نسیمِ تغییرات اجتماعیِ انقلاب اطلاعاتی را، همه ی ما در زندگی شخصی و روزانه خود احساس می کنیم. این تغییرات اجتماعی در عرصه عمومی علاوه براینکه سبب ظهور هویتهای جدید سیاسی و اجتماعی در سطح جهان گردید، سقوط چند رژیم را نیز به همراه داشت. غافلگیری برخی از نخبگان علمی و سیاسی در مواجه با بروز پدیده های جدید اجتماعی در سطح جهان، نشان از ناکارآمدی تئوری ها و الگوهای رسمی در شناخت منظومه های سیاسی جدید و شکاف های اجتماعی پدید آمده در گستره ی جهانی می باشد. لذا با تئوری و منظری جدید می توان علت بی تأثیری جامعه مدنی و احزاب در شروع بهار عربی و گسترش آن را فهمید. همچنین عدم وابستگی جنبش های اعتراضی اشغال وال استریت در شهرهای 86 کشور جهان، به جامعه مدنی، با الگوهای رایج و قدیمی قابل تبیین نیست. برای شناخت این واقعیت جدید، بنا بر توصیه هفت قرن قبل “ابن خلدون”، باید دگرگونی اساسی در منظر و فهم خویش ایجاد کنیم: “هنگامی که عادت و احوال بشر یکسره تغییر یابد، چنان است که گویی آفریدگان از بن و اساس دگرگونه شده اند و سرتاسر جهان دچار تحول و تغییر گردیده است، گویی خلقی تازه و آفرینشی نوبنیاد و جهانی جدید پدید آمده است.”(مقدمه ی این خلدون،ج1،ص60).
لازم به ذکر است بررسی آکاد میک و جامعه شناختی تحولات سریع اجتماعی و سیاسی در سطح جهان که بدون وابستگی به نهادهای مدنی صورت می گیرد، در مرحله رشد بوده و هنوز بالغ نگردید. لذا احساس می شود برای توجه نخبگان اجتماعی و علمی به الگوهای مبهم قدرت عصر جدید، تیتروار پنج ویژگی و کارکرد شبکه اجتماعی در فضای مجازی را تنها در باب قدرت تقدیم علاقه مندان می نمایم، تا شروعی باشد برای بلوغ این بحث بوسیله پژوهشگران:
1- غلبه بر “جریان قدرت” رسمی
صاحبان کلیدهایی که به واسطه ی آن کاربران اینترنت و دارندگان گوشی همراه به یک دیگر متصل می شوند، ستون فقرات شبکه ی اجتماعی مجازی می باشند. به عبارتی همه ی کسانی که کلیدهای کامپیوتر را در اختیار دارند، قدرت تأثیرگذاری بر این شبکه را دارا می باشند. این شبکه های اجتماعی، تنها دارای نقاط اتصال است نه مرکز، در نتیجه گردش اطلاعات در آن غیر متمرکز و غیر قابل کنترل است. گسترش این شبکه بدون جهت گیری از پیش تعیین شده و یادگیری بدون راهنمای متمرکز. همه ی کسانی که با تکنولوژی عصر اطلاعات کار می کنند به یک اندازه می توانند در هدایت و فرماندهی این شبکه ی اجتماعی نقش داشته باشند. این حس برای روح آزادگی تک تک انسان ها نشاط آور و انرژی زاست، به عبارتی ساده تر، قدرت در همه جا هست و در هیج نقطه ی خاصی تمرکز ندارد.
این ارتباطات الکترونیکی فرصتی برای تک تک اعضای جامعه ایجاد می کند، فرصتی که جولان بروز خلاقیت فکری شخصی در عرصه های مختلف اجتماعی را بدون نیاز به دخالت هیچ نیروی حکومتی و تنها بر اساس ذوق و پذیرش عرف جامعه به نمایش عموم می گذارد. لذا همه ی بازیکنان در فضای مجازی بدون نیاز به سلسله مراتب، بر یک کنش سیاسی موثر هستند. هویت اجتماعی حاصل از این فضا در هر جغرافیایی منتج به کنش های متفاوت اجتماعی می شوند. این تغییرات به تدریج شکل های اجتماعی از پیش موجود را جذب و بر آنها غلبه می کند. بعنوان مثال اکثر اعتراضات در جوامع به وسیله ی نهادهای مدنی صورت می گرفت ولی در نه ماه گذشته در تونس، قاهره، بحرین، شهرهای لیبی و سوریه، تل آویو، اسپانیا و جنبش وال استریت، فضای مجازی ابزار اصلی در ظهور هویت های جدید بوده اند، که ریشه در هیچ یک از الگو های سابق اجتماعی جامعه شان نداشتند. پس از گذشت نه ماه از سقوط مبارک درمصر، جوانان جنبش فیس بوکی 6 آوریل (مسببین انقلاب اول)، تأثیرگذارترین نیرو در بروز تحولات و تغییر بافت الگوی قدرت در حال حاضر و آینده مصر خواهند بود. در صورتی که خاستگاه این جریان هیچ گونه وابستگی به حزب و نهادمدنی ندارد.
