زندگی‌نامه‌ی دیگرنوشت سینما

نویسنده

» صفحه‌ی ۲۰ از کتاب "هنر سینما"

 

صفحه ۲۰ / کتاب هفته – کسری رحیمی: صفحه ۲۰ محملی است تا در آن، اهالی کتاب، خاطره های خود را از کتاب هایی که خوانده اند به همراه حواشی آن مرور کنند. این بحث در سینما بسیار متداول است و مخاطبان حرفه ای سینما، اغلب صحنه های مورد علاقه شان را از فیلم هایی که دیده اند برای هم نقل می کنند. کاری که به عنوان نمونه، کاراکترهای جوان و عشق سینمایِ فیلم “خیالباف ها” ساخته برتولوچی می کنند. عنوان صفحه ۲۰ و این که چرا صفحه بیستم هر کتاب را این جا می آوریم، به خاطر بار معنایی عدد بیست، به معنای عالی و برترین است، و این که مشتی نمونه خروار باشد که در انتها بتوان صفحات بیست کتاب های مختلف را کنار هم گرد آورد که هرکدام تلاشی از حسرت است و تابلویی از ادبیات و فرهنگ و هنر.

 

صفحه‌ی ۲۰ از کتاب “هنر سینما” نوشته دیوید بوردول و کریستین تامسون، ترجمه فتاح محمدی:

“پیدایش تولید “مجموعه‌ای”، فشار اتحادیه‌ی کارگران و دیگر عوامل، تهیه‌کنندگان را بر آن داشت که نام هر کسی را که در تولید فیلم نقش دارد، در عنوان‌بندی فیلم ذکر کند. در فیلم “چه کسی برای راجر ربیت پاپوش دوخت؟”، عنوان‌بندی شامل ۷۷۱ اسم است. به علاوه تخصصی‌شدن فیلم‌سازی تولید انبوه، فرهنگ خاص خود را به بار آورده است. بعضی از اصطلاحات بامزه‌تر مثل Best Boy، Gaffer در متن کتاب توضیح داده شده‌اند. به برخی دیگر از این اصطلاحات که ممکن است در عنوان‌بندی فیلم‌ها به آن‌ها برخورد کنید، در زیر اشاره می‌‌شود:

ACE: بعد از نام تدوین‌گر می‌آید و مخفف American Cinema Editors است که یک تشکیلات حرفه‌ای است.

ASC: بعد از نام مدیر فیلم‌برداری می‌آید و مخفف American Society of Cinematographers که یک تشکل حرفه‌ای است و معاد بریتانیایی آن، BSC است.

فیلم‌برداری جنبی: گروهی که مسئول فیلم‌برداری صحنه‌هایی هستند سوای صحنه‌های اصلی تحت سرپرستی مدیر فیلم‌برداری.

مسئول انتخاب بازیگران: برای فیلم‌های هنرپیشه‌ پیدا می‌کنند و از آن‌ها امتحان می‌گیرند. برای نقش‌های اصلی (کاراکترهای اصلی) و نیز نقش‌های فرعی کلیشه‌ای بازیگرانی را پیشنهاد می‌کنند.

تقّه‌زن: فردی که مسئول تخته‌ی تقه‌ی حامل هر برداشت است.

تدوین‌گر دیالوگ: تدوین‌گر صداست و تخصصش قابل شنودکردن دیالوگ‌هاست.

گرونه‌کش: کارش کشیدن دالی حامل دوربین است. چه از یک صحنه به صحنه‌ی دیگر و چه در حین یک برداشت متحرک.

فولی‌کار: متخصص جلوه‌های صوتی که صداهای حاصل از حرکت اندام‌های انسان را با راه رفتن یا جابه‌جا کردن اجسام روی یک سینی بزرگ حاوی مواد مختلف (شن، خاک، شیشه و مانند این‌ها) تقلید می‌کند. این اصطلاح از نام جک فولی که از پیشگامان صداگذاری فیلم بود گرفته شده است.

مسئول دار و درخت: فردی که درختان و بوته‌ها و علف‌های صحنه را انتخاب و نگه‌داری می‌کند.

راهنما: یکی از اعضای گروه صحنه‌آرایی که مسئول پیداکردن لوازم صحنه و ملزومات دکور برای آراستن صحنه است.

