فاصله منتقدانه

گاردین
گاردین

» نقد گاردین بر کتاب تازه آذر نفیسی

جین میلر

 من هم مثل آذر نفیسی که گفته است کسانی که کتاب را “حریصانه” می خوانند و آن را “استنشاق” می کنند، عصبی می شوند. همچنین برایم سخت است که به گفته های استاد ادبیاتی اعتماد کنم که در حالی که دو ساعت بی وقفه حرف می زند و هیچ کس در کلاسش اجازه ندارد در گفته هایش تردید کنند، به تو می گوید ما درباره کتاب ها “ بحث و گفتگو” می کنیم یا درباره آنها به “توافق” می رسیم.

 خاطرات قبلی نفیسی با عنوان لولیتا خوانی در تهران، درباره بحث و تبادل نظر و وفاق گروهی انتخاب شده از زنان جوان ایرانی بود که جزو کتاب های پر فروش بود. مارگارت اتوود درباره کتاب گفته است که “همه کتاب خوان ها باید این کتاب را بخوانند” که کمی گزاف به نظر می رسد. سوزان زونتاگ “شیفته” کتاب شده است و آنیتا دسای “عاشقش” شده است.

 اما حمید دباشی، استاد ادبیات تطبیقی و مطالعات ایران در دانشگاه کلمبیا، چنین فکر نمی کند. او نوشته است، و شاید کمی هم زیاده روی کرده باشد که نویسندگانی چون آذر نفیسی نمونه ای از “مزدوران ملی هستند که تبدیل به روشنفکران کمپرادور” شده اند و باید به دلیل بی اعتبار کردن فرهنگ بومی خود” مجازات بشوند؛ او حتی پا را فراتر می گذارد و نفیسی را به پروژه نئو کان های امریکایی از طریق مستشرق سرشناس، برنارد لوئیز، مرتبط می کند.

 خاطره نویسی جدید آذر نفیسی، با عنوان “چیزهایی که درباره اش سکوت کرده ام” بسیاری از موضوعاتی که در لولیتا خوانی بود را در بر می گیرد اما با مشکلاتی که نویسنده با مادرش دارد آغاز می شود و با همان به پایان می رسد. به نظر می رسد که مادرش زنی کوشا و افسرده بوده است که اسیر غم از دست دادن همسر اولش بوده است که با وجود اینکه می دانسته بیمار است به او چیزی نمی گوید و با او ازدواج می کند و یک سال بعد از دنیا می رود. او این ازدواج را یک ازدواج پرشور می داند که در حاشیه اش قدرت سیاسی هم قرار دارد، توصیف می کند که هیچ چیز نمی تواند جایگزین آن بشود. این زن از همسر دومش که پدر نویسنده بوده است و مدت پنج سال شهردار تهران بود و در آن زمان در دوران شاه، به زندان می افتد، بیزار بود. پدرش بعد ها در تجارت و رابطه با زنان دیگر موفقیت زیادی کسب می کند: دختر دلبنش در این باره می گویند که این روش برای اداره “یک زندگی خانوادگی شاد”، لازم بود.

 نفیسی مدتی برای تحصیلات به لنکستر و بعد در آمریکا به دانشگاه می رود، او مدت کوتاهی در دهه هفتاد در جنبش های سیاسی دانشجویی فعالیت می کند ولی به سرعت از این کار ابراز پشیمانی می کند. مادرش در زمان شاه نماینده مجلس بود و پدرش گرفتار رژیم شاه. نفیسی می گوید:« خانواده من همیشه در سیاست کجدار و مریز رفتار کرده اند».  سیاست برای “توده ها” اشرافیت تحقیر آمیزی بود که او توانست براحتی ادبیات را جایگزین آن کند و مطمئن شود که بهترین چیز درباره ادبیات “بی فایده بودن” آن است و اینکه او و گروه دانشجویانش بتوانند “در میان زندگی و داستان های ما، جولان بدهند”، ادبیات و خواندن آن هیچ ربطی به زندگی واقعی ندارد و کاملا به خرد جمعی و تخیل وابسته است.

 دوران دانشجویی نفیسی در آمریکا مصادف شد با یک ازدواج نا موفق کوتاه و آغاز ازدواج موفق دوم با یک مرد ایرانی که در سال 1979 با او به ایران بازگشت. در جریان جنگ ایران و عراق، او در دانشگاه ها و کالج های مختلف در تهران به تدریس ادبیات انگلیسی و آمریکایی مشغول شد ( مشخص نیست که منابع ترجمه شده بودند یا نسخه های انگلیسی کتاب را چطور پیدا می شدند) و با مادرش اختلاف پیدا کرد.

 او معتقد است که مشکلات اصلی خانواده اش در این سال ها داخلی بوده است و تاثیر آن به مراتب بیشتر از خشونت و فشاری بود که از سوی کشور وارد می شد. او همچنین مدعی می شود که خانواده هایی مثل خانواده او نسبت به خانواده های دیگر که ما اطلاعات کمی درباره آنها داریم، باید کمتر شکایت کنند. همیشه کسی درکنارش  بوده است که به او در کار های خانه کمک کند و پدر و شوهرش کارهای جالب و پر درآمدی داشته اند. نفیسی دو فرزند دارد و خسته از قوانین دست و پا گیر دانشگاه بخصوص درباره نحوه لباس پوشیدن، تدریس در دانشگاه را رها می کند و در خانه با دانشجویان نخبه اش مشغول خواندن رمان های آمریکایی مورد علاقه اش می شود. در سال 1997 با همسر ناراضی و فرزندانش راهی آمریکا می شود و پدر و مادرش را تهران می گذارد.

 

 موفقیت کتاب اول، ممکن است موفقیت کتاب دوم را تضمین کند، با عنوان کتابی پر رمز و راز بازاریابی شده و موفقیت کتاب فقط منوط به این نیست، او ازدواج غیر ممکن والدینش و تلاش هایشان برای گریز از یکدیگر را با صراحت توصیف می کند. او ممکن است با بیان اینکه در کودکی پدرش داستان های بومی و ادبیات کلاسیک ایران را برایش می خوانده و با اعلام این نکته که او بطور گسترده در باره ادبیات ایران تحقیق کرده است و نوشته است، جواب حمید دباشی را هم داده باشد. رمان فوق العاده سووشون سیمین دانشور (با املا غلط) در پشت کتاب آمده است اما در متن چیزی درباره اش گفته نشده است. این موجب ناراحتی من می شود اگر بشنوم درباره کتاب گفته می شود که ربطی به سیاست ندارد.

منبع: گاردین 4 آوریل