اگر قدیانی را بکشند خامنه ای مسئول است

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» در مصاحبه خانم رحیمی با روز مطرح شد:

“اینها قصد قتل مرا دارند، اما من از آنها هیچ ترس و واهمه ای ندارم و تا زمانی که زنده هستم به بیان دیدگاه ها و نظرات و مقابله با خودکامگی و استبداد مطلقه ادامه می دهم”.

این جملات را ابوالفضل قدیانی،مسن ترین زندانی سیاسی فعلی، لحظاتی قبل از اعزام از بند 350 اوین به زندان قزل حصار، به دیگر زندانیان سیاسی این بند گفته است. خانواده اش هم در مصاحبه با “روز” بر گفته های او صحه می گذارند و می گویند انتقال او به زندان قزل حصار تنها یک هدف را دنبال میکند: آقایان قصد جان او را کرده اند.

زهرا رحیمی، همسر آقای قدیانی صراحتا اعلام میکند که مسئولیت جان و سلامتی وی برعهده کسی است که آقای قدیانی به دلیل انتقاد از او در زندان است. اشاره خانم رحیمی به آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی است: همسر من منتقد رهبری است به همین دلیل هم در زندان است و مسئولیت جان و سلامتی او هم مستقیما بر عهده شخص رهبری است.

ابوالفضل قدیانی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است. او که پیش از پیروزی انقلاب 57 هم سالها در زندان بوده، دی ماه 1388 بازداشت و به اتهام توهین به احمدی نژاد به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. محکومیتی که آذرماه 1390 به پایان رسید اما این فعال سیاسی از زندان آزاد نشد و خانواده اش اعلام کردند به دلیل نامه های سرگشاده ای که او از زندان و در نقد عملکرد خامنه ای نوشته، پرونده های موازی با اتهامات متعددی برای او باز شده. آقای قدیانی سپس از سوی قاضی صلواتی، رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.

اینک او از روز گذشته به زندان قزل حصار منتقل شده؛ زندانی که در آن زندانیان مرتبط با قاچاق مواد مخدر و اشرار نگهداری می شوند و هیچ زندانی سیاسی دیگری آنجا نیست.

خانم رحیمی، همسر آقای قدیانی به “روز” می گوید: او را برده اند قزل حصار و هیچ کسی هم پاسخگوی ما نیست. من پیش مسئول قضایی سازمان زندان ها هم رفتم اصلا از مساله خبر نداشت. به او گفتم این کار غیر قانونی و کاملا خلاف آئین نامه زندان ها است. در پاسخ گفت که برویداز قاضی ای که چنین دستوری داده شکایت کنید.من هم خبر ندارم، از شما می شنوم.

از خانم قدیانی می پرسم آیا از قاضی مربوطه شکایت خواهید کرد؟ می گوید: بله قطعا از قاضی صلواتی شکایت خواهم کرد که چطور ایشان را با علم به اینکه بیماری قلبی هم دارد به زندان قزل حصار منتقل کرده اند؛ زندانی که یک زندانی سیاسی هم ندارد و اکثرا زندانیان مربوط به قاچاق و مواد مخدر در آنجا نگهداری می شوند. من قطعا پرونده های پزشکی ایشان را، هم به ستاد حقوق شهروندی و هم به دادگستری خواهم برد که آقای آوایی بعدا نگوید خبر نداشته. به خود دادستان هم خواهم گفت بالاخره با هماهنگی دست به چنین اقدامی زده اند؛ یعنی دادستانی و زندان و رشته احمدی، معاون دادستان، قطعا اطلاع داشته اند و بدون اطلاع آنها امکان پذیر نبوده. قطعا شکایت میکنم هرچند امیدی به رسیدگی نیست ولی من اقدام میکنم که بعدا نگویند خبر نداشته اند.

او می افزاید: رئیس قوه قضائیه باید پاسخگو باشد.مگر می توان قبول کرد که خبر نداشته باشد زیر گوش اش چه می گذرد؟ با این کار تنها چیزی که به ذهن آدمی خطور میکند این است که قصد جان آقای قدیانی را دارند. وگرنه چطور یک فرد مسن را که بیمار است، پزشک و بیمارستان اش تهران است و اصلا در تهران محاکمه شده و حکم گرفته، به زندانی در خارج از تهران یعنی استان البرز منتقل میکنند. آن هم زندانی که امکانات پزشکی بسیار محدودی دارد و از نظر امکانات بهداشتی هم تا جایی که میدانیم صفر است. آقایان به خاطر قلم و زبان آقای قدیانی که در زندان هم حاضر به کوتاه آمدن و سکوت نیست او را به قزل حصار برده و جانش را عامدانه در معرض خطر قرار داده اند.