میل به بودن در این فضا چنان با روح و روان فرد فرد انسان ها آشنا به تکنولوژی ارتباطات عجین شده و قشر تحصیل کرده و عمدتا بخش متوسط جامعه چنان عادت به آن کرده است، که جریان این ذوق و کشش که از محدویت زمان و مکان رهیده است، تبدیل به قدرت عظیمی در اثرگذاری در بروز منظومه های سیاسی جدید بنام “قدرت جریان” شد. و در نظام های سیاسی موجود ( دموکراتیک و دیکتاتوری) که پله ترقی قدرت و راه های اعمال آن مشخص است “جریان قدرت” اطلاق می شود.
در بهار عربی به ویژه هفته های اخیر در جنبش اعتراضی وال استریت، جهانیان، همه گیری و برتری منظومه های سیاسی و فرهنگی حاصل از جامعه ی شبکه ای، بر ساختار سیاسی جاری و فرهنگی مستقر مشاهده نمودند که اثبات پیش بینی مانوئل کاستلز در کتاب عصر اطلاعات در سال 1999 بود: “برتری قدرت جریان) شبکه ی مجازی اجتماعی) بر جریان قدرت رسمی”. از اتفاقات بهارسال 88 13 تا به حال در جهان می توان ادعا نمود “قدرت جریان”، افراد همفکر در یک شبکه اجتماعی را حتی بدون اینکه همدیگر را دیده باشند، چنان حول ذوق و رفتار مشترک گرد هم می آورد که هیج “جریان قدرتی” توان محو و نابودی آن را نخواهد داشت. این واقعیتی است که آرمان گراها و قدرت های ایدئولوژی را برای خلق جامعه ای خاص ناکام می گذارد.
2- خلق منظومه هایی سیاسی و فرهنگی جدید
کاربران تکنولوژی اطلاعات، حرکت های خودجوش خود را حول این فضای مجازی سازمان می دهند و زندگی خود را بر محور آن می سازند و براساس آن درباره ی رفتارهای خود نیز تصمیم می گیرند. این تعامل و مباحثه در عرصه ی آزاد و خودمختار در فضای الکترونیک، قانون اساسی یا منطق شبکه ای نام گرفته، و راز جهان گستری این منطق، امکانات تعامل و مباحثه آزاد در شبکه اجتماعی مجازی است که سبب تغییرات شدید در تولید و کارکرد قدرت و فرهنگ در جامعه می گردد. بعنوان مثال اخوان المسلمین در مصر و الگوهای کهنه قدرت در جهان احساس نمیکنند مهمترین تغذیه کننده ی ذهن مردم همین رسانه های سمعی بصری کارگردانی نشده در شبکه های اجتماعی مجازی است. به عبارتی در عصر جدید دستمایه ی اصلی تغییرات اجتماعی میانگین رویاها و برنامه های افراد جامعه است. لذا شبکه های مجازی اجتماعی با این دستمایه ها، شاید پس از پیرورزی و انقلاب در پست و مقام مستقر نگردند ولی نقشی همچنون سیستم ایمنی بدن، پاسدار دائمی حقوق و قوانین عرفی در جامعه عمل خواهد کرد. بالطبع القای رسالت و حس تاریخی در کاربران این شبکه ی اجتماعی توسط احزاب و بافت قدرت رسمی نزدیک به محال گردید. در نتیجه منبع اساسی تحولات اجتماعی وسازماندهی مجدد بنیادین روابط قدرت، منطق شبکه ی مجازی اجتماعی است.
