نگاه

نویسنده
شهلا گروسی

سوت زدن برای نیکی کریمی

«سوت پایان» سومین تجربه سینمایی نیکی کریمی به عنوان کارگردان است، فیلم نشان دهنده تلاش کارگردان برای ورود به حوزه‌ای تازه است، اگرچه پیشتر نیکی کریمی با دو فیلم قبلی‌اش نشان داده بود به سینمای ضد قصه و تجربه‌گرا علاقمند است و بسیاری او را متأثر از سینمای عباس کیارستمی و تجربه‌گری¬هایش می‌دانستند او در سومین فیلمش با چرخشی آشکار به سمت سینمای اجتماعی و قصه‌گو حرکت کرده است.

فیلمساز به بهانه رعایت ظاهر مستند نما برای فیلمش بسیاری از قواعد حرفه‌ای سینما را آگاهانه یا ناآگاهانه رعایت نکرده است. به همین دلیل فیلم سینمایی «سوت پایان» به عنوان اثری در مرز واقع‌نمایی و داستان‌پردازی پرتحرک سرگردان می‌ماند و در خصوص موارد تکنیکی فیلم حرفی برای گفتن باقی نمی‌گذارد.

کریمی در “سوت پایان” از فضاهای انتزاعی دو ساخته قبلی خود فاصله گرفته، دوربینش را به دل شهر آورده و تصویری از مناسبات جامعه امروز ارائه داده است، مشکل دختر جوان برای رهایی مادرش از زندان به مشکلات دیگر اجتماعی از جمله مشکل همسر زن (شهاب حسینی) گره می‌خورد و تصویری از مسائلی می‌سازد که فیلمساز به دلیل آشنایی با آنها به خوبی به آنها نزدیک می‌شود.

 

خلاصه داستان

در جریان یک تجاوز، مردی به قتل می‌رسد. قتل را دختر جوانی مرتکب شده اما مادرش گناه او را به گردن می‌گیرد. «سحر رحیمی» (نیکی کریمی) – فیلمساز – علی رغم مخالفت همسرش – «سامان» (شهاب حسینی) – می‌کوشد تا از طریق ملاقات با خانواده مقتول و تهیه پول دیه، مادر قاتل را از اعدام برهاند اما تلاش‌هایش به نتیجه نمی‌رسد و زن اعدام می‌شود.

 

کیارستمی در پشت پرده

«سوت پایان» در ابتدا «روایت» نام داشت. به نظر می رسد کریمی در این فیلم به شدت تحت تأثیر سینمای «عباس کیارستمی» است؛ این تأثیرپذیری حاصل دورانی است که «نیکی کریمی» برای «عباس کیارستمی» دستیاری می‌کرد و با او از نزدیک همکاری سینمایی داشت.

«نیکی کریمی» کوشیده تا با مستندگرایی قصه فیلمش را به تصویر کشد و «سوت پایان» را در قالب مستند – داستانی کار کرده در حالی که این سوژه بیشتر مناسب سینمای داستانگو است و نیاز چندانی به مستندگرایی نبود.

 

سیر تکوینی کارگردان شدن نیکی کریمی

روند ورود نیکی کریمی به عرصه کارگردانی طبیعی و متعارف نبوده است. نیکی کریمی بدون تجربه تحصیلات آکادمیک در عرصه سینما همزمان با تب چندکاری بازیگران وارد عرصه کارگردانی شد.

در چند سال اخیر بسیاری از بازیگران و به خصوص بازیگران زن تلاش می کنند علاوه بر بازیگری در سایر حوزه های کاری نیز وارد شده و دست به آفرینش هنری بزنند و به قول خودشان تجربه کنند.

در چنین حالتی بازیگران به خاطر شهرت و محبوبیتی که از دنیای بازیگری وارد دیگر فضاهای هنری می کنند انتظار تداوم موفقیت دارند اما در بسیاری از مواقع این اتفاق صورت نمی گیرد.

