نسبت عدل و آزادی

نویسنده

ahmadghabel.jpg

( خلاصه ی سخنرانی شب بیست و یکم ماه رمضان / 10 مهر ماه 1386 – حسینیه ی ارشاد / تهران که به دلیل ممانعت نیروهای امنیتی برگزار نشد. )


به نام خدای رحمان و رحیم


امشب ، یادآور شبی است که به باور برخی از اندیشمندان دین باور ، از مسیحی تا مسلمان ، نام آوری از معتقدان به «عدالت اجتماعی مبتنی بر اندیشه های الهی» شهید عدالت خواهی و دادگستری خویش شد . عدالتی که به گمان اکثر دین باوران الهی ، موعود منتظری است که آدمیان آن را در آینده ی زندگی خود تجربه خواهند کرد . عدالتی که آزادی ها را لگد مال نکند و با تأمین و تضمین حداکثر آزادی ها ، فرصت های برابری برای همه ی انسان ها فراهم کند تا آزادانه آن را طلب کنند و در پی حقوق خویش روان شوند و آن را آزادانه اعمال کنند و یا با اختیار خود از برخی حقوق خویش چشم پوشی کنند و یا از سر تن آسایی ، از مواهب حقوق پی جویی نشده ی خود ، بی بهره مانند .

در چنین شب و چنین فضایی ، مناسب است که از جنبه ی نظری ، به نسبت «عدل و آزادی» بنگریم و سپس به راهکارهای عملی بپردازیم . این مطلوب را در چند نکته خلاصه کرده ام که با مخاطبان گرامی ، در میان می گذارم . باشد که در این ماه عبادت ( رمضان ) ما را وادار کند که ساعات یا دقایقی را در این باره فکر کنیم . چرا که در شریعت محمدی (ص) «یک ساعت تفکر ، از یک عمر عبادات دیگر ، برتر است»؛


1- « ع د ل » در لغت به معنی «همانند = مثل و نظیر» است و تمامی استعمالات آن در زبان عرب ، به گونه ای « حقیقی و یا مجازی » همین مفهوم را در خود جای داده است . «عَدل ، عِدل ، عُدول ، عَدیل و … » همه در مفهوم خود با «تصور یا وجود همانند» آمیخته اند .

این معنی و مفهوم کلی را در گزارش های مختصر یا مشروح کتاب های لغت و به نقل از بزرگان ادبیات عرب ، همچون ؛ فرّاء ، زجاج ، اخفش ، ابن الأعرابی ، ازهری ، راغب ، کسائی ، سیبویه ، اصمعی ، ابن بری ، ابی علی الفارسی ، خلیل بن احمد ، جوهری ، ابن منظور ، احمد بن فارس و … می توان مشاهده کرد ( کتاب العین - الخلیل الفراهیدی - ج 2 - ص 38 و 39 # معجم مقاییس اللغة - أبو الحسین أحمد بن فارس زکریا - ج 4 - ص 246 و 247 # لسان العرب - ابن منظور - ج 11 - ص 432 تا 435 # الصحاح - الجوهری – ج 5 – ص 176 # تاج العروس - الزبیدی – ج 15 – ص 15 ) .


2- تردیدی نیست که عنوان همانندی و « برابری » در مواردی که نسبت های ریاضی را اقتضاء کند ، عقلا هیچ نسبتی جز « تساوی » را پیش پای آدمی نمی گذارد . به همین جهت است که « خواجه نصیر الدین طوسی » در کتاب « اخلاق ناصری » آورده است ؛ « لفظ “ عدالت ” از روی دلالت ، مبنی است از معنای “ مساوات ” … بدین سبب ، در نسبت ، هیچ نسبتی شریف تر از “ نسبت مساوات ” نیست … عادل کسی بوَد که مناسبات و مساوات می دهد چیزهای نامتناسب و نامتساوی را ، … به حقیقت ، واضع تساوی و عدالت ، ناموس الهی است … » ( 100 تا 103 ) . مرحوم محمد مهدی نراقی نیز در کتاب «جامع السعادات 191 تا 97 » حقیقت عدالت را به مفهوم « مساوات» گرفته است .


