ریچارد سیلورستین
بارها شده است که خوانده ایم اسرائیل به سود حمله نظامی علیه ایران در گزارش رسانه ها به قصد تاثیرگذاری بر افکار عمومی آمریکا دست می برد. این روش اداره افکار سال هاست که اجرا می شود. اما در روزهای اخیر نشانه ها حاکی است خود آمریکا هم در این مسابقه اسبدوانی شرط بندی کرده است. آمریکا نمی خواهد اسرائیل به ایران حمله کند. به همین دلیل از روش های مختلف استفاده می کند تا اسرائیل را محک بزنند.
برخی از مقامات ارشد دولت آمریکا در دو هفته اخیر به اسرائیل رفته اند در میان افراد، می توان به هیلاری کلینتون، لئون پانه تا و تام دانیلون اشاره کرد. آنها به لحنی مرکب از تشویق و زخم زبان به اسرائیل یادآوری کردند که باید به دلیل حمایت آمریکا از این کشور در مورد تهدید اتمی ایران، ممنون باشند.
تعدادی از مقامات اسرائیلی نیز پا پیش گذاشتند و اعلام کردند که حمله اسرائیل به ایران، احمقانه است. در میان این افراد می توان به بنی گانتز، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اشاره کرد که گفته هایش توسط ایهود باراک سانسور شد.
آخرین کسی که به این گروه از مقامات اسرائیلی پیوسته است،زوی فارکاش، فرمانده سابق اطلاعات ارتش اسرائیل است که نظرات او در روزنامه جنگ طلب جروزالم پست و در صفحه یاکووف کاتز نویسنده جنگی نقل شده و از همین جا می شود فهمید که مقامات اسرائیل در مورد حمله به ایران اتفاق نظر ندارند.
کاتز در مورد اظهارات فارکاش چنین می گوید:
فارکاش گفت که از آنچه خوانده و شنیده است چنین استنباط می کند که زمان تصمیم گیری خیلی دور نیست. اما هشدار می دهد که حمله به تاسیسات اتمی ایران کار اشتباهی است.
وی گفته است: “زمان حمله مناسب نیست و نه تنها موفقیت آمیز نخواهد بود بلکه مشروعیت اسرائیل را هم از بین می برد و بهتر است اسرائیل شش تا هشت ماه دیگر یا حتی تا بهار ۲۰۱۳ صبر کند.”
یکی از کلماتی که فاکاش در مصاحبه اش بکار برد، کلمه “مشروعیت” است که معنایش حمایت دیپلماتیکی است که اسرائیل برای حمله به ایران نیاز دارد.
او می گوید: “حمله به ایران در یک بار حمله خلاصه نمی شود و به محض اینکه این حمله اجرا شد، ما با یک دنیای دیگر مواجه خواهیم شد. ایران پیمان منع تولید و گسترش سلاح اتمی را کنار می گذارد، خامنه ای و احمدی نژاد بار دیگر متحد می شوند و مشخص است که حالا که ما به آنها حمله کردیم، آنها به بمب نیاز دارند.”
فارکاش می گوید: “بگذارید دیپلماسی و تحریم کار خود را انجام بدهد و مشروعیت خود را از بین نبرید. اروپایی ها و آسیایی ها با موافقت با تحریم ها و قطع روابط تجاری خود با ایران، بهای سنگینی را پرداخته اند. اگر اسرائیل حمله کند، از ما می پرسند که زمانی که جهان تحریم های سنگینی برای ایران درنظر گرفته بود و داشت بهایش را می پرداخت، چرا به ایران حمله کردید؟”
فارکاش مسئله “ حاشیه امنیت” را قبول نکرده است و در این مورد تنها نیست، پنتاگون هم آن را قبول ندارد اما اخیرا گفته است که زمانی که “حاشیه امنیت” در برابر مسئله مشروعیت قرار می گیرد، باید مشروعیت را در اولویت قرار داد. اسرائیل بدون مشروعیت قادر نخواهد بود به نتیجه موفقیت آمیز حمله به ایران دست پیدا کند.
نویسنده این مقاله معتقد نیست که آن اظهارات گانتز یا فارکاش تحت تاثیر آمریکا گفته شده است (اگرچه این احتمال هم وجود دارد). آنها هر کدام دلایل منطقی خودشان را برای گفته هایشان دارند. اما آمریکا هرکاری بتواند می کند تا رابطه کسانی که چنین اظهاراتی می کنند را با نخبگان اسرائیل که در قدرت هستند، بهتر کنند.
عطش برای شنیدن خبرهای لو رفته در رسانه های اسرائیلی زیاد است. بعد از دیدار دونیلون، کسی به روزنامه هاآرتض خبر داد که وی نقشه حمله به ایران را برای نانتیاهو و باراک، فاش کرده است. شیمون شیفر و بن کاسپیت از معاریو نیز این نقشه را منتشر کردند.
می توان گفت این نوشته ای عجیب است. اگر یکی از مقامات آمریکایی این نوشته ها را تایید کند و نیمی از آن را بپذیرد، آن زمان است که می گویم که روح رامسفلد روزهای حمله به عراق وارد راهروهای پنتاگون شده است.
خلاصه ای از نقشه
حملات با حمله صدها موشک توم هاک به مراکز دفاعی، فرماندهی و کنترل تاسیسات آغاز می شود. ما از هرکجای دنیا که بتوانیم حمله می کنیم و این شامل بحرین، عربستان و کشتی هایمان در مدیترانه می شود. سلاح های استفاده شده دقیق و مرگبار است. تلفات افراد غیرنظامی ناچیز خواهد بود.