نیکی کریمی در خصوص ورود خود به عرصه فیلمسازی می گوید :

«همیشه دوست داشته‌ام تجربه کنم. به عنوان بازیگری که بیست سال فعالیت مستمر در زمینه سینما داشته‌است، یا حرفه عکاسی را دنبال کرده، و کتاب‌هایی را ترجمه کرده و نوشته است، همیشه به دنبال زمینه‌های جدید برای بیان دیدگاه‌هایم بوده‌ام و ورود به دنیای فیلمسازی هم یکی از دغدغه‌های همیشه مهم و اصلیم بوده. همین امر هم باعث شد که بالاخره با مهیا شدن شرایط، بالاخره وارد عرصه جدی فیلمسازی شوم. پیش از این دو فیلم را ساخته‌ام که بنا به دلایلی، بر خلاف استقبال جشنواره‌ای، آنطور که باید در بین مخاطبان گسترده‌تر دیده نشد و حالا فیلم «سوت پایان» به نوعی سومین تجربه من در این عرصه خواهد بود.»

جملات بالا به نوعی غرور پنهان نیکی کریمی را در پس پرده نشان می دهد. نیکی کریمی در هر دو تجربه قبلی خود از کادری خوب از جمله تهیه کننده مناسب برای ساخت فیلم بهره برد و اغلب انتظارات موردنیاز خود را در طی روند پروژه فراهم دید.

به نظر می رسد نیکی کریمی موفقیتهای فیلم را در جشنواره های خارجی کاملاً باور کرده است. جشنواره هایی که با هدایت و مشورت کیارستمی، نیکی کریمی امکان حضور در آن را یافت.

کریمی از چند سال پیش با حضور و مشارکت در جشنواره های خارجی به عنوان داور با شرایط و نحوه حضور در جشنواره ها به عنوان کارگردان و صاحب اثر بیشتر آشنا شد و با استفاده از              کمک¬های پنهان و آشکار کارگردانانی مثل کیارستمی توانست فیلمهای خود را در جشنواره¬های خارجی عرضه کند اما در داخل کشور هیچکدام از فیلمهای سینمایی و حتی مستندهای او با استقبال منتقدان و علاقمندان سینما مواجه نشد.

نیکی کریمی در این تجربه نیز همه عوامل حرفه ای را در اختیار دارد. تعداد خوبی از بازیگران از جمله شهاب حسینی در کست اصلی فیلم هستند همچنین تعدادی از بازیگران مثل مصطفی زمانی، گوهر خیراندیش و نیز آتیلاپسیانی نیز با حضوری کوتاه به عنوان بازیگر میهمان به او یاری رسانده اند و تهیه کننده کار نیز جهانگیر کوثری است و پخش و تبلیغ فیلم نیز نسبتاً مناسب است. نکته جالب اینکه بخش قابل توجهی از سرمایه فیلم را کریمی خودش تأمین کرده است.این اتفاق در سینمای امروز که بر خلاف اظهارات تهیه کنندگانش نه تنها زیان ده که کاملاً سود ده است، کمی تأمل برانگیز است.

امروزه بخش قابل توجهی از هزینه های ساخت فیلم از طریق پخش در سینمای خانگی تأمین می شود و از این بابت خیال تهیه کننده را حتی در صورت شکست در گیشه برای سرمایه گذاری راحت می کند.

تیزرهای تلوزیونی فیلم در باکس های خوب و مناسب مکرر پخش می شود و جالب اینکه تیزرها طوری طراحی شده است که بیننده تصور می کند به دیدن فیلمی اکشن و حادثه ای خواهد رفت.

 

وقتی دوستان تحویل می گیرند

نیکی کریمی کارگردان خوبی نیست. این یک واقعیت است و بعد از اکران سه فیلم سینمایی از او حالا به راحتی می توان به اظهارنظر درباره کار او پرداخت.