 می پرسم آیا در حکم او، تبعید هم وجود داشت؟ و آیا این برخورد ارتباطی با نامه های سرگشاده و انتقادات آقای قدیانی از رهبری دارد؟ می گوید: در حکم ایشان به هیچ عنوان چنین چیزی نبود. حالا حکم جدید هم صادر کرده باشند باید ابلاغ شود، برود تجدید نظر و رسیدگی شود. درباره نامه ها هم دقیقا مساله شان همین است. وکیل ما که پیش صلواتی رفته بود رسما به او گفته نامه مربوط به 9 دی را هم برای من آورده اند. بلافاصله هم گفته میخواهم او را به رجایی شهر بفرستم. بعد ما که برای ملاقات به زندان اوین رفتیم متوجه شدیم رجایی شهر هم نبوده و به قزل حصار فرستاده اند.

آقای قدیانی در نامه های متعددی از زندان اوین به انتقاد ازعملکرد آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی پرداخته بود. او در یکی از این نامه ها از زندان اوین نوشته بود: من و امثال من در راه پیروزی انقلاب جان، مال و آزادی خویش را نگذاشته ایم که سه دهه بعد آقای علی خامنه ای اینگونه بر کشور سلطنت کند. ملت ما از مشروطه تا انقلاب اسلامی آن همه رنج نکشید تا امروز فردی به نام ولایت فقیه قانون را در تمامی مراتب به بازیچه ای برای اعمال قدرت مطلقه خویش بدل سازد.

او نوشته بود: درصدر جرائم رهبری، اعمال استبداد در کشور است و هر جرم و جنایت دیگری را باید پس از این فقره در شمار آورد، چرا که اگر ایشان مسوولیت جنایاتی همچون شلیک گلوله جنگی در معابر عمومی به شهروندان معترض حاضر در یک راهپیمایی مسالمت آمیز و آنچه از شکنجه و تجاوز بر سر پیر و جوان این مردم در کهریزک و یا سایر بازداشتگاههای پیدا و پنهان امنیتی و انتظامی آورده است، منتسب به فعل ماموران خویش سازد، استبداد جرمی است که او خود مباشرتا مرتکب شده است و به هیچ روی قابل انکار نیست.

درباره وضعیت جسمی فعلی آقای قدیانی می پرسم که همسرش توضیح میدهد: 5 اسپم در رگ هایش دارد و یک رگ او 20 درصد گرفتگی دارد. دیروز هم که می خواستند او را به قزل حصار ببرند فشار خونش به شدت بالا بوده. از طرفی پروستات دارد، مشکل روده، کمر درد و زانو درد و… مسائل دیگری هم هست که اکثر اینها هم در زندان برای او به وجود آمده. همیشه هم در درمان و بردن او به پزشک تعلل کرده اند.ما ماه ها رفتیم و آمدیم و پی گیری کردیم و نامه نوشتیم تا بالاخره او را پیش پزشک بردند. حالا هم که با آن وضعیت قزل حصار اصلا نمیدانیم چه باید کرد. جان همسرم بیشتر درمعرض خطر است.

خانم رحیمی می گوید: زندانی کردن امثال قدیانی و بقیه که منتقد کارهای حکومت و دولت بوده و هستند کاملا خلاف قانون است. مگر ادعا ندارند که مملکت ما آزادترین مملکت دنیا است؟ پس این زندانی ها چی هستند؟ چرا زندان هستند؟ چرا جرم سیاسی را تعریف نمی کنند که حق زندانی سیاسی اینقدر ضایع نشود؟ حقوق اولیه شان زیر پا گذاشته نشود؟ دادگاههای غیر علنی، حکم های فرمایشی که از جای دیگری به قاضی دستور داده می شود اینها چیست؟ همین مثلا 26 بهمن قرار بود یک دادگاه دیگر همسرم برگزار شود که مربوط به یکی از نامه های اوست و هنوز نمی دانم کدام نامه اش. قاضی صلواتی چند روز پیش به جای 26 بهمن دادگاه را برگزار کرده و به وکیل هم گفته که سر من خلوت بود گفتم زودتر برگزار کنم. اینها یعنی چی؟ نشانگر چیست جز اینکه تصمیم از قبل گرفته شده و به قاضی دستور داده شده که چنین بکند؟

همسر آقای قدیانی سپس با طرح این سئوال که “پس چرا در این مملکت قوه قضائیه داریم” می گوید: ما انتظار داریم حداقل در مملکتی که اسم اسلام را یدک می کشد حقوق انسانی آدم ها رعایت شود و حداقل اینکه خلاف به این بزرگی صورت نگیرد یا اگر صورت می گیرد برخورد شود. رئیس قوه قضائیه چکاره است؟ اصلا چرا ما قوه قضائیه داریم؟ رئیس قوه قضائیه قبول مسئولیت کرده که چه بکند؟ باید پاسخگو باشد که چطور زیر گوش اش عمل خلاف قانون صورت می گیرد و هیچ واکنشی نشان نمیدهد؟