3- در متن شریعت محمدی (ص) و شرایع و کتب آسمانی پیشین ، عدالت را با مفهوم «انصاف» تعریف کرده اند . در بیانات پیامبر خدا (ص) و ائمه ی هدی (ع) به تواتر نقل شده است که ؛ « عدل به منزله ی انصاف است . هر چیزی که برای خود می پسندی را برای دیگری بپسند و هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگری مپسند » ( روضة الواعظین - الفتال النیسابوری - ص 390 # الدعوات - قطب الدین الراوندی - ص 225 – 226 # نهج البلاغة - خطب الإمام علی (ع) - ج 3 - ص 45 – 46 # الکافی - الشیخ الکلینی - ج 2 - ص 169 و 171 و 172 و 174 # الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 401 – 402 # تحف العقول - ابن شعبة الحرانی - ص 74 و 81 و 181 # جامع أحادیث الشیعة - السید البروجردی - ج 14 - ص 200 و 214 و 215 و 226 # مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 2 - ص 310 / ج 4 ص 70 و 71 / ج 5 ص 247 # سنن ابن ماجة - محمد بن یزید القزوینی - ج 2 - ص 1410 # سنن الترمذی - الترمذی - ج 3 - ص 377 – 378 # المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 4 - ص 168 # السنن الکبری - البیهقی - ج 9 - ص 161 # المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 2 - ص 157 – 158 # کنز العمال - المتقی الهندی - ج 1 - ص 37 / ج 12 ص 580 و 581 / ج 15 ص 793 و 851 و 881 و 882 و 883 / ج 16 - ص 128 و 167 و 172 و 225 و 242 تا 244 # و … ) .

«انصاف» از ریشه ی «ن ص ف» است ( که عنوان “ نِصف = نیم ” نیز از همین ریشه است ) و باتوجه به مفهوم « نُصف = رفتاری میانه و در حد وسط » و اینکه باب «افعال» به معنی «ایجاد و احداث است» است ، مفهوم حقیقی عدالت چیزی جز «ایجاد و احداث رفتاری میانه و در حد وسط» نیست . اگر «حد کامل» هرچیزی را «صد» فرض کنیم ، حد وسط آن چیزی جز «نصف یا نیم = 50 در صد» نیست ، که درنسبت ریاضی از آن با عنوان تقسیم به دو قسم «مساوی و برابر» یاد می کنند .

حال اگر بیان امیر مؤمنان علی (ع) که «العدل الإنصاف = عدل همان انصاف است» را درست معنا کنیم ، عدالت در جاهایی که نسبت ریاضی را بکار می گیرد ، همان «نصف و نیم کردن» یا «مساوات» است . همه ی نسبت های دیگر کسری ، مبتنی بر همین اصل است . یک سوم و یک چهارم و … در جایی که سهم مساوی به افراد داده شود ، عنوان «انصاف» را با خود دارد .


4- «عدالت» در نسخه ی اجتماعی آن ، مبتنی بر پیشفرضی به نام « حقوق طبیعی » است . در جایی که حقوقی وجود نداشته باشد ، سخن از عدالت ، بی معنی خواهد بود . بنا بر این ، تصور مفهوم عدالت با تصور مفهوم «حق طبیعی» همزاد است . از طرفی ، جامع ترین عنوان برای کلیه ی حقوق طبیعی ( که در تمامی آن ها حضور جدی و مؤثر دارد ) عنوان «حق آزادی» است . حق فطری و تکوینی «آزادی » که با تکوین « انسان دارای اراده و اختیار » و با تأیید عقلانی «اصالة الإباحه ی عقلیه» در مقام نظر و عمل ، همراه است و متون معتبره و فراوان شریعت محمدی (ص) آن را تأیید و تأکید کرده و می کند.

حتی می توان گفت که، در «عدالت نفسی» که به مفهوم «تعادل قوای نفسانی و عقلانی» است نیز به گونه ای سخن از «حق طبیعی» است . اگر منشأ و مبنایی برای حقوق طبیعی انسان وجود دارد ، اصولا مربوط به توانایی های تکوینی و نهادهای درونی انسان است . نیازهای درونی و طبیعی آدمی که حاصل موجودیت جوارح و جوانح او است سبب می شود که از «حقوق طبیعی ؛ دیدن ، شنیدن ، لمس کردن».


منبع:ادوار نیوز