انتظار بر این بود که فیلم به فیلم شاهد پیشرفت او باشیم اما این روند تاکنون نوسانی بوده است.هرچند سوت پایان بهترین فیلم کارنامه کاری اوست اما در ادامه سیر تکوینی و تکاملی نسبت به دیگر آثار کریمی نیست.

به نظر می رسد تعاریف و تمجیدهای دست اندرکاران سینما به صورت غرض ورزانه و نیز دستاوردهای خارجی در جشنواره ها نیکی کریمی را کاملاً برای ادامه حضور در سینما به عنوان فیلمساز تحریک کرده و انگیزه اش را مضاعف کرده است.

«سوت پایان کامل‌ترین و منسجم‌ترین فیلمی است که در کارنامه خانم کریمی دیده‌ام و فکر می‌کنم فیلم به شدت مدرن است.»

این بخشی از تعاریف امیر بنکدار کارگردان سینما از کار نیکی کریمی است. امات ظاهراً این کارگردان جوان و خوش ذوق نمی خواهد بی دلیل اظهارنظر او در دفاع تام و تمام از نیکی کریمی ثبت و ضبط شود و بنابراین در ادامه جملاتش می افزاید :

 «فیلم می‌تواند روایت خودش را از لحظه آگاه شدن کاراکتر خانم رحیمی به اتفاق مهم قصه نشان دهد اما این کار را نمی‌کند.ما در فیلم شاهد یک چرخش دراماتیک می‌شویم و از یک جای دیگری بحث فیلم به سمت هدف اصلی می‌رود. جای خالی ساختار بازیگوش و متفاوت «سوت پایان» به شدت در سینمای ما احساس می‌شد.»

 

روند شکل گیری داستان

فیلمنامه سوت پایان نوشته نیکی کریمی است. در تیتراژ پایانی فیلم نام کامبوزیا پرتوی فیلمنامه نویس با تجربه به عنوان مشاور فیلمنامه نویس قید شده است.  با مقایسه این کار کریمی با دو کار قبلی به خوبی می توان رتوشهای مهم و حساس کامبوزیا پرتوی را در فیلم حس کرد و حتی اگر شناخت اندکی با آثار پرتوی داشته باشی آنها را با ظرافت بیرون کشید و بازشناسی کرد.

به هر حال فیلمنامه این کار کریمی در مقایسه با دو کار قبلی منسجم تر و شسته رفته تر است و این اتفاق بی دلیل صورت نگرفته است و به نظر می رسد نقش و رنگ پرتوی در این اتفاق بسیار مهم و تأثیر گذار بوده است.

نیکی کریمی در خصوص روند شکلگیری داستان می گوید: «من به عنوان فیلمنامه‌نویس تنها فکرم این بود که ماجراهای 20 روز از آشنایی یک زوج با دختری را به تصویر بکشم که مادر این دختر در آستانه اعدام است. خیلی به این موضوع فکر کردم که نوع روایت من شامل داستان‌های پیچیده و سردرگم نشود و در عین حال در یک موقعیت کوتاه همه مطالب را برساند.این کار سختی بود، زیرا ممکن بود موضوع مورد بحث در آن دچار یک غرور و خودخواهی بی‌معنی شود و چنین تصوری به وجود آید که ما شعار انسانیت می‌دهیم که چنین شعاری برای یک فیلم جالب نیست. من می‌خواستم قصه‌ای را بگویم که در آن موضوعی برگرفته از واقعیت روایت شود. در نهایت به این فکر کردم که من به این قضیه ایمان دارم و این باور را داشتم که این داستان اتفاق افتاده.»

