نگاه روز

نویسنده
پرستو سپهری

نگاهی به حاشیه های ساخت فیلم “آقا یوسف” از زبان دکتر رفیعی

مصائب دکتر

 «بعد از 8 ماه پیش تولید دروغین، در شرایطی برای ساخت فیلم پشت دوربین رفتم که 10 درصد انرژی‌ام باقی مانده بود. تمام‌هیجان‌ها، انگیزه‌ها و عشق خود را به ساخت این فیلم از دست داده بودم. »

این جمله شروع صحبت های دکتر علی رفیعی در آغاز دومین فیلم او پس از فیلم «ماهی ها هم عاشق می شوند»بود.

علی رفیعی کارگردانی است با آثار جدی و فاخردر حوزه تئاتر.او سال‌ها در حوزه تئاتر کارکرده است و نمایش‌های تحسین‌شده‌ای را در کارنامه ‌تئاتری‌اش دارد. آخرینش شکار روباه بود که 2سال پیش روی صحنه تالار وحدت رفت و توجه بسیاری از منتقدان و علاقمندان تئاتر را جلب کرد. 

دکتررفیعی متولد 1317 در اصفهان است. او دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد جامعه شناسی از دانشگاه سوربن، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای تئاتر از دانشگاه سوربن، دیپلم عالی کارگردانی از دانشگاه بین المللی تئاتر فرانسه و دیپلم بازیگری از مدرسه شارل دولن فرانسه است. از دیگر فعالیت‌های او می‌توان به بازی در فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی فرانسه و انگلیس، تدریس در دانشگاه تهران، ریاست تئاتر شهر و رئیس دانشکده هنرهای دراماتیک اشاره کرد. رفیعی در سال 1383 اولین فیلم سینمایی خود با نام ماهی‌ها عاشق می‌شوند را ساخته است که این فیلم یکی از فیلم‌های تحسین شده جشنواره آن سال بود و در بخش‌های مختلف کاندیدای دریافت جایزه شد. ماهی‌ها عاشق می‌شوند با توجه به علاقه رفیعی به شمال کشور در آن حال و هوا ساخته شده بود. اما تازه‌ترین ساخته او پس از 6سال دوری از سینما آقا یوسف نام دارد و در تهران می‌گذرد.آنچه در پی می آید نگاهی به گفتگوها و مصاحبه های صورت گرفته با دکتر رفیعی از آغاز اکران فیلم تا به امروز است:

 

شیفتگی های دکتر

اینکه چرا و چگونه دکتر رفیعی از حوزه تئاتر وارد سینما و ساخت فیلم شد، پرسشی است که ذهن خیلی از علاقمندان او را درگیر کرده است.

دکتر رفیعی درباره علاقه بسیارش به سینما می گوید:

« تماشاگر با دیدن تئاترهای من می‌تواند دریابد شیفته تصویرم. همین حالا هم که مشغول تمرین تئاتر جدیدم هستم، همیشه به بازیگرانم می‌گویم، تئاتر برای دیدن است نه برای شنیدن. همواره وجه زیباشناسی و بصری صحنه من را جذب می‌کند. در این شرایط حتی زیباترین متن و فاخرترین ادبیات اگر مابه‌ازای تصویری نداشته باشد، برای من جذاب نیست. از سوی دیگر تئاتر میرا است. آنچه بعد از اجرای یک نمایش باقی می‌ماند چندین عکس است اما سینما ماندگار است.

در فرانسه کار هنری را از سینما شروع کردم. سینما موجب شد به تئاتر راه پیدا کنم. در آغاز به عنوان بازیگر وارد کار شدم اما علاقه‌ای به بازیگری نداشتم و با اینکه از کارهایم استقبال می‌شد، خود را بازیگر خوبی نمی‌دانستم. بازیگری نبودم که حس بازیگری همه وجودش را تسخیر کرده باشد. اما کارگردانی برایم بسیار مهم بود. سال‌ها در تئاتر ماندم و دیگر از آن بیرون نیامدم. اما همیشه دنبال فرصتی بودم برای ساخت فیلم.»

 

سانسور از نوع جدید!

