آقای روحانی؟!!!

نویسنده
یاسمین اصفهانی

گویی دستور داده شده بود: تولد هر نوزاد “امید” در “بنی ایرانیان” ممنوع!

اما ما از نطفه “امید” ، با خونِ ِ دل در جان هایمان مراقبت کردیم… زاده که شد، با هزاران دلواپسی آن را در سبد “آراء” نهادیم و به دست نیلی “دولت تدبیر و امید” سپردیمش… امیدواریم به دستان “امانت دار آسیه” برسد… مبادا “فرعون تندروی” جانش را بگیرد… شاید این آخرین “موسای” قوممان بوده باشد… باور داریم که روزی عصای تدبیرش همه مارهای سمی را ناپدید خواهد کرد…اکنون برای رسیدن به “کوه تور سعادت” بی تابی می کنیم تا کفش ها را از پا درآوردیم…اما برخی نشانه ها می نماید که به مقصد نخواهیم رسید…

آقای روحانی!

 شما را به جان طفل معصوم امیدمان، شما را به تک تک لحظه های دلواپسی ها و خوف و رجاهایمان، شما را سوگند به روانی و پاکی رود خروشان آرزوهایمان، برای زخم ها و تاول های دست و پا و روح و جانمان از فرط پیمودن این سنگلاخ ها… بر سر عهدی که با شما بستیم بمانید…

آقای روحانی!

 ما به سختی به شما اطمینان کردیم… به سختی امید بستیم… مبادا این رشته را بگسلید که دیگر هرگز نه تنها شما، که هیچ کس را یارای بافتنش نخواهد بود.