مسعود شفیعی، وکیل سارا شورد، جاش فتال و شان باوئر، احضار و بازجویی شد.وی در مصاحبه با روزضمن اعتراض به این برخورد می گوید: “براساس قانون ابتدا باید احضاریه بفرستند نه اینکه رأسا حکم جلب صادر کنند؛ من نه جانی هستم که حکم اعدام داشته باشم نه ولگرد که محل سکونتم مشخص نباشد که به جای احضاریه، مامور با حکم جلب می فرستند”.
صبح سه شنبه، 5 مامور با در دست داشتن حکم جلب به منزل آقای شفیعی مراجعه کردند و بعد از تفتیش منزل و دفتر کار او، این وکیل دادگستری را به شعبه 6 دادسرای اوین بردند. این اقدام دقیقا چند روز قبل از سفر شفیعی به امریکا صورت گرفته و او امیدوار است مشکلی در این زمینه پیش نیاید.
آقای شفیعی بعد از چند ساعت بازجویی درباره موکلین امریکایی خود، آزاد شده اما در مصاحبه با “روز” خبر می دهد که در حکم جلب او نوشته شده بود “جلب و هدایت به بند 209 اوین”.
این وکیل دادگستری ماجرا را چنین توضیح می دهد: “ساعت حدود 7 صبح سه شنبه همسرم از خانه خارج شد و من نیز کم کم میخواستم خارج شوم که متوجه شدم 5 مرد وارد مجتمع شده و پشت درب آپارتمان هستند. در را که باز کردم حکم جلب مرا نشان دادند که نوشته شده بود هدایت به بند 209 اوین و وارد منزل شدند و همه جا را تفتیش کردند. اهالی خانه را بیدار کردیم و همه اتاق ها را گشتند و پاسپورت مرا به همراه تعدادی وسایل دیگر برداشتند و مرا به دفتر کارم بردند. آنجا را نیز تفتیش کرده وهارد کامپیوتر و پرونده های سه موکل امریکایی را همراه با پرونده های چند موکل دیگرم برداشتند و مرا به دادسرای اوین منتقل کردند”.
او رفتار مأموران را “محترمانه” توصیف می کند و در عین حال می گوید: “رفتار این ماموران محترمانه بود اما نفس کار غیر موجه و غیر قانونی بود. چون علی القاعده وقتی میخواهند از کسی بازجویی کنند ابتدا برای او احضاریه می فرستند نه اینکه در همان ابتدا حکم جلب صادر کنند تنها زمانی راسا و ابتدائا حکم جلب صادر می کنند که طرف یا جانی باشد و حکمی چون اعدام داشته باشد یا ولگرد خیابانی باشد و یا کسی که محل مشخصی نداشته باشد؛ اما با یک وکیل دادگستری که محل سکونت و دفتر کارش مشخص است، چرا این گونه رفتار می کنند؟ واقعا جای تاسف است. من نه جانی هستم نه ولگرد و نه اینکه مکان مشخصی نداشته باشم. به آقایان هم گفتم که این شیوه رفتار اصلا صحیح نیست و غیر قانونی است”.
آقای شفیعی در پاسخ به پرسشی درباره بازجویی و مسائل مطرح شده در آن می گوید: “بحث و پرسش ها حول و حوش سه موکل آمریکایی من بود”.
سارا شورد، جاش فتال و شین باوئر، سه موکل امریکایی آقای شفیعی هستند؛ خانم شورد یک سال پیش با قرار وثیقه آزاد شد و به کشورش بازگشت، اما جاش فتال و شین باوئر هفته گذشته با قرار وثیقه آزاد شدند. آنها پس از بازگشت به امریکا در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کردند در طول مدتی که در زندان بوده اند مزه بی رحمی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی را چشیده اند، در مدت بازداشت بارها به آنها دروغ گفته شده است، از دنیای خارج کاملا منزوی بودند و اینکه بارها صدای فریاد زندانیانی را که مورد ضرب و شتم قرارگرفته بودند شنیده بودند اما کاری نمی توانستند بکنند.
آنها خطاب به خبرنگاران پرسیده بوند:چطورمی توانیم دولتی را ببخشیم که افراد بیگناه ایرانی را بازداشت می کند و احترامی برای حقوق بشر ندارد؟
از وکیل آنها در تهران می پرسم که آیا تفتیش منزل و دفترش و بازجویی چند ساعته و صدور حکم جلب برای او، ارتباطی با کنفرانس مطبوعاتی موکلانش در نیویورک دارد؟
آقای شفیعی پاسخ می دهد: “احساس میکنم دقیقا مساله همین است. چون تمام سئوالات درباره آنها بود اما بحث این است که هر کاری و اقدامی آنها صورت دهند چه ربطی به من دارد؟ من وظیفه خودم را به عنوان یک وکیل انجام داده و از آنها دفاع کرده ام. هنوز هم معتقدم هر سه نفر بی گناه هستند.این دور از شأن قوه قضائیه است که با یک وکیل چنین رفتاری انجام دهد. من همیشه صادقانه کار و مصالح مملکت ام را خیلی مراعات کرده ام و حال این پاسخ من است.