فیلم‌گذار: از اعضای گروه فیلم‌بردار که مسئول فیلم‌گذاشتن در دوربین و درآوردن فیلم از دوربین و نیز ثبت و ارسال نماهای فیلم‌برداری‌‌شده به لابراتوار است.

نقاب‌گذار: از اعضای گروه جلوه‌های ویژه که پرده‌های پشت را نقاشی می‌کند، یعنی منظره‌ای را که قرار است بعدا در یک نما ادغام شود تا با هم یک صحنه‌ی خاص را القا کنند.

مدل‌ساز: (1) عضوی از گروه طراحی تولید که مدل‌های معماری را برای صحنه‌ای که قرار است ساخته شود تهیه می‌کند. (2) عضوی از گروه جلوه‌های ویژه که مدل‌های کوچک از مکان‌ها، خودروها یا کاراکترهایی را که قرار است به جای چیزهای واقعی فیلم‌برداری شوند می‌سازد.

جلوه‌های نوری: کارکنان لابراتوار، مسئول جلوه‌هایی مانند فید و دیزالو و همچنین نماهای نقابی و دیگر فرایندهای عکاسی ویژه.

مسئول وسایل صحنه: از اعضای گروه صحنه که بر استفاده از وسایل صحنه یا اشیای منقول نظارت دارد.

تبلیغات‌چی: از افراد گروه تهیه‌کننده که مواد تبلیغی مربوط به ساخت فیلم را می‌سازد و پخش می‌کند. او ممکن است مصاحبه‌های تلویزیونی و مطبوعاتی با کارگردان‌ و بازیگران ترتیب دهد و خبر ساخت فیلم را در رسانه‌‌های جمعی منعکس کند.

منظره‌ساز: از اعضای گروه صحنه، مسئول نقاشی‌کردن صحنه.

عکاس: فردی که در صحنه و پشت صحنه از بازیگران و دیگران عکس می‌گیرد. این عکس‌ها ممکن است در کنترل نورپردازی یا طراحی صحنه یا رنگ یا در تبلیغ و ترویج فیلم مورد استفاده قرار بگیرند.

مسئول رنگ فیلم: از کارکنان لابراتوار که نگاتیوها را وارسی می‌کند و نور چاپگر را برای حصول به رنگ یک‌نواخت در سراسر نسخه‌ی چاپی تنظیم می‌کند.

دستیار ویدئو: استفاده از دوربین ویدئو در کنار دوربین سینمایی برای کنترل نورپردازی، قاب‌بندی یا بازی‌ها. بدین طریق کارگردان یا مدیر فیلم‌برداری، یک نما یا صحنه را قبل از این‌که از آن فیلم بگیرند بازبینی می‌کنند…”

 

انحراف یا پیش‌روی؟

کوئنتین تارانتینو در جشنواره‌ی کن امسال، طی سخنرانی کوتاهی گفت: “ما در این سال‌ها شاهد مرگ سینما هستیم.” تارانتینو از مرگ سینما حرف می‌زند. این جمله‌ی تارانتینو آیا طنینی عهد عتیقی ندارد؟ آیا مرا به یاد جمله‌ی مشابه دیگری نمی‌اندازد؟ در “سانست بولوار”، یکی از بهترین فیلم نوآرهای تاریخ سینما، “نورما دزموند”، ستاره‌ی بزرگ سینمای صامت هم از مرگ و نابودی کامل سینما حرف می‌زند. او در توهمات جنون‌آمیزش خواهان بازگشت چرخه‌ی سینما به دوران صامت است تا هنوز بتواند خوش بدرخشد. گویا گنگ‌بودن سینما بسیاری از کمبودهای ذاتی‌اش را پنهان می‌کرده و چون “لینا لامونت” که در “آواز در باران”، صدای گوش‌خراش‌اش به خورد قیافه‌ی تماشاگرپسندش می‌رود، از جریان ناگزیر تکامل سینما سخت آسیب دیده است. سینما ناطق می‌شود. جریان‌ها و مکاتب سینمایی به تکامل زبان سینما کمک می‌کنند. کارگردان‌ها و فیلم‌سازان بزرگ ظهور می‌کنند، ابزار و ادوات سینمایی به موازات سواد فنی سینما و پا به پای گسترش شگفت‌انگیز سینما در سرتاسر جهان رشد می‌کنند و همه‌چیز دست به دست هم می‌دهند تا شاهکارهایی چون “پدرخوانده”، “چهارصد ضربه”، “دزد دوچرخه”، “این گروه خشن”، “جویندگان”، “آپارتمان”، “پالپ فیکشن” و… خلق شوند. سینما دوره‌های حیرت‌انگیزی را از سر گذرانده و در تکامل برق‌آسایش، به مهم‌ترین رسانه و هنر تبدیل شده است. با این حال، توسعه و پیشرفت هولناک تکنولوژی دیجیتال که تاثیر مستقیم‌اش را بر فیلم‌برداری و جلوه‌های ویژه گذاشت، زبان سینما را دست‌خوش تغییرات بنیادین کرد. گویا عشق فیلم‌هایی که حتی خیلی مدرن‌تر از روزگا خود فکر می‌کردند هم دیگر نمی‌توانند با پوست‌اندازی سینما و جهش آن به سمت سینمای سه بعدی و چندبعدی کنار بیایند. این می‌شود که کوئنتین تارانتینو که از بنیان‌گذاران سینمای پست مدرن محسوب می‌شود، مرگ رسمی همان پست مدرنیسم را اعلام می‌کند و با بدبینی به پیشرفت‌ها و تحولات سینمایی نگاه می‌کند. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا این دیدگاه همان دیدگاه نورما دزموند و لینا لامونت است یا نه، واقعن انحرافی در سینما اتفاق افتاده است؟