دکتر رفیعی در بدو اکران فیلم ضمن انتقاد از برخوردهای صورت گرفته به شیوه جدید سانسور به صورت مستقیم اشاره کرد و در مورد آن چنین سخن گفت :

« در اینجا برای ساخت فیلم یا اجرای تئاتر باید پوستی به کلفتی کرگدن داشته باشی و همه این‌ها به دلیل تقسیم‌بندی و رده‌بندی‌های نادرست مسئولان است. آن‌ها امثال مرا در رده‌ای قرار می‌دهند که از هیچ حمایتی برخوردار نمی‌شویم. سانسور همواره که سانسور سیاسی نیست. همین که از فیلمی حمایت نشود، شرایط پخش مناسبی برایش در نظر گرفته نشود، همین که فیلمی دیر پخش شود یا در گروه نامناسبی اکران شود، همه این‌ها نوعی سانسور است. چرا که سانسور در یک نوع بخصوص خلاصه نمی‌شود.»

 

انتقاد از برنامه هفت به خاطر زیرپا گذاشتن قول

دکتر رفیعی با اشاره به پخش تیزر رایگان برای فیلم‌هایی که در جشنواره فجر با استقبال بیشتر تماشاگران روبه‌رو بوده‌اند خاطرنشان کرد:« همزمان با برگزاری جشنواره و پس از آن در برنامه تلویزیونی هفت اعلام شد، سه فیلمی که به لحاظ جذب تماشاگر در بالاترین رده قرار بگیرند، صد نوبت تیزر رایگان تلویزیونی خواهند داشت. فیلم «آقایوسف» در رتبه دوم بود. اما آن‌ها این قانون را درباره فیلم من اعمال نکردند. حق تیزر را از من گرفتند و به فیلم دیگری دادند و حالا برای پخش تیزر تلویزیونی باید هزینه کنم. اینجاست تبعیض‌ها دیده می‌شود.»

 

دکتر رفیعی غیر خودی

 علی رفیعی که برای ساخت دو فیلمش با مشکلات بسیاری روبه‌رو شده است، اضافه کرد:

« این شرایط است که من را به یاد سخنان یکی از مدیران می‌اندازد که به من گفت؛ شما دگراندیش و غیرخودی هستی. بنابراین پروانه ساخت فیلم «آقایوسف» را نمی‌توانید بگیرید. تصورش را بکنید بعد از شنیدن این حرف دیگر آدم انتظار چه حمایتی می‌تواند داشته باشد. در این شرایط بود که با کمک مرد بزرگی به نام تقی علیقلی‌زاده که بدون چشم¬داشت پا پیش گذاشت، توانستم پروانه ساخت فیلمم را بگیرم.

بعد از این ماجراهاست که فهمیدم چرا بین ساخت فیلم اول و دومم 6 سال فاصله افتاد. بعد از اینکه فیلم «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»، در 53 جشنواره خارجی خوش درخشید، انتظار می‌رفت ارشاد و فارابی برای ساخت فیلم بعدی‌ام پیگیری کنند اما کسی چنین نکرد. خودم پیگیری کردم، پاسخی ندادند. درخواست حمایت کردم. حمایتی نشد. گفتند اگر می‌خواهی این فیلم را بسازی، شرطش این است ساکنان خانه‌هایی که آقایوسف برای نظافت به آن‌ها می‌رود، آدم‌های خوشبختی باشند. یعنی می‌خواستند مسیر فیلم‌نامه را عوض کنند. نمی‌دانستند با چه کسی طرف هستند. اگر من چنین فردی بودم، برای ساخت فیلمم تا 70 سالگی صبر نمی‌کردم.»

 

دلیل وقفه بین دو کار سینمایی دکتر

دکتر رفیعی در پاسخ به سئوال خبرنگاری در خصوص دلیل وقفه افتادن شش ساله بین دو کار سینمای او می گوید :

«من بعد از ماهی‌ها عاشق می‌شوند تصمیم گرفته بودم که بلافاصله فیلمی بسازم، اما این جیب من است که باید تصمیم بگیرد که من چه زمانی فیلم بسازم. وقتی اطرافیان دیدند که من فیلم اولم را خودم تهیه کردم احساس کردند که من خیلی آدم معمولی هستم و می‌توانم مرتب خودم فیلم‌هایم را تهیه کنم اما این‌طور نیست و من هم یک کارگردان هستم مثل باقی تهیه کنندگان و آدم ثروتمندی هم نیستم.