این وکیل دادگستری چند روز دیگر عازم کشور آمریکا است تا دخترش را ببیند؛ او که علیرغم صدور حکم جلب، پس از چند ساعت بازجویی آزاده شده، می گوید: “چند ساعت بازجویی طول کشید و پس از آن تماس هایی گرفتند و بعد مرا مقابل منزلم پیاده کردند و وسایلی که با خود برده بودند را پس دادند اما از من دست خط گرفتند که هر موقع خواستند خود را معرفی کنم. به آنها گفتم خواهرم در امریکا فوت کرده و من مسافر امریکا هستم؛ هم برای این مساله هم برای دیدار دخترم و تا قبل از 4 اکتبر باید بروم چون ویزایم باطل می شود. گفتند بنویس و مکتوب بده و من هم نوشتم. گفتند خبرت می کنیم. دیروز هم برای پی گیری رفتم اما باز گفتند خبرت می کنیم. نمی دانم چه زمانی می خواهند خبر دهند چون من اصلا زمانی ندارم و صرف نظر از مسائل معنوی مسائل مادی هم است امیدوارم ممنوع الخروج نباشم و بتوانم این سفر را بروم اما هنوز هیچ چیزی معلوم نیست”.
از آقای شفیعی می پرسم با اینکه حکم جلب شما را داشتند چطور آزادتان کردند؟ می گوید: “نمیدانم شاید دلشان سوخت وقتی دفتر محقر و استیجاری مرا دیدند؛گمان می بردند اکنون دلارهای امریکایی در میان است و… اما دیدند یک وکیل با سی سال سابقه کار چنین وضعی دارد. به هر حال اطلاع دقیقی ندارم، تماس هایی گرفتند و بعد مرا آزاد کردند. اما اکنون همه نگرانی من بابت سفرم است و بحث ممنوع الخروجی و امیدوارم این بحث خروج من هم به خوبی و خوشی تمام شود و وضعی پیش نیاید که مشکلاتی پیش بیاید. من دلم برای کشورم می سوزد و اینکه در دنیا چه خواهند گفت و اینکه یک وکیل دادگستری را چنین کردند”.
او می پرسد: “آخر مگر من چه کرده ام؟ نه اهل سیاست هستم نه عضو حزبی و نه کار خاصی کرده ام. سی سال صادقانه و خالصانه از موکلانم دفاع کرده ام. اگر واقعا بحث ممنوع الخروجی و ممانعت از سفر من باشد واقعا از کار قضایی و وکالت سرخورده می شوم و نمی گذارم اینها مرا بیکار کنند خودم تعطیل میکنم کارم را. دلم می سوزد واقعا که چقدر از وقتی قرار وثیقه برای موکلان امریکایی ام صادر شد تا این یک هفته ای که آزاد شدند سعی کردم مسائل را رفع و رجوع کنم و… حال یک قاضی در یک اقدامی غیر قانونی حکم جلب صادر میکند و چنین رفتاری صورت می گیرد”.
مسعود شفیعی، پیش از این وکالت کیان تاجبخش و برادران علایی را نیز برعهده داشته است.
سه کوهنورد امریکایی که از دو سال پیش در مرزهای ایران و عراق بازداشت و به جاسوسی متهم شده بودند در حالی با قرار وثیقه یک و نیم میلیون دلاری به کشورشان بازگشته اند که رسانه های حکومتی طی روزهای گذشته از اسرائیلی بودن یکی از آنها و تلاش رسانه های غربی برای پنهان ماندن این قضیه خبر داده اند.
نوع پردازش این خبر از سوی فارس نیوز، جوان انلاین، جام نیوز، رجانیوز و سایر رسانه های حکومتی به نحوی است که گویی جمهوری اسلامی از اسرائیلی بودن پدر جاش فتال و یهودی بودن او بی اطلاع بوده است.
آنها از همکاری رسانه های اسرائیل و امریکا با خانواده فتال خبر داده و نوشته اند: “برای جلوگیری از جلب توجه و فاش شدن پیشینه تاریخی خانواده فتال، مادر و برادر فتال فعالیتهای تبلیغاتی زیادی برای آزادی وی کردند و ژاکوب نیز از مصاحبه با رسانهها امتناع میکرد”.