برای دانستن پاسخ این سوال، بد نیست نگاهی به کتاب “هنر سینما” نوشته‌ی بوردول و تامسون بیندازیم. هنر سینما به خواننده، تولد سینما، بالیدن آن و شکوفایی‌اش را با جزئیات مفید نشان می‌دهد. شاید با دیدن دقیق‌تر این سرگذشت بفهمیم که سینما واقعا دارد به کدام سمت می‌رود.

 

زیبایی‌شناسی فیلم

این کتاب قصد آن دارد که خواننده را با زیبایی‌شناسی فیلم آشنا کند. فرض بر این است که خواننده به جز تجربه‌ی فیلم‌دیدن، دانش دیگری در مورد سینما ندارد. هرچند بعضی جنبه‌های کتاب، برای افرادی که دانش قابل ملاحظه‌ای در بره‌ی سینما دارند نیز ممکن است مفید باشد. هدف این کتاب، بررسی جنبه‌های بنیادین سینما به عنوان یک هنر است.

“هنر سینما” با تاکید بر سینما به عنوان یک هنر، ناگزیر بر جنبه‌هایی از این رسانه چشم پوشیده است. مستندهای صنعتی، فیلم‌سازی آموزشی، تاریخ اجتماعی سینما یا تاثیر به مثابه‌ی یک سینمای عمومی، همه ابعاد مهمی از سینما هسستند و برای بحث شایسته در مورد هر یک از آن‌ها کتاب جداگانه‌ای لازم است. در این کتاب قصد بر این است که خصوصیات اساسی سینما که پایه‌های آن را به عنوان یک هنر تشکیل می‌دهند، برجسته کرده و مورد بحث قرار دهد. بنابراین مخاطبین مستقیم کتاب، کسانی هستند که علاقه‌مندند بدانند چگونه ممکن است که رسانه‌ی فیلم ما را در تجربه‌هایی شریک کند از جنس تجربه‌ی حاصل از نقاشی، مجسمه، موسیقی، ادبیات، تئاتر، معماری یا رقص. کتاب هنر سینما شیوه‌ی مشخصی برای مطالعه‌ی موضوعات مطرح‌شده ارائه می‌دهد. شاید می‌شد تمامی مکاتب معاصر زیبایی‌شناسی فیلم را باری به هر جهت بررسی کرد ولی این کتاب، روشی را جشت و جحو کرده است که از طریق آن خواننده با یک سلسله مراتب منطقی به جنبه‌های گوناگون زیبایی‌شناسی فیلم رهنمون شود. جان کلام در این روش، تاکید بر تمامیت فیلم است. تماشاگر کلیت یک فیلم را تجربه می‌کند نه یک تکه از آن را. روشی که در این متاب پیش گرفته شده، بر فیلم به عنوان یک مصنوع - ساخته‌شده به طرق مشخص، دارای کلیت و وحدت معین و موجودیت تاریخی – تاکید دارد که می‌توان این روش را در چند پرسش خلاصه کرد:

 

فیلم چگونه ساخته می‌شود؟

ما برای درک فیلم به عنوان هنر نیازمند آنیم که نخست بدانیم چگونه کار انسانی این مصنوع را خلق می‌کند. این پرسش ما را به مطالعه‌ی تولید فیلم رهنمون می‌شود.

