویا خیلی خودخواسته هم نبوده و به جز اختلاف با مقام بالادست، علی مرادخانی، پای تهدیدی امنیتی در ساعت نیمهشب هم در میان بوده. موسیقی که مدتهاست به دست افراد غیرمسئول، از ادارهی اماکن تا قوهی قضاییه، محدود و محدودتر میشود؛ حالا مدیر دولتیاش را هم از دست میدهد تا اوضاع و احوالش بیش از هر وقت دیگر، نامعلوم باشد.
یک- استعفا
مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد ۱۴ تیر از سمت خود استعفا داد
پیروز ارجمند صبح روز یکشنبه ۱۴ تیر از سمت خود کنارهگیری میکند. طبق معمول، استعفاء با تکذیب دلایلاش همراه است. ارجمند بدون اشارهی خاصی به فشار نهادهای غیرمسئول بر موسیقی و ارشاد، دلیل کنار کشیدن از پستش را اینطور عنوان میکند“من در چند دانشگاه بینالمللی حضور دارم و علاوه بر آن چند کتاب نیمهتمام هم دارم که حالا گمان کنم فرصت کافی برایم وجود داشته باشد که روی آنها کار کنم. من یک بیماری گوارشی هم دارم که عصبی شدنم آن را تشدید میکند و سلامتیام از همه چیز مهمتر است.” مدیرکل اما دربارهی دلایل عصبی شدن که بیماریاش را تشدید کرده، حرفی نمیزند و با استعفایش اهالی موسیقی را در وضعیت بیم و امید قرار میدهد. امید به آمدن مدیری کارآمدتر و بیم بدتر شدن اوضاع. برخلاف پچپچها و حرفهای در ِ گوشی بسیار، افراد کمی هستند که دربارهی این کنار رفتن و خصوصیات ایدهآل مدیر بعدی حرف میزنند. محسن رجبپور، تهیهکنندهی موسیقی، یکی از آنهاست که موضعاش را علنی میکند و در مصاحبهای میگوید “آرزو میکنم یک مدیر واقعی را به عنوان مدیر بعدی دفتر موسیقی را انتخاب کنند نه هنرمندی که قرار است مدیریت کند. ما احتیاج به مدیری داریم که خودش به پیشرفت حوزه موسیقایی کشور علاقه مند باشد. یعنی اول مدیر و بعد علاقهمند به موسیقی باشد.” رجبپور تنها نقطه و نکتهی مثبت مدیریت ارجمند را کوتاهتر شدن پروسهی صدور مجوز میداند اما در کنارش اضافه میکند “اینکه آقای ارجمند با افتخار اعلام میکنند که اداره اماکن نیروی انتظامی فلان کنسرت را لغو کرده، این می تواند بزرگترین ننگ برای مدیر کل دفتر موسیقی ارشاد باشد که نتوانسته از مجوز خودش دفاع کند.”
دو- مدیریت خانوادهگی علی مرادخانی
فرزاد طالبی-خواهرزادهی علی مرادخانی- به عنوان سرپرست موقت دفتر موسیقی انتخاب شد
با پذیرش استعفا، پروندهی مدیریت پیروز ارجمند بسته میشود تا هنرمندان عرصهی موسیقی در انتظار معرفی مدیر جدید باشند؛ مدیری که معلوم نیست توان مقابله با نهادهای محدودکننده را دارد یا خود همفکر و عقیدهی آنها، فشار از همان بخش صدور مجوز آغاز میکند. به رسم معمول، تا انتخاب مدیر، برای دفتر موسیقی سرپرست منصوب میشود. فرزاد طالبی؛ نامی که شاید به صورت عام شناخته شده نباشد، اما خبرنگاران موسیقی او را به خوبی میشناسند. یکی از همین خبرنگاران، نزدیک به دو ماه قبل از معرفی فرزاد طالبی به عنوان سرپرست دفتر موسیقی در صفحهی شخصیاش نوشته “چند روزیست که فردی به نام «طالبی» در ساختمان دفتر موسیقی وزارت ارشاد به عنوان شبه معاون مستقر شده. او از مدیران فرهنگی سابق شهرداری است و ظاهرا قرار است در روزهای آینده بیشتر درباره او بشنویم.” تغییر مدیریت که در اخبار و گفتههای رسمی گویا اتفاقی لحظهای در پیوند با بیماری آقای مدیر کل است، در پس پرده، به صورت دقیق برنامهریزی شده بوده. ابتدا فرد جدید، با عنوان غیررسمی “معاون” وارد دفتر موسیقی شده تا با شرایط کار آشنا بشود و بعد مدیر تحت فشار وادار به استعفا میشود تا “شبه معاون” به عنوان سرپرست پشت میزش بنشیند و شرایط را برای حضور مدیریت جدید آماده بکند. آمد و رفتهایی که طبق گفتهها و شنیدهها از سمت علی مرادخانی،معاون هنری وزارت ارشاد، برنامهریزی میشود. او که تا پیش از این شوهر خواهرش، جلال مشفق، به عنوان هماهنگکننده در دفتر موسیقی حضور داشت، به دلیل اختلاف با پیروز ارجمند به خصوص بر سر انتخاب رهبر ارکستر ملی، تصمیم گرفت فضای دفتر موسیقی را خانوادهگیتر و خواهرزادهاش، فرزاد طالبی، را به طور رسمی و به عنوان سرپرست این دفتر منصوب بکند!