مدت این حملات از دو روز تا دوماه طول می کشد و ما همه تلاشمان را می کنیم که به مردم ایران صدمه نرسد. بعد منتظر پاسخ ایران خواهیم ماند. اگر پاسخ منطقی بود، و در قوانین بازی گنجانده می شد، آمریکا حملات را محدود خواهد کرد. منظور از پاسخ منطقی این است که ایران فقط به کشتی ها و پایگاه های آمریکا حمله کند و نه به خاک عربستان یا بحرین. اما اگر به حملات تروریستی دست بزند ما به مقر سپاه پاسداران، سمبل قدرت جمهوری اسلامی، حمله می کنیم. خلاصه اینکه ما خانه را می سوزانیم و حکومت را از بین می بریم. ما ناوگان های جنگی را به بنادر لبنان فرستاده ایم تا حسن نصرالله درباره حمایت از اربابش ایران تجدید نظر کند.
بعد از پایان یافتن اولین حمله، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا از کاخ سفید برای رهبران ایران پیام می فرستد که فورا دست از برنامه های اتمی شان بردارند و تاسیسات اتمی را تخلیه کنند. در مقابل غرب به ایران سوخت اتمی برای استفاده صلح آمیز خواهد داد. ایرانی ها بعد از چند روز پاسخ خواهند داد. مذاکره ای در کار نخواهد بود. نه هیچ بده بستانی. تاخیر معنایی ندارد. اگر آنها پیشنهاد را رد کنند، موشک های توم هاک مثل باران بر سرشان می بارد.
سلاح های استراتژیک در قدم بعدی خواهند بود: بمب های جدید ۳۰ هزار پاوندی که قادر خواهند بود ۳۰۰ فوت زیر زمین نفوذ کنند، تاسیسات زیرزمینی فودرو را هدف قرار میدهند. این سلاح ۳۰۰ میلیون دلاری را شرکت بوئینگ ساخته است. به آن “مادر بمب ها” لقب داده اند. هیچ کس نمی خواهد نزدیک جایی باشد که این بمب فرود می آید. بعد از اصابت این بمب چیزی از تاسیسات اتمی فودرو باقی نمی ماند.
برخلاف عراق، آمریکا قصد حمله زمینی به ایران را ندارد. آمریکا از این موضوع درس گرفته است. دیگر قرار نیست صدها و هزاران تابوت به آمریکا بازگردانده شوند. باتلاق ایران برای ارتش آمریکا وجود نخواهد داشت.
هدف آمریکا حمله با تاسیسات اتمی ایران است و نه وارد شدن به یک جنگ در منطقه. طبق “منطق” آمریکایی، ملا ها افرادی عملگرا هستند که با حمله آمریکا سرشان را پایین می اندازند. ما توقع نداریم که آنها پاسخ این حمله را بدهند و همه ایران را درگیر ضد حمله به آمریکا بکنند.
این حمله، برنامه های اتمی ایران را برای همیشه از بین نمی برد، بلکه بین ۵ تا ۱۰ سال آن راعقب می اندازد.
شیمون شیفر در مقاله ای می نویسد که آمریکایی ها آماده این حمله زودتر از یک سال و نیم دیگر نیستند. او می گوید که یک منبع آمریکایی به او گفته است که آنها بخوبی از مخالفت فرمانده ستاد ارتش اسرائیل، گانتز، با حمله به ایران، باخبر هستند. وی می گوید که اولین موج حمله به ایران نیروگاه های برق و مخازن آب را هدف گرفته است. بخش های مربوط به صنعت نفت نیز جزو اولین اهداف حمله هستند که منجر به سقوط حکومت خواهد شد.
یک چیز مشخص است: کسی که بتواند بلیط این نمایش را بفروشد، برنده است. اما همه چیز همین است:یک نمایش. مثل فروشنده ماشین های دست دوم که چند مشخصه جذاب ماشین را می گوید و باقی همه حرف مفت است. راستش را بخواهید من معتقدم که حرف های آمریکایی ها در مورد حمله به ایران بیخود است. اگر دست آمریکایی ها بود، حمله ای به ایران صورت نمی گرفت و این موضوع را هم ناتیاهو و هم باراک بعد از دیدار با دونیلون و پانه تا که دیروز اسرائیل را ترک کردند، دریافته اند.
اگر هر آمریکایی عادی این داستان ها را بشنود، به دکتر مراجعه خواهد کرد. حمله هواپیماهای آمریکایی از بنادر لبنان؟ تغییر حکومت در ایران؟ پیشنهادی که ایران قادر به در کردن آن نباشد؟ هر کس این چیز ها را نوشته است بیش از حد فیلم پدرخوانده را دیده است و فیلم را با واقعیت قاطی کرده است.
اما اگر همه حرف ها باعث شود که اسرائیل دست از برپا کردن یک جنگ جدید در منطقه و حمله به ایران بردارد، خوب است. حتی اگر این حرف ها بر پایه خیالپردازی و توهم استوار باشد. مشکل من این است که معتقدم هیچ اسرائیلی با این حرف ها خام نمی شود. شما نمی شوید، من هم نمی شوم. چرا آنها باید خام شوند؟
به آنها که معتقدند که اسرائیل حمله نخواهد کرد باید بگویم که زوی فارکاش، شخصیت هالیوودی نیست و نیازی به تبلیغ رسانه ها ندارد. او معتقد است که احتمال حمله به ایران وجود دارد و من هم همین فکر را می کنم. اگر اهل شرطبندی بودم می گفتم که احتمال آن ۷۰ به ۳۰ است.
یوروآیژیا ریویو، 3 اوت