نگاهی داریم به آخرین فیلم سیروس الوند که با نام زن دوم این روزها بر پرده سینماها ی تهران است…
زن دوم
کارگردان: سیروس الوند. نویسنده فیلمنامه: فرشته طائر پور، مینو کریم زاده. مدیر فیلمبرداری: غلامرضا آزادی. طراح صحنه و لباس: ژیلا مهرجویی. موسیقی متن: ناصر چشم آذر. تهیه کننده: فرشته طائرپور. بازیگران: نیکی کریمی، محمدرضا فروتن، آنا نعمتی، سحر زکریا، مهتاج نجومی. 120 دقیقه.
مهتاب و بهرام سومین سال زندگی عاشقانه خود را جشن گرفته اند که ناگهان تلفنی این خوشی را آشفته می کند. کتایون و رویا همسرپیشین و دختر بهرام پس از مدتی دوری از ایران قصد بازگشت دارند. مهتاب در این بین با اینکه بهرام او را عاشقانه دوست دارد، رفتن را بر می گزیند. او از تهران می رود و تلاش می کند تا امیر همسر سابقش را می بیند. امیر معلول جنگی است و متوجه می شود مهتاب از بهرام باردار است. امیر مهتاب را عقد می کند و نام خانوادگی اش را به مهتاب می دهد. مهتاب و امیر فرزند را بزرگ می کنند. این کودک که بهرام نام دارد به بلوغ می رسد و در رشته ریاضی صاحب مقام می شود. امیر می میرد و بهرام که در تلویزیون مصاحبه فرزندش را دیده حیران به زندگی ادامه می دهد.
یک بار برای همیشه
سیروس الوند متولد 1329 است. سینما را با نوشتن نقد فیلم در مجله های ستاره سینما، فردوسی و ماه نو فیلم در انتهای دهه 1340 آغاز کرد. با نوشتن فیلمنامه میعادگاه خشم در 1350 وارد ساختار سینمای حرفه ای شد و در نیمه دم این دهه با ساختن فریاد زیر آب روی صندلی کارگردانی نشست. ساخت دومین فیلمش نفس بریده با انقلاب همزمان شد و نتوانست آن طور که باید و شاید تماشاگران خود را بیابد. سومین فیلمش ریشه در خون را در 1363 کارگردانی کرد و تا امروز فیلم هایی چون آوار، محموله، شب حادثه، یک بار برای همیشه، هتل کارتن، دست های آلوده و… را ساخته است.
سیروس الوند برای علاقمندان سینمای ملودرام نامی آشناست. او تبحر غریبی در به تصویر کشیدن روابط نافرجام دارد و در این فیلم هم تمامی تلاش خود را به خرج داده تا رابطه میان بهرام و مهتاب و عشق آنها را به تصویر بکشد. فیلم قابلیت های زیادی جهت تبدیل شدن به یک ملودرام جذاب را دارد، اما سایه سنگین فیلمنامه و تهیه کننده- که خود از فیلمنامه نویسان است- بر کار سبب شده تا کارگردانی الوند کمرنگ و کمرنگ تر شود.
سیروس الوند در اوایل دهه 70 فیلمی به نام یک بار برای همیشه را کارگردانی کرد که نقطه عطف کارنامه وی و بلوغ هنری اش بود. فیلمی که حتی در دیگر ساخته اش مزاحم خود را به آن ارجاع می داد و بعد از آن هر فیلمی را که مقابل دوربین برد به صورت ناخود اگاه با آن فیلم سنجیده شد و نتوانست موفقیت پیشین را تکرار کند.
فیلمنامه زن دوم را فرشته طائر پور و مینو کریم زاده بر اساس رمانی به همین نام نوشته خودشان نوشته اند. طائرپور که حدود 10 سال است می خواهد این فیلم را بسازد به هیچ کارگردانی اجازه نداد تا در فیلمنامه دخل و تصرف کند و از همین روی چندین کارگردان عوض شد تا نوبت به الوند رسید.