 

فیلم سفارشی نمی سازم

 اظهارنظرهای جالب توجه کریمی در تکمیل پازل غرور و توهم جالب و خواندنی است :

«یکی از مسائل مهم و ارزشمند برای من در این حرفه، استقلال کاری و فکری است. که مثلاً هیچ‌وقت اینطور نبوده که فیلمی را سفارشی و برای دیگران بسازم. در این مدت اگر تصمیم به ساخت فیلمی ‌گرفته‌ام حتماً در ابتدا مسئله‌ای و اتفاقی باعث شده که ذهن من را باخود درگیر کند. حتماً چیزی را دیده‌ام یا ایده‌ای باعث شده که احساس کنم باید درباره‌اش بیشتر فکر کنم، یا برای آن بنویسم و شاید اگر لازم شد فیلمش را بسازم. »

 

ایده شکل گیری سوت پایان

ایده اولیه داستان به دیدن فیلم مستندی به کارگردانی خانم مهوش شیخ‌الاسلامی باز می‌گردد که     همان موقع به ذهنم رسید. البته نه اینکه ایده را از این فیلم گرفته باشم ولی تحت تأثیر این فیلم، احساس کردم می توان در این زمینه و با این دیدگاه، نگاه کامل‌تر و جامع‌تری را به مسئله‌ای خاص در جامعه امروز داشت. پس به سراغ ساختن سوت پایان رفتم. چیزی در حدود سه سال روی فیلمنامه آن وقت گذاشتم و به مرور چیزهایی به آن اضافه و کار را تکمیل کردم. از آن نوع فیلمنامه‌هایی که متأسفانه کمتر سرمایه گذار و تهیه کننده‌ای حاضر به همکاری و ساخت آن می‌شود. پس خودم دست به کار شدم و سعی کردم سرمایه فیلم را تأمین کنم.

 

بازی ها

فارغ از بازی قابل قبول شهاب حسینی بزرگترین نقطه ضعف فیلم حضور نیکی کریمی به عنوان بازیگر است. او با بازی سرد و بی روح و کسل کننده در فیلم، بزرگترین ضربه را به فیلم زده است. حجم بالای حضور خسته کننده و اغراق آمیز کریمی در تمام سکانسها  قابل توجه و در بسیاری از جاها در روند داستان بی اثر بود. تقریباً می توان گفت هیچ سکانسی از فیلم بدون حضور نیکی کریمی نیست و دلیل این سماجت بر حضور در مقابل دوربین کمی عجیب است.

بازی عجیب و غریب هستی مهدوی فرد نیز تأمل برانگیز است. مهدوی فرد در چند سکانس با لحن و صدایی کاملاً شبیه به گلشیفته فراهانی دقیقاً بازی او را در فیلم «درباره الی» تکرار می کند. برای بسیاری از تمشاگران این شباهت عجیب و تعجب برانگیز بود.

و یک نکته جالب دیگر در مورد بازیگران فیلم :اگر برای دیدن «مصطفی زمانی»، «هادی ساعی»، «لادن طباطبایی» و «گوهر خیراندیش» می‌خواهید بلیط «سوت پایان» را بخرید، حواس تان باشد که هیچ یک از این چهره‌ها بازی مستقیم در فیلم ندارند و فقط در حد چند ثانیه و یا دقیقه تصاویر قبلاً ضبط شده‌شان به صورت ویدئویی به نمایش در می‌آید. تمهیدی که به هیچ عنوان در تبلیغات به آن به صورت مستقیم اشاره نمی شود.

 

 

دوربین اعصاب خرد کن

حرکت دوربین روی دست که در تمام طول کار به چشم می خورد، در بعضی صحنه ها خوب و به جاست، اما در بعضی دیگر لزومی برای این کار احساس نمی شود و باعث آزار بیننده است. دوربین فیلم خانم کریمی از شلوغی مرکز شهر  و مناطق فقیرنشین جنوب تهران تکان نمی خورد.

سکانسهایی که دوربین روی دست استفاده می شود نسبت به سکانسهای عادی زیاده از حد و در بسیاری مواقع برای تماشاگر آزاردهنده است.