در طراحی رویدادها و وضعیت متن و اجرا تا چه اندازه نگاه جهانشمولی به نشانه ها داشتید؟
این نشانه ها وجود دارد. من در برابر تماشاگر و هنرمند فهیمی که به دیدن کار می آید و می گوید کاش مفهوم نمایش را جهانی تر می کردی، پاسخی ندارم و از این بابت، ناراضی ام.
روند شکل گیری نمایشنامه “مرز” به چه صورتی بود؟
خلق این متن به هشت سال پیش برمی گردد که فرصت آن را در خانه داشتم و نتیجه اش نوشتن نمایشنامه “مرز” شد. با توجه به اینکه طی سال های 59 تا 67 در منطقه جوادیه تهران ساکن بودم و آنجا از مناطق شهیدپرور پایتخت است، تعلق خاطری به دفاع مقدس دارم. ضمن اینکه خودم سال ها جنگ را از نزدیک حس کرده ام. همچنین زمانی که انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، در هر فصل هنرمندان را به بازدید از مناطق جنگی می برد، یک بار همراه آن ها به بانه، مهاباد و کردستان رفتم و همانجا بود که شکل گیری این نمایشنامه به ذهنم خطور کرد.بحث قاچاق در مناطق مرزی همیشه وجود داشته و در این نمایش هم مطرح شده. ضمن اینکه زمان را در نمایش به حداقل رسانده ام.
نگاه شخصی اتان به مقوله جنگ تا چه اندازه نزدیک به اتفاقات صحنه ای است؟
در مدت زمان هشت ساله جنگ تحمیلی، با آن درگیر بودم و از نزدیک فضای جنگ را حس کردم. حضور و کارگردانی چنین نمایش هایی، نوعی ادای دین به این وادی است. جنگ مقوله ای است با الگویی کهن که می توان مفاهیم ارزشمندی را در آن منتشر کرد. با این همه من سال ها پیش در نمایش های تعزیه و عاشورایی هم بازی کرده ام و حتی کارهای متفاوتی هم مثل “قربانی” و “الو ببخشید، خط رو خط افتاده” را داشته ام. در واقع نمی خواهم علاقه ام به مقوله جنگ و حضورم در نمایش های جنگی، به این معنا تفسیر شود که فقط کارهای جنگی می کنم. تلاش می کنم مختص به یک ژانر نباشم، اما اگر چنین هم به نظر بیاید، هیچ ابایی ندارم و افتخار هم می کنم.
تفاوت های اجرای “مرز” با آثار قبلی اتان و کاربرد نشانه های ثابت مثل استفاده از برقع یا چند زبانه بودن است؟
برقع را سال ها پیش در نمایش های دیگرم استفاده می کردم، مثل “محال هم ممکن است”، اما اینجا از هیچ کدام از نشانه های کارهای پیشینم خبری نیست و ترجیح دادم این کار کاملاً متفاوت باشد. “مرز” از نظر آنتروپز کار تازه ای است و نسبت به سایر ساخته هایم، بعد فیزیکالی تری دارد که در کارهای قبلی چنین تجربه ای نداشته ام. این موضوع به خصوص در بخش بین سرباز و ستوان پررنگ تر است.
مشکلات زیادی در مسیر تولید این نمایش داشتید.درست است؟
بله متاسفانه این جا همه انرژی و خلاقیت و هنر همکاران ما در مسائل حاشیه ای و سخت تلف می شود.هشت سال سیاه بر تئاتر این مملکت گذشت.اما خانواده هنرهای نمایشی با صبر و متانت امید به روزهای آینده دارند.سخت ترین نمایشی بوده که روی صحنه برده ام.هم از لحاظ ممیزی و هم فنی.بخشی از این دشواری ها بر می گردد به آنتروپزها و سیم خاردار و قوس هایی که در صحنه به کار رفته اند.
همزمان با اجرای نمایش “مرز”، در نمایش “پوتین های عمو بابا” نیز ایفای نقش دارید.تلاقی این دو برایتان دردسر ساز نیست؟
تلاقی کار من با بازی در نمایش “پوتین های عمو بابا” کاملاً اتفاقی است و نشانه پرکاری بنده نیست. من بابت سعه صدر گروه تئاتر “شایا” و آقای کرمی بسیار ممنون و خوشحالم و این همکاری سبب انرژی بیشتر من در نقش “عمو بابا” می شود.این هم یکی دیگر از کارنابلدی مدیران ماست که همه را به زحمت می اندازند و بی کفایتی مدیران هر روز بیش از گذشته موج می زند.