این منبع سازماندهی بدون آنکه توازن آن با تهدیدی روبه رو شود، توانایی نوآوری دارد زیرا در خلاقیت و همه گیری ایده ها و روش های جدید هیچ گونه محدودیتی به جز عرف و اقناع اذهان کاربران وجود ندارد. امکانات و جاذبه های این فضا این امکان را به شهروندان می دهد که منظومه ی ایدئولوژیک و سیاسی مختص به خود را تشکیل دهند. در این فضا با گسترش ارتباط افقی میان شهروندان، عملیاتی شدن مشارکت سیاسی و فرهنگی، هویتی جدید در جامعه هویدا می گرداند. و به قول دکتر توکل “تکنیک هم جهان تکنولوژی را می سازد و هم انسان ها را در آن سازگاری می دهد.”(1) البته لازم به ذکر است شواهد نشان از آن دارد که قانون دست های نامرئی آدام اسمیت در هدایت اقتصادی، بر این فضای مجازی نیز حکم فرماست. آقایان کوین رابینز و فراز وبستر نویسندگان کتاب “عصر فرهنگ فناورانه” همین منظور را بیان داشتند: “امکانات ذاتی نوآوری فناورانه را می توان کم و بیش برای اهداف محافظه کارانه ی اجتماعی بسیج کرد.”(2)
از آنجایی که اطلاعات و ارتباطات آزاد عمدتا از طریق سیستم رسانه ای پراکنده ولی فراگیر به گردش در می آیند، بازی سیاسی به نحوی فزاینده در همین فضای رسانه ها انجام می گیرد. در نتیجه ادامه ی حیات قدرت با مشروعیت غیردموکراتیک، چالش برانگیز و پرهزینه خواهد بود. زیرا اعمال قدرت با روش های قدیمی، به طور فزاینده ای بر منافع مخدومان خود ناکار آمد و بی نتیجه می گردد. به واسطه ی این که در فضای مجازی قدرت همه جایی است، زین پس در عرصه ی فعالیت های سیاسی شاهد بروز هویت های گوناگون خواهیم بود. در نتیجه تداوم حکمیت ریش سفیدی به تاریخ خواهد پیوست. به قول مانوئل کاستلز: “آینده هرچه باشد، آنچه از مشاهدات فعلی به نظر می رسد این است که ما شاهد چند پاره شدن دولت، پیش بینی ناپذیری نظام سیاسی و منفرد شدن سیاست هستیم.” (3)
در زمینه ی فرهنگ به دلیل الگوی ناب فرهنگی حاصل از تعامل اجتماعی و سازمان اجتماعی در نهادینه بودن فرهنگ تساهل در تقابل فکری در گستره ی شبکه مجازی اجتماعی، سبب همگرایی تاریخی در قشر متوسط جامعه می گردد. در واقع ویژگی عصر اطلاعات استقلال فرهنگ در برابر بنیان های مادی تجربه هاست و درک این موضوع از توان دولت سالارانی خارج است که نه تنها توانایی نوآوری ندارند،
منظومه های سیاسی و فرهنگی جدید وقتی تحولات اجتماعی خاص خویش را در هر نقطه ای از جهان ایجاد می کنند، هرگز به شکل سابق در نمی آیند؛ مثال: نصب مجدد 84 درصدی دیش های دریافت امواج ماهواره در پشت بام ها پس از جمع آوری توسط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی. همان طور که دکتر توکل آورده اند: “گرایش اجتماعی عموما یک طرفه است و برگشت ناپذیر. غالبا جوامع کشاورزی به جوامع صنعتی تحول یافته اند ولی عکس آن تقریبا اتفاق نیفتاده است.”(4)
از آنجا که عینک جریان قدرت، سیاسی است، معمولا از شناخت صحیح حقایق قدرت جدید عاجز است. عملا دیدیم که هیچ یک از حکومت های مدعی و قدرت های جهان، در سال قبل قدرت فهم کارکرد شبکه های مجازی و پیش بینی آن را نداشتند. اگر خوانندگان به خاطر داشته باشند، کاخ سفید با ده ها جلسه با کارشناسان و نخبگان دانشگاهی و پس از هفته ها، توانست با شناختی تقریبی از اتفاقات تونس و مصر، به دنبال منافع ملی و هماهنگی با افکار عمومی جهانیان برآید.