متاسفانه تهیه کنندگان منتظر هستند که من همراه فیلمنامه‌ام یک چک بانکی هم به آن الصاق کنم در صورتی که من از این کارها بلد نیستم و در توانم هم نیست و از طرفی حمایتی هم که از جانب فارابی باید انجام بشود برای من وجود نداشت.

باید بگویم که تهیه کنندگان ما امروز فقط و فقط منتظر پول هستند و تازه اگر هم بخواهند همکاری کنند باز هم پول نمی‌دهند. به خاطر همین فیلمساز یا باید از حمایت دولت برخوردار باشد یا خودش سرمایه‌دار باشد در غیراین صورت مثل من باید با وقفه‌های طولانی‌مدت فیلم بسازد. »

 

چگونگی شکل گیری ایده ساخت آقا یوسف

دکتر رفیعی در مورد ایده ساخت فیلم می گوید :

« من یک تمیز کار دارم، اسمش آقا یوسف است. 9 سال است می آید خانه من را نظافت می کند. یک بار او را باخانم جوانی دیدم خود را پنهان کرد و بعد گفت ایشان نامزد من بود نمی خواستم او بفهمد من نظافت چی ام، بعد از آن هر موقع از او می خواستم خاطره هایش را از کارش برایم تعریف کند و اینگونه ایده اولیه این فیلم شکل گرفت.»

 

تلخی آقایوسف

رفیعی درباره تلخی فیلم «آقایوسف» گفت:

« فیلم‌نامه اولیه بسیار تلخ‌تر از این بود. خودم تلخی‌اش را کم کردم. بدون اینکه کسی چنین چیزی را تحمیل کرده باشد. آن کمیسیون هم همین اندازه از تغییرات راضی بود، اما من نمی‌توانستم اجازه دهم کسی از بیرون چیزی را به من دیکته کند و خودم باید به این نتیجه می‌رسیدم. در گفت‌وگوهایی که با دوستان داشتیم فکر کردیم فیلم نباید این همه تلخ و غم‌انگیز باشد. با وجود اینکه فیلم نامه تلخی است اما نوعی انرژی در آن وجود دارد. هیچ یک از آدم‌های فیلم به خودی خود تلخ نیستند. آن‌ها همه خواهان زندگی هستند. چه چیزی برای آقایوسف زیباتر از آنکه صبحانه دخترش را آماده کند یا به زن النگو به دست از لای در نان بدهد؟ او آدم مثبت و پر از جوششی است. در این فیلم هیچ شخصیت تلخی نیست که به زندگی منفی نگاه کند. اما تلخی به دلیل شرایط جامعه است.»

 

متوقف نمی شوم

دکتر رفیعی از بیکاری متنفر است و با صراحت می گوید نمی تواند برای آفرینش اثر هنری منتظر بماند: «شرایط امروز من مانند دونده‌ای است که تا زمانی که می‌دود و توقف نکرده می‌تواند کار کند. اما اگر متوقف شود، بدنش سرد می‌شود و دیگر خشک می‌شود. یکی از دلایل اینکه کار تئاترم را آغاز کردم، همین بود. می‌دانستم که اگر متوقف شوم، دیگر کار نخواهم کرد. بنابراین با اینکه بسیار خسته و فرسوده شده بودم، تئاترم را آغاز کردم. فکر می‌کنم اگر همه چیز با همین ریتم جلو برود، زندگی‌ام برای ساخت فیلم سومم کفاف نمی‌دهد.»

 

کار بعدی دکتر

دکتر رفیعی نمایش جدیدش را پاییز به صحنه می برد. وی معتقد است می تواند همزمان با این تئاتر کلید سومین فیلمش را هم بزند. وی دذر مورد سومین کار سینمای اش می گوید :

« می‌توانم همان فصل پاییز پیش‌ تولید فیلم را آغاز کنم. چرا که فیلم‌نامه زمستانی هم دارم. فیلم‌نامه «دختر کاپیتان» که فیلم‌نامه‌ی ارزانی است و در بوشهر ساخته می‌شود. دو بازیگر دارد و تمام لوکیشن‌هایش را پیدا کرده‌ام.»