خانم رحیمی می افزاید: آن بار که 12 نفر ریخته و به قصد قتل آقای قدیانی را ضرب و شتم کرده بودند. با توجه به بیماری قلبی او و سنی که دارد قطعا به قصد قتل بوده. من شکایت کردم. رئیس بند از آقای قدیانی خواهش کرده بود پی گیری نکنیم و عذرخواهی کرده بود. ایشان هم به من گفت بهتر است دنباله اش را نگیریم خودشان متوجه شده و عذرخواهی کرده اند. من هم پی گیری نکردم دیگر اما باز می بینیم که به شکل بی قانون تر و وحشتناک تری همان برخوردها دارد صورت می گیرد.

همسر آقای قدیانی مسئولیت جان و سلامتی او را متوجه رهبر جمهوری اسلامی میداند و می گوید: ما نگران جان آقای قدیانی هستیم. آقای قدیانی منتقد رهبری بوده و به همین خاطر در زندان است مسئولیت جان و سلامتی اش هم مستقیما با رهبری است. ما از مبارزات زمان شاه جان سالم به در بردیم، همسرم سالها در زمان شاه زندانی بود و مبارزه کرد اما جان سالم به در برد اکنون هر اتفاقی برای او بیفتد شخص آیت الله خامنه ای باید پاسخ دهد.

او می افزاید: بهترین چیز برای انسان شرافت او و وجدانش است و نباید شرافت را زیر پا بگذارد. آقای قدیانی پای شرافت اش ایستاده و کار حسینی میکند. حال بر دیگران است که کار زینبی بکنند.

 

ترس و واهمه ندارم

ابوالفضل قدیانی قبل از انتقال به زندان قزل حصار در بند 350 زندان اوین گفته است: در صورتی که اینگونه برخوردهای غیر قانونی و ظالمانه ای که با مخالفان و منتقدان صورت می گیرد، عزم و اراده مان را برای پیگیری اهداف و آرمان هایمان راسخ تر و جدی تر و ایمان مان را به راهی که برگزیده ایم مستحکم تر خواهد کرد.

براساس گزارش وب سایت کلمه این زندانی سیاسی تصریح کرده: در برخوردی که مدتی قبل هنگام اعزام به بیمارستان با من شد، حدود ۱۲ نفر از پاسیاران زندان با فرماندهی شخصی به نام محمد فراوان که از پاسیار های زندان است به من حمله کردند. بعدتر یکی از پاسیاران حمله کننده گفته بود که این برخورد از قبل طراحی شده بود و به دلیل اینکه قدیانی ناراحتی قلبی دارد، با این برخورد ممکن است دچار ایست قلبی شود، که خداوند چنین مقدر نکرده بود و این اتفاق نیفتاد. این انتقال هم با چنین قصدی است و اینها قصد قتل مرا دارند، اما من از آنها هیچ ترس و واهمه ای ندارم و تا زمانی که زنده هستم به بیان دیدگاه ها و نظرات و مقابله با خودکامگی و استبداد مطلقه را ادامه می دهم.

آقای قدیانی یک روز پیشترکه بحث انتقال او به زندان رجایی شهر مطرح بوده در نامه ای خطاب به آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه نوشته بود: اگر هدف شما این است که با این تهدیدات مرا از بیان دیدگاه هایم باز دارید، بدانید که من قبل از انقلاب در رژیم شاه زندانی سیاسی بوده ام و شکنجه های آن رژیم را تجربه کرده ام و به حبس ابد محکوم شده ام و پس از سال ها تحمل زندان به لطف مجاهدت ها و مبارزات مردم و سقوط آن رژیم استبدادی، آزادی خود را باز یافتم. لبته از شما و سایر مسئولین کشور که برای انقلاب و مبارزه با استبداد شاهنشاهی یک قدم برنداشته و یک سیلی هم نخورده اید و از انقلاب تنها سفره رنگینی که با خون شهیدان و زندانیان دوران مبارزه رنگین شده، دیده و حریصانه بر سر آن نشسته اید، طبیعی است که نه خون دل های زندانیان قبل از انقلاب و نه شرایط امروز زندانیان سیاسی و ظلم و ستم هایی را که به آنها می رود را درک کنید و به آنها اهمیت بدهید. و تمام و هم و غمتان برقراری همان ساز و کارهای استبدادی و حتی بدتر از آن و ابزارهای سرکوب باشد.