مرگ یک استان، سکوت یک ملت

نویسنده
مهرداد زمانی

» اکران تهران

 

مستند «ماهی ها در سکوت می میرند» را اینجا ببینید

 

 یوسف اباذری در ابتدای سخنرانی معترضانه ی خود در دانشگاه تهران، به فیلم مستندی اشاره می کند که به تعبیراو«فیلمی درباره ی مرگ یک استان» است.

شاید درنگاه اول، اطلاق این صفت به یک فیلم مستند مهجور، اغراق آمیز و ناشی از هیجان سخنران در آن جلسه ی دانشجویی برآورد شود، اما این قضاوت بعد از دیده شدن فیلم مستند «ماهی ها در سکوت می میرند» نه تنها تعدیل شده، بلکه عین واقعیت می نماید.

«یاسر عرب » و «محسن زراعی» از همان نمای ابتدایی، تکلیف بیننده را با خود مشخص می کنند، که با فیلمی دقیق، ریزبینانه وجزیی نگر مواجهند. آنجایی که راوی / کارگردان، درگیر بستن ِسینی جلوی صندلی هواپیما خود می شود، در حالیکه مهماندار هواپیما در حال تذکر اصول ایمنی پرواز، از جمله بستن همین سینی است.

فیلم بلافاصله و بدون هرگونه مقدمه سازی، با نمای دختری که درحال گدایی از ماشین های عبوری برای تامین معاش زندگی است، وارد موضوع خود می شود. و پس از آن با برش چند تصویرازمردم محلی، به این بیکاری عمومیت می بخشد

مستند « ماهی ها…» در ثبت واقعیات و تامین اطلاعات مورد نیاز برای شکل دهی به کلیت اثر، متکی به یافته های خود کارگردان نمی ماند. ساختار کلی فیلم از درهم آمیزی و تدوین هدفمند گزارش های تصویری ضبط شده، با تصاویر آرشیوی و عکس های قدیمیِ موضوع مستند، و گفت و گوهای انجام شده با مسولین نهادهای رسمی ( رییس سازمان تبلیغات اسلامی و یا امام جمعه )، و نهادهای مردمی(فعالین امور فرهنگی و زیست محیطی ) شکل گرفته که در کلیت می توان آن را، گزارش مشاهدات یک غریبه از فضای سیستان دانست.

مزیت نسبی این فیلم، که وجه افتراق آن با دیگر مستندات تهیه شده از محدوده ی سیستان نیز می باشد، در همین مساله نهفته است. سویه ی نهایی این فیلم نه به سوی مسایل و محدودیت های جبری، مانند مشکلات اقلیمی و آب و هوایی، بلکه به سوی بی تدبیری ها، کم توجهی ها و ناکار آمدی مسولین ومتولیان امور نشانه رفته است. از این منظر فیلم « ماهی ها درسکوت می میرند » را می توان جایگزین ِ گزارش ِ رسمی ِمعاون رییس جمهور، آقای نوبخت، دانست که به سفر بازدیدی او به منطقه، درهمین فیلم اشاره می شود.

یکی دیگر از نقاط قوت فیلم « ماهی ها..» جلوگیری از بیان اغراق شده و تصویر سازی پر کنتراست نسبت به وضعیت مدیران مرکز نشین و یا حتی منطقه ای است، و با این تمهید و علیرغم استعداد درونی سوژه در غلتیدن به سمت سانتی مانتالیسم، از تبدیل لحن گزارشی فیلم به لحن« معترض – شعاری »پیشگیری می کند.شاید به همین دلیل است که تاثیرنهایی فیلم در مخاطب، از سطح برداشت ناکارآمدی مدیران فراتر رفته و به نوعی همدلی و حتی عذاب وجدان ازوضعیت فعلی زندگی هموطنان خود در منطقه ی سیستان می انجامد.تسلط صاحبان فیلم بر شکل دهی به این لحن، آنجا نمود می یابد که براساس روند درونی خود فیلم، بستن راه مرزها و جلوگیری ازقاچاق سوخت توسط مردم بومی، نیز به همدلی مخاطب با آنها می انجامد. در حالی که می توان تصور کرد که در صورت تغییر لحن فیلم، ازطریقِ نمایش تضاد میان قشر فقیر و غنی، سویه ی فیلم به سمت دو قطبی «خیر – شر»، در سطح آثار «مسعود ده نمکی» تنزل می یافت.

اما از وجهی دیگر و از زاویه دید واقعگرایانه به فیلم «ماهی ها…»، این اثر در مقابل واقعیت های بیرونی، واجد همه ی حقایق نیست.

تمام منطقه ای که در فیلم مورد نظر و بازبینی قرار گرفته، صرفا به شمال استان سیستان و بلوچستان و منطقه ی شهرستان «زابل» محدود مانده و براین اساس، اولین تحلیلی که از ماهیت مشکلات آنجا، به ذهن مخاطب ناآگاه به کلیات منطقه ی جنوب شرق ایران، متبادر می شود، خشکسالی دریاچه هاو کمبود آب و عدم مدیریت متعهدانه ی مسولین طی سال های اخیر است. درحالیکه این مساله صرفا شامل به همان محدوده می شود و دیگر مناطق ولایت «سیستان» و «بلوچستان» مدت های مدیدی است که درگیر مشکل کم آبی، بیکاری، بی توجهی نهاد ِقدرت ِ متمرکز در مرکز و… است.

واز آنجایی که بیان نکردن و حتی اشاره نکردن، به همه ی واقعیت در یک فیلم مستند، امکان تحریف واقعیت و ناراست گرایی را افزایش می دهد، این مساله نقطه ضعفی برای فیلم محسوب می شود.

با همین زاویه ی دید می توان فیلم «ماهی ها…» را یک مستند تک صدایی نامید.چرا که در نقطه ی مقابل همه ی اعتراض ها ی صورت گرفته به شیوه ی مدیریت مسولان منطقه ای، هیچ امکانی برای بیان دیدگاه های طرف مقابل در فیلم پانگرفته تا بتوان با نگرش به این مساله از زوایای مختلف، به عمق و چگونگی مشکلات مورد اشاره در فیلم راه یافت.

« ماهی ها در سکوت می میرند» در فضای این روزهای سینمای مستند ایران، که بیش از هر چیز درگیر آزمایش فرم های تزریق شده از جانب کلاس های فیلمسازی شده و عملا کارکرد اولیه ی خود که ثبت واقعیت باشد را از دست داده، اثری موفق و در برخی مواقع تکان دهنده محسوب می شود. تکان دهنده، نه از حیث فرم و موارد زیبایی شناختی، بلکه از حیث ثبت قسمتی از واقعیت!