3- ادبیات جهان گستری شبکه اجتماعی
حس برتر این شبکه حساسیت بر حقوق انسانی است. حقوق بشری که خالق متعال به انسان ها ارزانی داشته و در کتاب آسمانی فارغ از دین و جغرافیا به او کرامت بخشیده، مبنای تعلق همه ی کاربران تکنولوژی عصر اطلاعات به هم می باشد به واسطه ی اینکه فضای جریان های شبکه ی مجازی در سرتاسر جهان با یکدیگر پیوند دارد، دانایان جهان چنان به هم متصل می شوند که کمتر قدرتی می تواند عملی خلاف انسانی را به راحتی انجام دهد. خبرهای حاکی از ظلم به کرامت بشری و تضییع حقوق بشر بالاترین حساسیت را در اذهان عمومی این شبکه دارد که آن را از هر نوع ایدئولوژی مبرا می کند. به عبارت دیگر حقوق بشر مرزهای جغرافیایی را در نوردیده و به واسطه ی این شبکه مجازی، همه ی جوان های جهان شبیه تر از هر زمانی، فکر، پوشش، و فوق برنامه ها مشابه هم دارند و می خواهند حقوق انسانی و آزادی های سیاسی مانند هم داشته باشند. اگر چه این شبکه ها هویت های گوناگون دارند ولی منطق دموکراسی خواهی و حقوق بشر بر کنش های حاصل از این شبکه ها مستولی دارد. زیرا یکی از خصوصیات بارز گسترش تکنولوژی اطلاعات در سطح جهان، همدلی کاربران در دفاع از حقوق بشر است. برای همین عکس های زندانیان سیاسی جنبش اعتراضی یک کشور اسلامی در دستان جوانان جنبش اشغال وال استریت مشاهده می شود. هم در جوامع دموکراتیک و هم در جوامع غیر دموکراتیک جوانان به واسطه ی همین گردش آزاد اطلاعات و تصاویر در شبکه ی اجتماعی مجازی در حال دگرگونی روابط قدرت و فرآیندهای اجتماعی محیط خویش می باشند. تجربه ی دو سال گذشته ی ما از تجمع اعتراضی از 25 خرداد، تونس، قاهره، بحرین، شهرهای لیبی و سوریه، اسپانیا، یونان، انگلیس، تل آویو و جنبش جهانی اشغال وال استریت در بیش از 86کشور جهان، گواهی بر اثبات این ادعاست. ایده هایی در این فضا پیروز اند و گسترش می یابند که کمترین تعارض را با حقوق انسانی داشته باشند. ارزش ها و ایدئولوژی هایی مورد پذیرش اعضای شبکه می باشند که خادم بشریت باشند.
4- دفن اقتدار گرایی
رفتار و ادبیات حاکم بر این شبکه ی مجازی بر ملاحظات اجتماعی، جاذبه های بشری و همکاری (قدرت نرم) استوار است. منابع اصلی قدرت نرم (دمکراسی و حقوق بشر) - همانند اخلاق- فارغ از جغرافیا و حکومت، وابسته به اقناع بشریت است. قدرت نرم، دست یابی به اهداف و آمال مطلوب از طریق جلب حمایت افکار عمومی جامعه و نخبگان، و اقناع اذهان به جای اعمال فشار است. در روابط بین الملل و سیاست خارجی مفهوم قدرت نرم، توان یک کشور برای دست یابی به اهدافش از طریق جذابیت و نه از راه اجبار و تنبیه است. بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق در این باب “قدرت نرم” به قلم جوزف نای را در سال 87 منتشر کرد. در صفحه ی 55 آن آمده است: “سیاست های حکومت می تواند قدرت نرم را تقویت یا تضعیف کند. سیاست های داخلی یا خارجی که متکبرانه و بی توجه به آراء دیگران و یا پیرو یک روش تنگ نظرانه و یا مزورانه باشد می تواند در کاهش قدرت نرم موثر باشد”. و همچنین در صفحه ی 127 آن کتاب آمده است:” سیاست خارجی در صورتی که ارتقا دهنده ارزش های مشترک جهانی مانند دمکراسی و حقوق بشر باشد می تواند قدرت نرم تولید کند”.(5)