 

عملکرد یک فیلم کامل چگونه است؟

در این کتاب فرض بر این است که مثل همه‌ی آثار هنری، فیلم باید به عنوان یک ساختار فرمی، درک شود. این فرضیه ما را به تفکر درباره‌ی این‌که فرم چیست و چگونه ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد به اصول اساسی فرم فیلم و فرم‌های روایی و غیر روایی در سینما راهنمایی می‌کند. موضوع فرم فیلم در عین حال مطالعه‌ی تکنیک‌هایی را که خصلت‌نمای رسانه‌ی فیلم هستند، پیش می‌کشد، چون این تکنیک‌ها درون فرم کل فیلم عمل می‌کنند. امکانات هنری چهار تکنیک بنیادین فیلم؛ میزانسن، فیلم‌برداری، تدوین و صدا در این‌جا تجزیه و تحلیل شده است.

 

چگونه می‌توانیم فیلم را نقادانه تجزیه و تحلیل ‌کنیم ؟

با تکیه بر مفهوم فرم فیلم و دانشی که از تکنیک سینما داریم، می‌توانیم فیلم‌های خاصی را به عنوان آثار هنری تجزیه و تحلیل کنیم. تعدادی از این فیلم‌ها به عنوان نمونه در این کتاب تحلیل شده است. مثلا از سینمای روایی کلاسیک، فیلم‌های “منشی همه‌کاره” ساخته‌ی “هاوارد هاکس”، “دلیجان” ساخته‌ی “جان فورد”، “شمال از شمال غربی” ساخته‌ی “آلفرد هیچکاک”، از فیلم‌ها روایی از نوع دیگر، “روز خشم” ساخته‌ی “کارل تئودور درایر”، “سال گذشته در مارین باد” ساخته‌ی “آلن رنه”، “داستان توکیو”، ساخته‌ی “یاسی‌جیرو اوزو” مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

 

چگونه هنر سینما در طول تاریخ تحول می‌یابد؟

اگرچه یک تاریخ جامع از سینما چند جلد کتاب لازم دارد، در این فرصت می‌توان نشان داد که چگونه جنبه‌های فرمال فیلم، برون از بستر تاریخی معین وجود ندارد. در این کتاب مهم‌ترین دوره‌ها و جنبش‌های تاریخ سینما بررسی شده است تا نشان دهد چگونه درک فرم فیلم به مکان‌یابی فیلم‌ها در تاریخ سینما کمک می‌کند.

بخش‌های اصلی “هنر سینما” را این عناوین تشکیل می‌دهند:

در بخش تولید فیلم، عوامل فنی، عوامل اجتماعی، شیوه‌های تولید، فرایند تولید استودیویی، مرحله‌ی پیش از تولید، مرحله‌ی تولید، پس از فیلم‌برداری و… مورد بررسی قرار گرفته است.

در بخش فرم فیلم، به مفهوم فرم در فیلم، اصول فرم فیلم، فرم به مثابه‌ی یک سیستم، فرم و معنا، فرم در هنرهای مختلف، فرم و معنا و احساس پرداخته می‌شود.

در بخش سبک فیلم، درباره‌ی میزانسن، نیروی میزانسن، خصوصیات سینماتوگراف، رابطه‌ی نما با نما، صدا در سینما، سبک به مثابه‌ی یک سیستم فرمال و… به طور مفصل بحث می‌شود.

در بخش چهارم، به نقد تحلیلی چند فیلم مهم تاریخ سینما از جمله “مردی با دوربین فیلم‌برداری”، “گاو خشمگین”، “دبیرستان”، “مرا در سنت لوئیس ملاقات کن” و “جست و جوی نومیدانه‌ی سوزان” پرداخته می‌شود.

بخش پنجم کتاب به تاریخ سینما می‌پردازد. بوردول و تامسون در کتاب مفصلی با عنوان “تاریخ سینما” (به ترجمه‌ی روبرت صافاریان) تاریخ سینما را به طور مشروح و در جزئیات کامل نوشته‌اند. این فصل از کتاب در واقع خلاصه‌ای مفید از آن کتاب است.