گاهی خبرنگار، نویسنده، گرافیست و… در نشریه یا روزنامه مطلبی ارائه میکند که به دلیل سوءبرداشت مسئولان و حتی بهانهجوییهای سیاسی با آن برخورد میشود، تا جایی که اگر پدیدآورنده آن یک عضو ساده تحریریه باشد یا حتی اشتباه از یک نیروی فنی سر بزند باز هم به مجازات بالاترین مقام آن رسانه و توقیف و تعطیل نشریه منجر میشد.با آنکه دیگر عوامل نشریه در این اتفاق کمترین نقشی نداشتهاند، اما حکمی که صادر میشد علاوه بر نویسنده برای سردبیر و مدیر مسئول هم بود و پیامدهای آن بخش فنی و توزیع و حتی آبدارخانه و نقلیه را هم در برمیگرفت. اما این نگاه سختگیرانه تنها در حوزه فرهنگ و رسانه خود را نشان میداد و در سایر موارد خبری از این همه سختگیری و محدودیت نسبت به مدیران و تصمیمگیران نبود.
در این روزها پیوسته شاهد اتفاقات ناگواری هستیم که جان و سلامت هموطنان ما را به مخاطره انداخته است. از واکنش رایج مسئولان اینگونه برداشت میشود که در مرحله نخست اصل بر پردهپوشی و کوچک نشان دادن ابعاد فاجعه است. در مرحله پس از آن کاستن از بار مسئولیت مدیران ارشد و تقلیل تقصیر و مقصر به پایینترین سطوح اجرایی است. نمونه اخیر آتشسوزی در مدرسه روستای نشینآباد در پیرانشهر است که دختران معصوم و محروم دانشآموز در آتش سوختند و سلامت و زیباییشان را از دست دادند. متاسفانه تاکنون یک نفر از آنها جان باخته است. این حادثه در زمانی رخ داد که هنوز جامعه داغ تلخ بزرگترین تشییع جنازه دانشآموزی را در شهر کوچک بروجن از یاد نبرده است.
اما مهمترین موضوع نحوه نگاه و تلقی دستگاههای ناظر و اجرایی است که پیوسته دنبال مقصری بینام و نشان هستند که جایگاه ارشد مدیریتی نداشته باشد و مدیران کلاس هم کمترین مسئولیتی نمیپذیرند. حتی برای مواردی از این دست که در آینده هم با این روند اتفاق خواهد افتاد از هماکنون عذرخواهی میکنند. این شیوه نوین عذرخواهی محصول همان مقصریابیهای بیفایده دستاندرکاران نهادهای نظارتی است و نشانگر نحوه تلقی و برداشت دستگاهها به یکدیگر و حقوق شهروندی و میزان مسئولیتپذیری آنهاست. در ضمن جایگاه و موضع مجلس را در برابر مدیریت کلان اجرایی نشان میدهد.
هر چند مجلس نه تنها به دلیل وظیفه ذاتی خود بلکه شاید به خاطر حساسیتهای افکار عمومی به ویژه در حوزههای انتخابیه عموما پس از این قبیل فجایع از بالاترین مقام اجرایی سوال میکند اما منشاء هیچ اثر و اقدام و تضمینی برای جلوگیری از این اتفاقات در آینده نمیشود. این بیعملی به جایی رسیده است که مقام ارشد اجرایی با لحنی که معنای نهفته آن چندان پنهان نیست نه تنها از این حادثه بلکه از همه حوادث مشابهی که در آینده نزدیک و دور و حتی آیندهای که فراتر از دوران مسئولیت او است پوزش میطلبد و عملا از خود سلب مسئولیت میکند. مجلس هم با توجه به التهاب افکار عمومی در ابتدا قانع میشود ولی بعدها همان روال همچنان پابرجا باقی میماند.
چرا اهمیت جان انسانها کمتر از خطای سهوی یک روزنامهنگار است. در آنجا نه تنها پدیدآورنده بلکه مدیرمسئول و سردبیر نیز باید پاسخگو باشند و مجرم شناخته میشوند اما در اینجا باید مقصر را معلم فداکاری دانست که همه تلاش خود را کرد تا آتش را از دامن دانشآموزان دور و از کلاس درس خارج کند ولی نتوانست. نمیدانم آیا در جایی که از وفور نعمت خداداد گاز طبیعی برخوردار است دستگاه اجرایی برای عدم امکان استفاده از آن مقصر است یا سرایداری که بنا به پاسخ مثلا هوشمندانه و کارشناسانه وزیر در صبح همان روز سرد قدری از نفت را سهوا روی زمین ریخته و موجب آسیب رساندن به سلامت و زیبایی دختران مظلوم و معصوم دانشآموز شده است. شاید اگر پاسخگویی امری جدی تلقی میشد و دستگاههای نظارتی و رسانههای فراگیر نقش داخلی خود را ایفا میکردند اولین اتفاق ناگوار آخرین آن میشد و شاهد اتفاقاتی پیاپی که جان دانشآموزان و معلمان را تهدید میکرد، نبودیم و نیازی به عذرخواهی فداکارانه وزیر از حوادث ناگوار دوران وزرای بعدی هم نبود. امید است که دستکم شوخی آقای وزیر با خبرنگاران در فضایی چندان تلخ مبنی بر ضرروت استعفای آنها به همانجا ختم شود و شاهد بستهتر شدن فضای رسانهای و تعطیلی نشریه دیگری نباشیم.
منبع: بهار، 20 آذر