فیلمنامه زن دوم موقعیت عزیمت خوبی دارد. کار بسیار سینمایی آغاز می شود اما هرچه پیش می رویم شخصیت پردازی تصویری از هم گسیخته شده و جای خود را به کلام می دهد. دلیل را هم به راحتی می توان از میانه فیلم در آن جست و جو کرد. الوند بسیار پای بند فیلمنامه شده و حذف و زوائدی را که شاید در ادبیات امکان حضور داشته باشد، به نفع سینما حذف نکرده است. بنابراین تماشاگر در بسیاری از لحظات گویا مشغول مطالعه کتاب آن است. از صحنه های این چنینی می توان به فصل هایی همچون زمانی که امیر روی تخت بیمارستان نشسته و منتظر ورود بهرام کوچک و مهتاب است اشاره کرد که موهای سرش را شانه می کشد و خود را مرتب می کند. نماهایی که به راحتی از کلیت فیلم قابل حذف هستند.
فارغ از این نکاتی که آمد فیلمنامه بستر مناسبی برای درام ندارد. کلیت داستان قرار است بر پایه یک مثلث عشقی واقع شود. مثلثی که یک سر آن بهرام، ضلع بعدی مهتاب و ضلع سوم کتایون است. اما با بی مهری بهرام و کتایون نسبت به یکدیگر – ویا کمرنگ شدن آن در فیلمنامه- به شکل علنی یکی از ضلع های مثلث حذف می شود و دیگر دلیلی برای سرگشتگی مهتاب باقی نمی ماند. کتایون سال ها پیش بهرام را رها کرده و با دختر خردسالش به امریکا رفته است، حالا بعد از 6 سال بازگشته که بهرام مهر خود را با دیگری قسمت کرده است. بنابراین رابطه بهرام و مهتاب به راحتی قابل ادامه به نظر می رسد. داستان از همین جا دچار شکستی فاحش در روابط منطقی خود می شود. بعد دائم شخصیت ها و موقعیت آنها را بسط و گسترش می دهد تا اینکه به کل از نقطه کانونی درام فیلمنامه به دور می افتد و تمام وقایع را به رسم روایت های فیلمفارسی به حادثه و اتفاق می سپارد. به طور مثال مهتاب تهران را ترک می کند و به شیراز می رود. آنجا برای خود گشت می زند و ناگهان با پسر عمویش رو به رو می شود که روزی همسرش بوده و او هم فردین وار کمر همت به کمک همسر سابق خود می بندد.
این داستان در لعابی کاملا رقت انگیز برای مخاطبان بازگو می شود که البته ناگفته نماند الوند در برخی فصول هم تمامی تلاش خود را کرده تا گریه ای صادقانه از مخاطب را دریافت کند و به اصطلاح کم فروشی نکرده است. از این صحنه ها می توان به صحنه ای اشاره کرد که کتایون برای دادن هدیه سالگرد ازدواج شان به اتاق بهرام می آید و متوجه می شود بهرام درحالی که آهنگی از داریوش را گوش می کند در بالکن به یاد مهتاب گریه سر داده است. اما همین فصل را مقایسه کنید با ضجه های امیر برای فرزند مهتاب در بیمارستان و مرثیه سرایی هایش. دکوپاژ بد، بازی های تخت و… همگی این صحنه را تنها بدل به فصلی کرده اند که اشک مخاطب خود را در آورند.
محمدرضا فروتن در این فیلم بدترین بازی سینمایی خود را ارائه می دهد. او بیشتر به کودکی شبیه است که برای هر چیزی پای بر زمین می کوبد و به جای دریافت منطقی آن گریه و شیون سر می دهد. عاشق پیشگی او را در این فیلم مقایسه کنید با فیلم شب یلدا که کارگردان با چه مهارتی بازی خوب و درخشان را از او اخذ کرده بود. نیکی کریمی هم که به تازگی یکسره کمر به بازی در فیلم های تجاری بسته و گویا دیگر در سینما از منزلت بازیگری جایگاهی فرهنگی را نمی جوید و تنها سعی می کند با ساختن فیلم های فرهنگی جایگاه خود را در رشته ای دیگر تثبیت کند. برنده واقعی این قمار نه چندان خوش فرجام، فرشته طائر پور است که پایان داستان فیلم خود را باز گذاشته تا شاید ادامه ای نیز بر این فیلم بسازد.