اولین نمونه ی این نوع بازنده شدن و رفتار متکبرانه ابرقدرت امریکا در برابر قدرت جریان عصر اطلاعات در دوازده سال قبل نمودار شد. وقتی که الجزیره اولین نوار ویدئویی ضبط شده از بن لادن را درهفتم اکتبر 2001 پخش کرد، مقامات ایالات متحده ابتدا سعی کردند این شبکه و شبکه های آمریکا را از پخش پیامهای بن لادن منع کنند. در صورتی که قدرت جریان در فضای اینترنت هدایت پذیر نیست. و یا امسال حکومت های استبدادی مانند تونس، مصر، سوریه و…. در برابر اعتراضات جوانان خدمات اینترتی را محدود، ارسال پیامک را قطع و گاه تلفن همراه را نیز قطع می کردند. ولی باز هم شاهد بازندگی و شکست اقتدارگراها در برابر قدرت جریان شبکه ی اجتماعی مجازی بودیم و خواهیم بود. می توان گفت که در عصر اطلاعات این نوع اعمال زور در مقابل تکنولوژی، به اندازه ی تلاش برای متوقف کردن جزر و مد بیهوده است. به قول کاستلز “دولت مداری در برخورد با تکنولوژی های اطلاعاتی جدید، به جای آنکه قادر به کنترل آنها باشد، خود فرو می پاشد.”(6)
5- جابجایی هویت های مشروعیت بخش
بخش هایی از هویت های سنتی که از تاریخ مدد می گرفتند و هویت های مشروعیت بخشی که توسط نهادهای غالب جامعه ایجاد می شوند، به علت جواب ندادن به انتظارات عقلانی جوانان جامعه، در مقابل قدرت جریان شبکه های اجتماعی، روبه زوال خواهند رفت. کنش های اجتماعی و اعتراضات حاصل از قدرت جریان شبکه ی اجتماعی، به تدریج فرهنگ و عرف خویش را در جامعه نهادینه می کنند. متعاقب آن، هویت اجتماعی جدید خودش را خلق می نماید. زوال هویت های مشترک و آرام بخش که منبع ارتزاق نهادهای سیاسی بودند، مترادف با آغاز بلا اثر شدن نظام اجتماعی و سیاسی موجود جامعه است. وقتی شعارهای جوانان تونس،بحرین، قاهره و اکثر شهرهای سوریه، لیبی و یمن و حتی تل آویو مشابه و بدون وابستگی به هویتهای تاریخی و مشروعیت زا بوده اند، می توان استنباط نمود هویت هایی که در گستره ی جهان از هم اثر می پذیرند در محدوده ی مرزهای دولتی قرار ندارند بسیار نیرومند اند. این نوع هویت ها را باید ابرقدرت جدید در عرصه سیاست بین المللی دانست. جهانی شدن رسانه ها و ارتباطات الکترونیک به مثابه ی ملیت زدایی و دولت زدایی از اطلاعات است. این جریان های جهانی شدن، اطلاعات را به طور فزاینده ای بالا می برند و کنترل دولت را بر زمان و مکان بی اثر می کنند. در نتیجه هر تلاشی برای محدود ساختن آزادی رسانه ها هزینه های سیاسی سنگینی به دنبال خواهد داشت. به گفته ی مانوئل کاستلز: “در دراز مدت، واقعا مهم نیست چه کسی بر سر قدرت است زیرا توزیع نقشهای سیاسی گسترده و گردشی می شود. دیگر نخبگان قدرت پایدار وجود ندارد. اما نخبگان از پایگاه قدرت وجود دارد، یعنی نخبگانی که در طی دورۀ معمولا کوتاه قدرت خود شکل گرفته اند، که در آن از جایگاه سیاسی ممتاز خود برای دستیابی پایدارتر به منابع مادی و روابط اجتماعی بهره می برند. فرهنگ به مثابه قدرت، و قدرت به مثابه منبع سرمایه، زیربنای سلسله مراتب اجتماعی جدید عصر اطلاعات است.” (7)
منابع :
1. جامعه شناسی تکنولوژی، محمد توکل، انتشارات جامعه شناسان، 1390ص 22
2. عصر فرهنگ فناورانه، کوین رابینز و فراز، ترجمه مهدی داودی، نشر توسعه، 1385، ص 345
3. عصر اطلاعات جلد2، مانوئل کاستلز، ترجمه حسن چاوشیان، انتشارات طرح نو، 1380، ص 417
4. جامعه شناسی تکنولوژی، محمد توکل، انتشارات جامعه شناسان، 1390، ص 35
5. قدرت نرم، جوزف نای، ترجمه روحانی و ذوالفقاری، انتشارات دانشگاه امام صادق، 1387
6. عصر اطلاعات جلد2، مانوئل کاستلز، ترجمه حسن چاوشیان، انتشارات طرح نو، 1380، ص 357
7. عصر اطلاعات جلد3، مانوئل کاستلز، ترجمه علیقیان و خاکباز، انتشارات طرح نو،1380، ص 430
عضو سابق دفتر تحکیم وحدت و ستاد مهندس موسوی در آمل