۱- برابر آمار این روزهای مرکز آمار ایران، نرخ تورم در سال ۹۳، پیرامون ۲۰ تا ۳۰ درصد است. دولت البته در تلاش است که این نرخ را تا پایان سال به زیر ۲۰ درصد ببرد. از سویی در بند ۱۲۵ قانون خدمات کشوری، به روشنی گفته شده که حقوق سالانه کارمندان دولت باید هر ساله “دستکم” به میزان تورم افزایش یابد. متاسفانه این قانون که از سال ۸۶ به تصویب مجلس رسید و به دولت ابلاغ شد در سالهای گذشته، به درستی اجرا نشد. یعنی در برخی از سالهای گذشته، به ویژه در دولتهای نهم و دهم، برای نمونه، میزان افزایش حقوق سالانه فرهنگیان کشور، کمتر از میزان تورم بود.
۲- علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش، در روزهای گذشته، چندین بار در سخنرانیهای گوناگون خود، با استناد به افزایش ۲۶ درصدی بودجه آموزش و پرورش نسبت به سال پیش، این افزایش را نشان توجه ویژه دولت یازدهم به آموزش و پرورش دانسته است: “دولت تدبیر و امید نگاه ویژهیی به آموزش و پرورش دارند. امسال با اختصاص ۲۱ هزار میلیارد تومان بودجه در سال جاری، میزان اعتبارات این وزارتخانه نسبت به سال گذشته بیش از ۲۶ درصد افزایش پیدا کرده است. این جهش اعتبار درحالی رخ داده که رشد اعتبار اختصاص یافته به کل دستگاههای دیگر در کشور ۱۱ درصد است و این نشان از اهمیت موضوع آموزش و پرورش در دولت تدبیر و امید است… ۹۹ درصد از ۲۱ هزار میلیارد تومان بودجه این وزارتخانه صرف پرداخت حقوق و مزایایی معلمان میشود و این میزان اختصاصی به این بخش نشان میدهد که در بدنه این سازمان در بحث مدیریت بودجه مشکل داریم.”
۳- برابر آنچه در بالا آمد میتوان گفت که چون بودجه آموزش و پرورش، صرف حقوق فرهنگیان میشود، و تورم سالانه هم ۲۰ تا ۳۰ درصد است، و برابر قانون خدمات کشوری هم، حقوق باید برابر تورم افزایش یابد پس دولت یازدهم در سال ۹۳، با افزایش ۲۶ درصدی بودجه آموزش و پرورش، در حقیقت حقوق فرهنگیان را برابر تورم افزایش داده است. هماکنون پرسش این است که آیا میتوان این افزایش حقوق را نشانی از “نگاه ویژه” دولت یازدهم به آموزش و پرورش دانست؟ آیا به راستی میتوان اجرای قانون را نگاه ویژه به شمار آورد؟ آیا به پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این نگاه و نگرش اندیشیدهایم؟ آیا با این تعریف، دادن حق قانونی افراد و رعایت قانون از سوی دولت، سربسته، نوعی فراتر از وظیفه به شمار نمیآید که میتواند انجام پذیرد یا نپذیرد؟
۴-روشن است که وزیر هر دولتی، به نوعی، پشتیبان تصمیمهای آن دولت است و تلاش میکند کارها و اقدامهای کوچک و بزرگ دولت، به ویژه، وزارتخانه تحت مدیریت خود را بازتاب دهد. اما در جامعه ما، که از دید این نگارنده، مانع بزرگ بهبود آموزش و پرورش، مانع فرهنگی بیتوجهی به آموزش و پرورش است، این کار در آموزش و پرورش، باید با دقت و ظرافت بیشتری انجام شود. اگر از هر کدام از فرهنگیان ایران بپرسیم که تاکنون چند بار از نزدیکان خویش شنیدهاند که حقوق فرهنگیان، با توجه به تعطیلی تابستان و نوروز و چه و چه، حتی اضافه آنها هم هست به احتمال زیاد پاسخ خواهند گفت بسیار! در چنین سپهر فرهنگی و اجتماعی، هنگامی که وزیر آموزش و پرورش، پیاپی بیان میدارد که بودجه دیگر دستگاههای دولتی ۱۱ درصد افزایش یافته و بودجه آموزش و پرورش– و در واقع- حقوق فرهنگیان ۲۶ درصد، آیا این خود نوعی دامن زدن به آن نگاه و نگرش فرهنگی نادرست نیست؟ و آیا هنگامی که از اینجا و آنجا میشنویم که از پیش از نوروز گذشته تاکنون، برخی دستگاههای حکومتی، بیشتر از این افزایش حقوق داشتهاند، این کار “معمولی” و نه “ویژه” دولت یازدهم در افزایش ۲۶ درصدی حقوق فرهنگیان، نمیشود آش نخورده و دهان سوخته؟!
منبع: اعتماد، ۲۹ شهریور