سه- سرپرست و مدیر؛ همه بیاختیار
مراسم تودیع ارجمند و معارفهی طالبی در سکوت خبری برگزار شد
فرزاد طالبی سرپرست موقت دفتر موسیقی ارشاد بعد از یک روز سکوت، در مصاحبهای با یک سایت موسیقی دربارهی اوضاع کلی و وظایف قانونیاش صحبت میکند. صحبتهایی که محافظهکارانه است و اطلاع خاصی دربارهی نظرات و خط مشی سرپرست جدید به مخاطبان و هنرمندان موسیقی نمیدهد. شاید مهمترین بخش این گفتوگو جایی باشد که طالبی در مقابل این پرسش که میزان قدرت و اختیاراتش چهقدر است، پاسخی میدهد که روشنکنندهی نقش و حضور ارشاد و زیرمجموعههایش در عرصهی موسیقیست. طالبی میگوید “مطابق قانون، اختیارات مشخص شده و کسی اصلاً نباید بیشتر از حدود قانونیاش دنبال اختیاراتی باشد. حدود و ضوابط مشخص است و مسئولیتها هم. ما باید انجام وظیفه کنیم و در همان حدود پیش برویم. این نظر اکید من است.” حدود قانونی اختیارات ارشاد، اینطور که مشخص شده صدور مجوز اولیه است و در بخش کنسرت، هر هنرمندی برای اجرای برنامه باید موافقت ادارهی اماکن که خود زیرمجموعهی نیروی انتظامی است را به دست بیاورد. با این چشمانداز حضور طالبی که در مراسم معارفهی خلوتش جز بنیامین و یکی از تهیهکنندهگان لالهزاری کسی حضور نداشته، قرار نیست تغییری در شکل مدیریتی به وجود بیاورد و احتمالا مدیریت ارشاد در این زمینه، دست به عصاتر و محافظهکارتر هم خواهد شد.
چهار- دردسر ِ کنسرت
تعداد کنسرتهای لغو شده، در دو سال اخیر، بی سابقه بوده
بزرگترین چالش مدیریتی پیروز ارجمند و به طور کلی موسیقی، برگزاری کنسرت است. جایی که نهادهای دیگر به راحتی میتوانند مجوزهای صادر شده را باطل کنند. از ادارهی اماکن که باید امنیت کنسرت را برقرار کند تا امام جمعه شهرستانها که میتوانند با به راه انداختن گروه و دسته در محل برگزاری برنامه، نماز جماعت به جا بیاورند. پیروز ارجمند در آخرین مصاحبهاش به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی ارشاد دربارهی لغو این برنامهها حرف زده تا پیشاپیش میراثش را نشان مدیریت بعدی بدهد. ارجمند ابتدا از آمار آغاز میکند “دفتر موسیقی در سال ۹۳، ۱۶۰۰ مجوز برای برگزاری کنسرت داد و ۴۰۰ مجوز نیز توسط خود شهرستانها صادر شد. در واقع ما ۲۰۰۰ برنامه موسیقی در سال گذشته داشتیم که در این میان، ۲۱ اجرا لغو شدند و ما دلایل همه آنها را بررسی کردیم.” و بعد به جزییات میپردازد “دلیل لغو کنسرت مسعود شعاری در ماهشهر، این بود که پیش از کنسرت پیامکی میان مردم این شهر رد و بدل شد، بر این مبنا که میخواهند در شهر موسیقی هندی اجرا کنند و یک خانم نیز هندی برقصد. این پیامک بهدست امام جمعه شهر رسید و این اتفاق افتاد.” و بعد در مورد لغو کنسرت کیهان کلهر توضیح میدهد “گروهی که میخواهد با نوازنده خارجی اجرا داشته باشد، باید به اداره اماکن ارجاع داده شود، زیرا لغو چنین کنسرتهایی تبعات بینالمللی دارد. وقتی ما برای این کنسرت استعلام گرفتیم به ما اعلام شد که اجرای این کنسرت به مصلحت نیست.” مدیرکل سابق دفتر موسیقی ارشاد که ابتدا با ارائهی آمار لغو ۲۱ کنسرت از ۲۰۰۰ برنامه سعی دارد، مسئله را کوچک و بیاهمیت نشان بدهد، به دو نکتهی مهم در آخرین مصاحبهاش به عنوان مدیر دولتی اشاره نمیکند. اولین نکته بیسابقه بودن همین تعداد لغو برنامه در چند سال اخیر است و نکتهی دوم دخالت همهجانبهی افراد و نهادهای گوناگون و بیربط به فرهنگ در این مورد است که تبدیل به رویه و روال شده.
رفتن ارجمند و آمدن طالبی برای موسیقی امروز ایران اتفاق مهمی نیست. مدیران میانی بدون اختیار و قدرت خاصی میآیند و میرود؛ فقط برای اینکه در تیررس پرسش و نقد باشند. سیاست اصلی در جایی دیگر تدوین و اجرا میشود. جایی که ابتدا فقها در موجودیت و ذات موسیقی تشکیک میکنند و بعدتر نیروهای انتظامی و قضایی وارد میدان میشوند تا بساط هر آنچه دوست نمیدارند را برچینند. در این میان، کسانی هم در تاریکی و خفا، نقش خود را بازی میکنند. همانها که نیمهشب مدیرکل دفتر موسیقی ارشاد را تهدید میکنند تا صبح استعفانامهاش روی میز مقام بالا دستی باشد که دو ماه قبلتر جانشین موقت مدیرش را هم انتخاب کرده!